English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
ridged دارای خر پشته مرزدار
Other Matches
marquis or quess مرزدار
pops برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
esker پشته
bordering پشته
stacker پشته کن
hillocks پشته
mound پشته
mounds پشته
heaps پشته
hillock پشته
heap پشته
bordered پشته
stack پشته
ricks پشته
ricking پشته
ricked پشته
rick پشته
stacks پشته
border پشته
heaping پشته
push down stack پشته
hills پشته
hill پشته
embankment پشته
hummock پشته
dyke پشته
hillman پشته
stacked پشته
hurst پشته
monticule پشته
embankments پشته
dykes پشته
dikes پشته
knap پشته
butt پشته
butts پشته
butted پشته
beds بستر پشته
bed بستر پشته
stacks پشته کردن
border پشته خاکی
earthwork پشته خاک
application heap پشته کاربردی
banquette جوی پشته
mamelon پشته گرد
hummocky پشته دار
barrow پشته توده
stack پشته کردن
hay cock پشته علف
stacked پشته کردن
bordered پشته خاکی
stacker پشته ساز
bordering پشته خاکی
stack indicator نماینده پشته
potential barrier پشته پتانسیل
sand bank ریگ پشته
snow covers برف پشته
downstream fill پشته پایاب
sand hill ریگ پشته
potential hill پشته پتانسیل
downstream shell پشته پایاب
program stack پشته برنامه
stack indicator پشته نما
stack pointer اشاره گر پشته
card stacker کارت پشته کن
the ridge of a mountain پشته کوه
cusp پشته شنی
tandem system سیستم دو پشته
stacked job processing پردازش پشته یی
stack register ثبات پشته
barrows پشته توده
sills پشته زیردریایی
barrow پشته خاک
agger پشته ی دفاعی
stacking پشته سازی
ridges خاک پشته
ridge خاک پشته
sill پشته زیردریایی
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
stack انباشتن پشته کردن
pull بازیابی داده از پشته
contact potential barrier پشته پتانسیل مجاورتی
toft پشته تپه کوچک
bankside پشته یا کناره رود
stacked انباشتن پشته کردن
stacks انباشتن پشته کردن
nest پشته سخت افزار
nests پشته سخت افزار
kopje پشته تپه کوچک
pulls بازیابی داده از پشته
ridges پشته تپههای دامنه کوه
stacks آدرس ابتدا پایانه پشته
tumulus پشته خاک روی قبر
ridge پشته تپههای دامنه کوه
stack آدرس ابتدا پایانه پشته
stacked آدرس ابتدا پایانه پشته
sliping terrace جوی پشته شیب دار
razor edge پشته کوه که تیز باشد
putting قرار دادن داده در پشته
puts قرار دادن داده در پشته
put قرار دادن داده در پشته
scarcement پشته یا تل عقب تپه یااستحکامات
saddleback قسمتی از پشته کوه که مانندزین گاواست
enmesh مثل توروپارچه پشته بندی سوراخ دارکردن
pops خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
popped خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
tenon saw اره دستی با تیغه پهن و پشته باریک
pop خواندن و یا حفظ کردن آخرین داده از پشته
top جدیدترین داده فایل که به پشته افزوده میشود
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
pushed دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
pushes دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
push دستور کامپیوتر که داده را روی لیست یا پشته LIFO ذخیره میکند
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
hypercard نوعی محیط برنامه نویسی که تمام شکلهای گوناگون اطلاعات را به صورت پشته هایی از کارت شاخص دارسازمان میدهد هایپرکارت
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
blocked [ستون، نیم ستون و پشته بند محافظ]
stack ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacked ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
isotropic solutions دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
Indo-persian rug قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
winey شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winy شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
iodic دارای ید
glochidiate دارای مو
odoriferous دارای بو
trilinear دارای سه خط
bilabiate دارای دو لب
footy دارای پا
fraught with دارای
three legged دارای سه پا
three-legged دارای سه پا
foliolate دارای برگچه
melodious دارای ملودی
innervate دارای پی کردن
prerogatives دارای حق ویژه
floaty دارای اب نشین کم
insectile دارای حشره
far reaching دارای اثرزیاد
invested with power دارای اختیار
intercommunicate دارای مراوده
febile دارای حالت تب
iodous دارای یود
entitative دارای وجودخارجی
keyed دارای جاانگشتی
feldspathic دارای فلدسپار
isogenous دارای یک منبع
instinct with force دارای زور
melodic دارای ملودی
hearted دارای قلب ...
heterogamous دارای مادگی ها
in flower دارای شکوفه
hexameter دارای شش وزن
in defect دارای کاستی
homolographic دارای قرینه
ill neighboured دارای محیط بد
fibrinous دارای مودلیفی
energetic دارای انرژی
ill neighboured دارای همسایه بد
humous دارای موادالی
portentous دارای فال بد
in force دارای اعتبار
handy <adj.> دارای مزیت
weighted دارای وزن
inflorescent دارای گل اذین
synonymous دارای تشابه
synonymous دارای ترادف
geniculate دارای زانویی
glanduliferous دارای غد دکوچک
glary دارای تشعشع
deadbeat دارای سکون
indued with charm دارای فریبندگی
in power دارای اختیارات
stilted دارای چوب پا
haired دارای موی ...
deadbeats دارای سکون
calcareous دارای کلسیم
biradial دارای دوشعاع
behind دارای پس افت
behinds دارای پس افت
hectic دارای تب لازم
bipartite دارای دوقسمت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com