English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
inverter دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
Other Matches
unix امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند.
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
texts نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
newsgroup خصوصیتی در اینترنت که امکانات ای که برای همه مسیر است را فراهم میکند
text نرم افزاری که برای کاربر امکانات ویرایش متن را فراهم میکند
foreground processing اجرای خودکار برنامههای کامپیوتر که برای به انحصاردر اوردن امکانات کامپیوترطراحی شده اند
input/output پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
automatic کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
automatics کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
goal light چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
ttl استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
find touch بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
propagation delay 1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
punch the ball مشت کردن دروازه بان
CMOT استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
to rifle the ball into the goal با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
capabilities امکانات
facilities امکانات
possibilities line خط امکانات
consumption possibility line خط امکانات مصرف
employment opportunities امکانات اشتغال
dispatched توزیع امکانات
upgrades بهبود امکانات
dispatching توزیع امکانات
dispatches توزیع امکانات
dispatch توزیع امکانات
facilities management مدیریت امکانات
actions لیست امکانات
despatched توزیع امکانات
despatches توزیع امکانات
action لیست امکانات
despatching توزیع امکانات
upgrade بهبود امکانات
upgraded بهبود امکانات
upgrading بهبود امکانات
production possibility bondary مرز امکانات تولید
production possibility frontier مرز امکانات تولید
production possibility curve منحنی امکانات تولید
dispatcher اعزام کننده امکانات
utility possibility curve منحنی امکانات مطلوبیت
dispatcher توزیع کننده امکانات
diagnostics امکانات عیب شناسی
utility possibility frontier مرز امکانات مطلوبیت
investment opportunities امکانات سرمایه گذاری
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم
out of <prep.> بیرون از [فضایی یا فاصله ای] [امکانات]
threat study بررسی امکانات رزمی دشمن
ate امکانات بررسی کنترل کامپیوتر
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
sauntered در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
sauntering در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
interface human machine interface امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
saunters در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
clearer دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clears دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
to scramble for something هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
human computer امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
Windows . اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
topology که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
centralized امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
ikon نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
interrupting اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
barbican دروازه
barbacan دروازه
hoop دروازه
gates دروازه
goal دروازه
goals دروازه
hoops دروازه
goal area line خط دروازه
portal دروازه
gate دروازه
port دروازه
portals دروازه
gateway دروازه
gateways دروازه
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gatekeepers دروازه بان
own goals گل به دروازه خودی
own goal گل به دروازه خودی
gatekeeper دروازه بان
keepers دروازه بان
gate keeper دروازه بان
save نجات دروازه
goal دروازه بان
goals دروازه بان
wicket دروازه کوچک
tend goal دروازه بانی
octroi مالیات دم دروازه
octroi دروازه بانی
between the pipes تیر دروازه
goal crease محوطه دروازه
hoops دروازه کروکه
hoop دروازه کروکه
goal keeper line خط دروازه بان
goal area منطقه دروازه
attacting zone منطقه دروازه
goal mouth دهانه دروازه
goal posts پایههای دروازه
tend goal حفظ دروازه
keeper دروازه بان
goal keeper دروازه بان
wickets دروازه کوچک
saved نجات دروازه
puck stopper دروازه بان
in goal دروازه بان
goalies دروازه بان
keep goal دروازه بانی
goalkeepers دروازه بان
saves نجات دروازه
goalie دروازه بان
gateposts بازوی دروازه
gatepost بازوی دروازه
goalkeeper دروازه بان
logic gate دروازه منطقی
goalar دروازه بان
starting gate دروازه شروع
goal tender دروازه بان
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leader بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leaders بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
gates دروازه شروع اسکی
catching glove دستکش دروازه بان
warder نگهبان دروازه یا قصر
warders نگهبان دروازه یا قصر
shooting شوت بسوی دروازه
goal kick شوت بسوی دروازه
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
shootings شوت بسوی دروازه
petard بمب دروازه ریز
goal umpire دروازه بان واترپولو
goalthrow پرتاب دروازه بان
gate دروازه شروع اسکی
goalpost تیرک عمودی دروازه
goalkeepers دروازه بان فوتبال
offside line خط فرضی موازی با دروازه
shot direct at goal شوت مستقیم به دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
gatehouses اطاق دروازه بان
deciding نزدیک به دروازه حریف
crossbars تیرک افقی دروازه
crossbar تیرک افقی دروازه
upright تیرک عمودی دروازه
sally port دروازه عبور از قلعه
sally port دروازه بزرگ قلعه
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
flopper دروازه بان شیرجه رو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com