Total search result: 202 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
identities |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
identity |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
|
|
Other Matches |
|
alternation |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
disjunction |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
and |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
coincidence function |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
joint denial |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
denials |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
meets |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
meet |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersections |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
intersection |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
joins |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
joined |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
join |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد |
union |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
unions |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
inhibit |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
inhibits |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
analog |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
analogues |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
analogue |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
symmetric difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
gate |
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی |
gates |
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی |
equality |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
i/o |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است |
one element |
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد |
input/output |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است |
pooler |
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد |
NOR function = |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند |
gigo |
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود |
threads |
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد. |
thread |
فایلی که یک ورودی آن حاوی آدرس و داده را دارد باشد. |
interfaces |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
interface |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
propagation delay |
1-زمان لازم برای فاهر شدن خروجی در دروازه منط قی پس از اعمال ورودی . 2-زمانی که بیت داده روی شبکه از مبدا به مقصد می رود |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
adc |
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد |
maps |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
map |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
equivalence |
1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که همه ورودی ها در یک سطح باشند ونادرست است اگر باهم فرق کنند |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
conjunctions |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
conjunction |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
except |
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
bind |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
binds |
به صورتی که قابل اجرا باشد |
three state logic |
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد |
anti- |
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
zeroes |
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد |
zero |
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد |
zeros |
پرش شرطی در صورتی که پرچم یا ثباتی صفر باشد |
omr |
و به صورتی که قابل پردازش در کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
IF statement |
عبارت برنامه نویس کامپیوتری به معنای انجام یک عمل در صورتی که یک موقعیت درست است . |
lapheld |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
laptop |
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است |
multiplex |
سیستم تنظیم تقسیم که تمام کانال ها حاوی داده با استفاده از پروتکل یکسان و نرخ ارسال هستند |
input output |
ورودی خروجی |
i/o |
ورودی-خروجی |
faubourg |
قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد |
signal |
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد |
information |
دانش نمایش داده شده به شخص به صورتی که قابل فهم باشد |
signalled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد |
signaled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد |
homonym |
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد |
homograph |
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد |
dense index |
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده |
operation |
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد |
cpu |
باس ورودی / خروجی |
input output bus |
گذرگاه ورودی- خروجی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
input output unit |
واحد ورودی- خروجی |
input output control |
کنترل ورودی- خروجی |
i/o processor |
پردازنده ورودی و خروجی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
central |
واحد ورودی و خروجی |
input output channel |
کانال ورودی- خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
serial input\output |
ورودی و خروجی سری |
input output system |
سیستم ورودی- خروجی |
input output ports |
مدخلهای ورودی- خروجی |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
input output symbol |
علامت ورودی- خروجی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
i/o port |
مدخل ورودی و خروجی |
microcontroller |
پورت ورودی /خروجی |
normalizes |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
normalising |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
normalised |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
normalize |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
normalises |
تبدیل داده به صورتی که توسط سیستم کامپیوتری مشخص قابل خواندن باشد |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
universal time |
زمان که به گردش زمین بستگی داشته باشد و لذا بطورمطلق یکسان نمیباشد |
iocs |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
basic input output system |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
architecture |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
interfaces |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
input output control system |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
input output bandwidth |
پهنای باند ورودی- خروجی |
punches |
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد |
jump instruction |
موقعتی که پردازنده به بخش دیگر برنامه هدایت میشود در صورتی که شرط برقرار باشد |
punched |
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد |
punch |
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد |
bombed out |
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند |
bomb |
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند |
bombed |
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند |
bombs |
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند |
transfer |
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد |
transferring |
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد |
transfers |
دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد |
bios |
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس |
programmed i/o |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
amplification |
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی |
combo box |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
remote |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
input/output file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
microsoft |
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد |
input output programming system |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
I/O file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
remotest |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
remoter |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
isochronous network |
شبکهای که در آن تمام قط عات شبکه از یک ساعت عمومی استفاده می کنند تا زمان بندی یکسان باشد |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
cascade connection |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
I/O statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
registers |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
tidal prism |
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
I/O module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I [O] request [IORQ] |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
registering |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
input [output] request |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
register |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
operation |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |