Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
field order
دستورعملیاتی دستور رزمی
Other Matches
field manual
دستور رزمی
order
دستورعملیاتی
manual
دستور رزمی دستی سیستم دستی
duty with troops
در یکان رزمی خدمت کردن شغل رزمی گرفتن
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
statements
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
field services
قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
combatcommand
فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
separator
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skip
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skips
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
statement
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifiers
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifier
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
piped
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetched
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
basics
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefix
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefixes
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branch
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
macroinstruction
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
residents
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
one plus one address
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
combating
رزمی
epic
رزمی
combats
رزمی
epics
رزمی
combat
رزمی
combated
رزمی
epical
رزمی
combat trains
بنه رزمی
combat arms
رسته رزمی
combat troops
عدههای رزمی
combat vehicle
خودروی رزمی
combatdrill
تمرین رزمی
combatcommand
یکان رزمی
combat team
تیم رزمی
combat surveillance
مراقبت رزمی
combat , echelon
یکان رزمی
combatintelligence
اطلاعات رزمی
battle casualty
ضایعات رزمی
herioic verse
شعر رزمی
field service
خدمات رزمی
field ration
جیره رزمی
field order
دستورالعمل رزمی
field army
ارتش رزمی
field officer
افسر رزمی
field gun
توپ رزمی
field grade
رده رزمی
field exercise
تمرین رزمی
field duty
ماموریت رزمی
field commands
یکانهای رزمی
combat , echelon
رده رزمی
combat , elements
عناصر رزمی
field type
نوع رزمی
battle problems
مشکلات رزمی
battle station
پایگاه رزمی
heroic verse
شعر رزمی
field commands
قسمتهای رزمی
damage
ضایعات رزمی
c ration
جیره رزمی
strengths
استعداد رزمی
combat , elements
یکانهای رزمی
field duty
خدمات رزمی
field glasses
عینک رزمی
task organization
سازمان رزمی
tactical support
پشتیبانی رزمی
tactical missile
موشک رزمی
fighting load
بار رزمی
combat outpost
پاسدار رزمی
service ammunition
مهمات رزمی
combat patrol
گشتی رزمی
fighting patrol
گشتی رزمی
combat power
قدرت رزمی
combat jump
پرش رزمی
combat intelligence
اطلاعات رزمی
combat development
توسعه رزمی
combat duty
ماموریت رزمی
combat crew
خدمه رزمی
combat duty
امور رزمی
combat engineer
مهندسی رزمی
combat exercise
تمرین رزمی
combat forces
نیروهای رزمی
combat formation
ارایش رزمی
combat proficiency
شایستگی رزمی
readiness
امادگی رزمی
operational route
جاده رزمی
martial arts
ورزشهای رزمی
groups
گروه رزمی
group
گروه رزمی
combat efficiency
کارایی رزمی
nonbattle
غیر رزمی
combat support
پشتیبانی رزمی
strength
استعداد رزمی
combat readiness
امادگی رزمی
non-combatants
غیر رزمی
non-combatant
غیر رزمی
non combatant
غیر رزمی
combat ration
جیره رزمی
combat proficiency
مهارت رزمی
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
combat ready
دارای امادگی رزمی
combat pay
فوق العاده رزمی
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
fielded
زمینه رزمی صحرایی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
epos
اشعار رزمی پیشینیان
field
زمینه رزمی صحرایی
condition of readiness
وضعیت امادگی رزمی
effective strength
استعداد رزمی موثر
combat load
بار رزمی هواپیما
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
conventional forces
نیروهای رزمی معمولی
combat operations
مرکز عملیات رزمی
combat information center
مرکز اطلاعات رزمی
fields
زمینه رزمی صحرایی
combat control team
تیم کنترل رزمی
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
standard
کالای جانشین رزمی
jujitsu
مادر ورزشهای رزمی
level of effort
تلاش رزمی یکان
level of readiness
سطح امادگی رزمی
level of strength
سطح استعداد رزمی
level of strength
میزان استعداد رزمی
unit strength
قدرت رزمی یکان
live exercise
تمرین رزمی حقیقی
materiel readiness
امادگی رزمی وسایل
epic
شعر رزمی حماسه
amphibious task force
گروه رزمی اب خاکی
pioneer unit
یگان مهندسی رزمی
attrition
کاهش توان رزمی
readiness category
نوع امادگی رزمی
readiness category
درجه امادگی رزمی
standards
کالای جانشین رزمی
joint task force
گروه رزمی مشترک
field service
پشتیبانی سرویس رزمی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
epics
شعر رزمی حماسه
field officer
افسر رسته رزمی
flyable dud
بدون امادگی رزمی
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
field range
میدان تیر رزمی
tae guk
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
battle bill
فهرست استعداد رزمی ناو
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
field commands
یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
night cap
گشتی رزمی هوایی شبانه
threat study
بررسی امکانات رزمی دشمن
strengths
قدرت رزمی استعداد نفری
combat commander's insignia
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
carrier task force
گروه رزمی هواپیمابر دریایی
rhapsode
دوره گردی که اشعار رزمی
loss
تلفات جنگی ضایعات رزمی
trains area
منطقه بنه رزمی یکان
combatdrill
تمرین حرکات و ارایشهای رزمی
strength
توان رزمی تعداد نفرات
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
strength
قدرت رزمی استعداد نفری
commitment value
ارزش رزمی یک یکان در درگیریها
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
strengths
توان رزمی تعداد نفرات
combat crew
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
build up
بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up
بالا بردن توان رزمی نیروها
army ready material program
برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com