English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
mine row ردیف مین در میدان مین
Other Matches
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
compound wound generator ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
high intensity magnetic field میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
battlefield recovery اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
closure minefield میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
courses میدان تیر میدان
coursed میدان تیر میدان
course میدان تیر میدان
ranked ردیف
classing ردیف
runs ردیف
ranks ردیف صف
rank ردیف
ranks ردیف
rank ردیف صف
row ردیف
ranked ردیف صف
rowed ردیف
wracked ردیف
racked ردیف
line ردیف
lines ردیف
deque ردیف
wracks ردیف
rack ردیف
rows ردیف
racks ردیف
classes ردیف
ranged ردیف
tiers ردیف
sequence ردیف
sequences ردیف
octachord ردیف
column ردیف
columns ردیف
range ردیف
tier ردیف
classed ردیف
class ردیف
run ردیف
ranges ردیف
cue ردیف
cues ردیف
hasty breaching نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
single line ردیف مجزا
spooler برنامه ردیف گر
range سلسله ردیف
rows ردیف مین
series سلسله ردیف
ranged سلسله ردیف
patterns ردیف بندی
pattern ردیف بندی
ranges سلسله ردیف
hedgerow ردیف خاربن
realigns ردیف کردن
realigning ردیف کردن
realigned ردیف کردن
single file یک ردیف ستون
realign ردیف کردن
tierced ردیف دار
single line ردیف تکی
serially بطور ردیف
seriated ردیف شده
seriation ردیف کردن
shaw ردیف درختان
hedgerows ردیف خاربن
tiers ردیف شدن
successions ردیف جانشینی
tiers ردیف افقی
row ردیف کردن
row ردیف مین
succession ردیف جانشینی
rowed ردیف سطر
row ردیف سطر
rowed ردیف کردن
rowed ردیف مین
colonnades ردیف ستون
filed ردیف صف به صف کردن
lance corporal هم ردیف سرجوخه
tiers ردیف کردن
tiers ردیف صندلی
tier ردیف افقی
tier ردیف شدن
tier ردیف صندلی
in a row ردیف شده
item number شماره ردیف
tierced ردیف شده
tier ردیف کردن
colonnade ردیف ستون
file number شماره ردیف
string ردیف سلسله
file ردیف صف به صف کردن
aligned ردیف کردن
align ردیف کردن
aligning ردیف کردن
aligns ردیف کردن
clavier ردیف مضراب
clavier ردیف جا انگشتی
rows ردیف کردن
rows ردیف سطر
aline ردیف شدن
hedgerow ردیف بوتههای پرچین
tertial سومین ردیف شاهپر
hedgerows ردیف بوتههای پرچین
line-up ردیف ایستادن تیم
rows ردیف چند خانه
row ردیف چند خانه
line up ردیف ایستادن تیم
second defendant متهم ردیف دوم
eleven punch سوراخ ردیف یازدهم
monopteral دارای یک ردیف ستون
line-ups ردیف ایستادن تیم
rowed ردیف چند خانه
hypen ladder ردیف خطوط تیره
dress circle صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
colonnade ردیف ستون ایوان ستوندار
rivet gage فاصله بین دو ردیف پرچ
corvette رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
colonnades ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades ستون بندی ردیف درخت
straight f. پنج برگ ردیف ویکرنگ
terrace ردیف خانههای بهم پیوسته
bat around توپ زدن به نوبت در یک ردیف
colonnade ستون بندی ردیف درخت
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
onside در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
key-couse [بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
print spooling progarm برنامه ردیف کننده چاپ
align دریک ردیف قرار گرفتن
unclassified در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
aligned دریک ردیف قرار گرفتن
aligning دریک ردیف قرار گرفتن
aligns دریک ردیف قرار گرفتن
terraces ردیف خانههای بهم پیوسته
coffer-dam [مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
corbel-table [ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
lagomorphic وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
lagomorphous وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
quart major ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
quinquereme یکجورکرجی که پنج ردیف پاروزن داشت
peristyle ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
hypostyle دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
hamatum استخوان چنگکی ردیف دوم مچ دست پستانداران
beadings تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beading تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
column ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
columns ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
footlights ردیف چراغهای جلو صحنه نمایش ومانند ان
variable stator توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
peristome ردیف دندانههای کوچک درپیرامون دهانه خزه ها
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
amphistylar دارای دو ردیف ستون درطرفین یا در جلو و عقب ساختمان
the taxis are on their rank اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
wing forward هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
row [ردیف بافت در عرض فرش که گاه به آن رجشمار نیز می گویند.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
vee engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
frequency تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
v engine موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
frequencies تعداد دفعاتی که اشعه تصویر ردیف افقی پیکس ها را اسکن میکند
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
bookend تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
bookends تخته یاچیز دیگری که درانتهای ردیف کتب برای نگاهداری انهامی گذارند
dual استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
broad arrow engine موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
x engine موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
field میدان
line bay میدان خط
domains میدان
domain میدان
arena میدان
space میدان
open space میدان
line of force خط میدان
field line خط میدان
reach میدان
reached میدان
reaches میدان
forums میدان
forum میدان
arenas میدان
reaching میدان
fielded میدان
agora میدان
fields میدان
spaces میدان
placing میدان
frontages میدان
plaza میدان
scope میدان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com