| Total search result: 232 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| computer language |
زبان کامپیوتری |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| machine |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
| machine |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
| machine |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
| machined |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
| machined |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
| machined |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
| machines |
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است |
| machines |
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود |
| machines |
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود |
| string |
متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد |
| symbolic |
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود |
| symbolically |
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود |
| pilot |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود |
| piloted |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود |
| pilots |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که از قالب مبتنی بر متن استفاده می کنند و در آموزش کامپیوتر به کار می رود |
| assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
| assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
| assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
| illegal |
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند |
| clean |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| cleaned |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| cleanest |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
| cleans |
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود |
coral  |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم بلارنگ |
| host computer |
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است |
| host computers |
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است |
| assembler |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
| Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
| computer independent language |
زبان مستقل کامپیوتری |
| extensible |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری که به کاربر امکان افزودن نوع داده و دستورات خاص خود را میدهد |
| OCCAM |
زبان برنامه نویسی کامپیوتری در سیستم چند پردازنده یا چند کاربر |
| Other Matches |
|
| disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
| internally stored program |
کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری |
| off line |
وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار |
| remote |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
| remotest |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
| remoter |
ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور |
| computerised ordering systems |
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری |
| computer graphics |
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری |
| plug compatible manufacurer |
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود |
| translators |
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند |
| translator |
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند |
| languages |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
| assembly |
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند |
| languages |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
| language |
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر |
| language |
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند |
| host language |
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است |
| compiler |
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند |
| snobol |
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای |
| targeting |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
| target |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
| targeted |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
| targets |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
| targetted |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
| targetting |
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد |
| linguo dental |
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده |
| computerization |
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری |
| modula |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2 |
| author language |
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف |
| mealymouthed |
ادم چرب زبان شیرین زبان |
| professional slang |
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری |
| bal |
زبان ساده شده زبان اسمبلی |
| He is speechless (inarticulate). |
سرو زبان ندارد ( بی زبان است) |
| automation |
کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم |
| interpreting |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
| interpret |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
| glib |
چرب زبان زبان دار |
| languages |
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین . |
| language |
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین . |
| Arabic |
زبان تازی زبان عربی |
| interpreted |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
| interprets |
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر |
| asynchronous |
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد |
| scottish gaelic |
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند |
| apl |
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی |
| oxtongue |
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان |
| computerized |
کامپیوتری |
| computer simulation |
کامپیوتری |
| computer conferencing |
کنفرانس کامپیوتری |
| computer circuits |
مدارهای کامپیوتری |
| tools |
در سیستم کامپیوتری |
| computer program |
برنامه کامپیوتری |
| computerized game playing |
بازیهای کامپیوتری |
| computerized |
کامپیوتری شده |
| computer crime |
جرم کامپیوتری |
| computer operation |
عملکرد کامپیوتری |
| computer graphicist |
گرافیست کامپیوتری |
| computer utility |
خدمات کامپیوتری |
| computer word |
کلمه کامپیوتری |
| computer game |
بازی کامپیوتری |
| magazines computer oriented |
مجلات کامپیوتری |
| computer drawing |
ترسیم کامپیوتری |
| computer system |
سیستم کامپیوتری |
| computer design |
طراحی کامپیوتری |
| computerized instruction |
اموزش کامپیوتری |
| business type operation |
عملیات کامپیوتری |
| computerizing |
کامپیوتری کردن |
| computerizes |
کامپیوتری کردن |
| computer code |
رمز کامپیوتری |
| computerize |
کامپیوتری کردن |
| desktop publishing |
نشر کامپیوتری |
| computerising |
کامپیوتری کردن |
| computerises |
کامپیوتری کردن |
| computerised |
کامپیوتری کردن |
| computer network |
شبکه کامپیوتری |
| computer printout |
چاپ کامپیوتری |
| computerized mail |
پست کامپیوتری |
| computerized tomography |
رادیولوژی کامپیوتری |
| computing system |
سیستم کامپیوتری |
| computerization |
کامپیوتری شدن |
| computerization |
کامپیوتری کردن |
| computer music |
موسیقی کامپیوتری |
| computer museum |
موزه کامپیوتری |
| computer letter |
حرف کامپیوتری |
| computer serrices company |
شرکت خدمات کامپیوتری |
| hybrid computer system |
سیستم کامپیوتری دو رگه |
| computer graphics |
نگاره سازی کامپیوتری |
| computer typesetting |
حروف چینی کامپیوتری |
| computer programming |
برنامه نویسی کامپیوتری |
| computer information system |
سیستم اطلاعات کامپیوتری |
| modelling |
ایجاد مدلهای کامپیوتری |
| forms |
صفحهای از صفحات کامپیوتری |
| computer simulation |
شبیه سازی کامپیوتری |
| multicomputer system |
سیستم چند کامپیوتری |
| formed |
صفحهای از صفحات کامپیوتری |
| computed tomography scanning |
مغز نگاری کامپیوتری |
| tag |
بخشی از دستور کامپیوتری |
| automatic digital network |
شبکه عددی کامپیوتری |
| FMS |
کنترل اعداد کامپیوتری |
| computerized data base |
پایگاه دادههای کامپیوتری |
| data card |
کارت اطلاعات کامپیوتری |
| automated intelligence file |
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری |
| tags |
بخشی از دستور کامپیوتری |
| form |
صفحهای از صفحات کامپیوتری |
| executed |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| unisys |
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری |
| execute |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| national computer graphics association |
انجمن ملی گرافیک کامپیوتری |
| executes |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| executing |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| infected computer |
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد |
| execution |
اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند |
| backgrounds |
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین |
| FTAM |
بین سیستمهای کامپیوتری مختلف |
| illiterate |
که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد |
| honeywell |
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری |
| liveware |
عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری |
| alpha |
اولین گونه یک محصول کامپیوتری |
| automatic data handling |
سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات |
| small computer system interface |
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک |
| automatic digital network |
شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری |
| alphas |
اولین گونه یک محصول کامپیوتری |
| to play computer games |
بازی های کامپیوتری کردن |
| vax |
سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری |
| input |
کامپیوتری که داده دریافت میکند |
| inputted |
کامپیوتری که داده دریافت میکند |
| background |
برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین |
| friendly interface |
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری |
| control data corporation |
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber |
| bridgeware |
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها |
| absolute address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
| expandable |
سیستم کامپیوتری که قابل رشد است . |
| overlap processing |
پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری |
| captures |
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری |
| capturing |
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری |
| machines |
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند |
| machined |
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند |
| loop |
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود |
| on board computer |
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است |
| immediate |
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود |
| machine |
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند |
| capture |
قرار دادن داده در سیستم کامپیوتری |
| packs |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
| rescue dump |
دادهای که به طورخودکاردراثربروزخطای کامپیوتری ذخیره شود. |
| linear |
برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد |
| pack |
دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری |
| kilos |
واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری |
| kilo |
واحد اندازه گیری کلمات کامپیوتری |
| crop |
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری |
| looped |
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود |
| loops |
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود |
| computer graphics metafile |
فایل برتر نگاره سازی کامپیوتری |
| source |
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند |
| cropped |
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری |
| crops |
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری |
| machine address |
برنامه کامپیوتری نوشته شده به کد مطلق |
| tariffs |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
| self- |
کامپیوتری که از برنامههای تشخیص استفاده میکند |
| tariff |
شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات |
| second |
کامپیوتری که از ترانزیستوربه جای لامپ استفاده کند |
| missile master |
دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی |
| machined |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
| ncga |
Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری |
| dedicated |
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است |
| analog |
کامپیوتری که داده را به شکل آنالوگ پردازش میکند |
| storing |
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات |
| seconded |
کامپیوتری که از ترانزیستوربه جای لامپ استفاده کند |
| seconding |
کامپیوتری که از ترانزیستوربه جای لامپ استفاده کند |
| store |
واحدی در سیستم کامپیوتری برای ذخیره اطلاعات |
| ics |
Society Computer Irish انجمن کامپیوتری ایرلند |
| edp |
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی |
| integers |
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح |
| interactive |
برنامه کامپیوتری قادر به پذیرش داده از عملوند |
| diagnostic |
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند. |
| integer |
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح |
| core |
برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی |
| cores |
برنامه کامپیوتری ذخیره شده در حافظه اصلی |
| machine |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
| knowledge |
سیستم کامپیوتری که عکس العملهای ذخیره سازی |
| seconds |
کامپیوتری که از ترانزیستوربه جای لامپ استفاده کند |
| processor |
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر |
| housekeeping |
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری |
| task |
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود |
| target |
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود. |
| targeted |
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود. |
| targeting |
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود. |
| targets |
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود. |
| communication |
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند |
| targetted |
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود. |
| tasks |
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود |
| computerese |
استفاده کنندگان از کامپیوتر مجموعه اصطلاحات کامپیوتری |
| inquiry |
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری |
| inquiries |
ال پرسیدن . 2-دستیابی به دادن درون سیستم کامپیوتری |
| cad/cam |
گرافیک کامپیوتری Aided Computer/AidedDesign anufacturingComputer |
| satellite |
ترمینال کامپیوتری که خارج شبکه اصلی است |
| targetting |
کامپیوتری که نرم افزار روی آن اجرا میشود. |
| analogue |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
| analogues |
کامپیوتری که داده را به صورت آنالوگ پردازش میکند |
| machines |
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد |
| analog computer |
کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند |