Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
plunge
سقوط سنگین فرو بردن
plunged
سقوط سنگین فرو بردن
plunges
سقوط سنگین فرو بردن
Other Matches
pash
سقوط برف سنگین
stumping
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stump
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
puddle
از بین بردن ساختمان دانهای در خاکهای سنگین
puddles
از بین بردن ساختمان دانهای در خاکهای سنگین
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
drop
سقوط
crashing
سقوط
chute
سقوط
chutes
سقوط
crashingly
سقوط
come down
سقوط
downcome
سقوط
collapse
سقوط
crashes
سقوط
low dwon
سقوط
drops
سقوط
crashed
سقوط
collapsed
سقوط
crash
سقوط
collapses
سقوط
collapsing
سقوط
dropped
سقوط
downfall
سقوط
dropping
سقوط
prolapse
سقوط
nosedives
سقوط
fall
سقوط
crack up
سقوط
elapsing
سقوط
tailspin
سقوط
crack-up
سقوط
prolapsus
سقوط
elapses
سقوط
nosedive
سقوط
nosedived
سقوط
nosediving
سقوط
falling
سقوط
elapse
سقوط
lapse inconduct
سقوط در رفتاروکردار
drops
چکه سقوط
arrests
جلوگیری از سقوط
arrested
جلوگیری از سقوط
nosedived
سقوط کردن
tailspin
سقوط کردن
termination of obligations
سقوط تعهدات
wipe out
سقوط کردن
velocity of fall
سرعت سقوط
arrest
جلوگیری از سقوط
lapse vi
سقوط کردن
dropping
افت سقوط
nosedives
سقوط کردن
drop
چکه سقوط
drop
افت سقوط
chutes
ریزش با سقوط
chutes
سقوط انحطاط
chute
سقوط انحطاط
nosedive
سقوط کردن
dropped
چکه سقوط
chute
ریزش با سقوط
dropped
افت سقوط
prolapse of the uterus
سقوط رحم
dropping
چکه سقوط
nosediving
سقوط کردن
crashing
سقوط کردن
fall
افت سقوط
crash
سقوط کردن
falling
سقوط کننده
stumbling blocks
سبب سقوط
aborts
سقوط کردن
aborting
سقوط کردن
stumbling block
سبب سقوط
aborted
سقوط کردن
abort
سقوط کردن
free fall
سقوط ازاد
fall velocity
سرعت سقوط
break down
سقوط ناگهانی
discharge of an obligation
سقوط تعهد
crashed
سقوط کردن
fall
سقوط کردن
crashingly
سقوط کردن
loss
گریز سقوط
drops
افت سقوط
gastroptosis
سقوط معده
crashes
سقوط کردن
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
crash-land
سقوط کردن هواپیما
plumper
دروغ صرف سقوط
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
proctoptosis
سقوط روده راست
crashed
سقوط کردن هواپیما
free type parachute
چتر سقوط ازاد
crashes
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
drop hammer
چکش سقوط ازاد
crash
سقوط کردن هواپیما
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
high velocity drop
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
skidded
راه شکست مسیر سقوط
skidding
راه شکست مسیر سقوط
skids
راه شکست مسیر سقوط
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
skid
راه شکست مسیر سقوط
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
dropping ball viscosimeter
گرانروی سنج با سقوط گلوله
prolapse of the uterus
درامدگی سیبک سقوط زهدان
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
meteoric shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
meteor shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
slumps
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slump
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
precipitating
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashes
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitated
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
crashed
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crash
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashing
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
precipitates
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
late time
زمان بین سقوط بمب تا شروع انفجار اتمی
heavy lift
حمل و نقل هوایی سنگین واحد حمل و نقل هوایی سنگین
gravity drop
پرتاب بار یا بارریزی ازهواپیما با استفاده از نیروی سقوط ازاد
red out
از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
gravity extraction
بیرون ریختن یا پرتاب بار ازهواپیما با استفاده از سقوط ازاد
raker
تیری که پشت دیوار بطور مایل می بندند تادیوار سقوط نکند
heavier
دل سنگین
heavier
سنگین
stodgy
سنگین
mim
سنگین
heavy
دل سنگین
heavy
سنگین
loggy
سنگین
heaviest
دل سنگین
lumberingly
سنگین
carking
سنگین
heavies
دل سنگین
heavies
سنگین
lumpish
سنگین
heaviest
سنگین
logy
سنگین
largo a
سنگین
pressuring
سنگین
pressures
سنگین
pressured
سنگین
weighty
سنگین
weightiest
سنگین
weightier
سنگین
laden
سنگین پر
heavy footed
دل سنگین
hard water
اب سنگین
massively
سنگین
pressure
سنگین
heavy water
اب سنگین
burdensome
سنگین
exacting
سنگین
hulky
سنگین
saturnine
سنگین
high proof
سنگین
cumbersome
سنگین
heft
سنگین
cloggy
سنگین
massive
سنگین
navol
اب سنگین
heftiest
سنگین
heftier
سنگین
extensive
سنگین
staid
سنگین
ponderous
سنگین
unwieldy
سنگین
weighted
سنگین
weight ton
تن سنگین
hefty
سنگین
lumpier
سنگین
lumpy
سنگین
waterlogged
سنگین
lumpiest
سنگین
onerous
سنگین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com