Dictiornary-Farsi | سهام عادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 205 (2 milliseconds)

English	Persian
common stock	سهام عادی
common stocks	سهام عادی
ordinary shares	سهام عادی
ordinary share	سهام عادی


Search result with all words

deferred share	سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
Other Matches

capital stock	عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
stop loss order	دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stock dividend	سهام صادره بابت سود سهام
stoporder	دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
routinize	عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
close corporation	شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering	سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
share holder	دارنده سهام صاحب سهام
stock jobber	محتکر سهام دلال سهام
hypermnesia	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
dividend warrant	چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
secular trend	سهام
liquidating	سهام
portfolio	سهام
liquidates	سهام
liquidated	سهام
portfolios	سهام
stock	سهام
liquidate	سهام
stocked	سهام
holding	سهام
bullish stocks	سهام رو به ترقی
dividend	سود سهام
dividends	سود سهام
preferential shares	سهام ممتازه
government stock	سهام دولت
gilt edged shares	سهام ممتازه
general stock	سهام عمومی
fixed portion	سهام معینه
to buy into	سهام خریدن در
conversion of shares	تبدیل سهام
stocked	سهام سرمایه
debenture stock	سهام قرضه
stock	سهام سرمایه
PR	سهام ممتاز
dividened	سود سهام
bearer shares	سهام بی نام
stock_broker	دلال سهام
preference shares	سهام ممتاز
preference shares	سهام ممتازه
preferred shares	سهام ممتاز
preferred shares	سهام مقدم
preferred stock	سهام ممتازه
privileged shares	سهام ممتاز
propertied	سهام دار
registered shares	سهام بانام
joint shares	سهام مشترک
savings bond	سهام قرضه
ordinary share	سهام معمولی
inscribed stock	سهام با اسم
holding	دارائی سهام
stock broker	دلال سهام
inscribed stock	سهام نامدار
growth stocks	سهام پر سود
bank stock	سهام بانک
deferred share	سهام موجل
stock exchanges	بورس سهام
stock exchange	بورس سهام
stock exchange	بورس سهام
bourse [in a non-English-speaking country]	بورس سهام
blue-chip	سهام مرغوب
bourse	بازار سهام
share warrant	گواهینامه سهام
blue chip	سهام مرغوب
stock trading	خرید و فروش سهام
break in share prices	کاهش قیمت سهام
subscriber of shares	پذیره نویس سهام
provisional scrip	تصدیق موقت سهام
inscribed stock	سهام ثبت شده
national dividend	سود سهام ملی
stock market	بورس سهام وارز
specialties	سهام با قیمت ویژه
loan holder	دارنده سهام وام
interim dividend	سود موقتی سهام
interim dividend	سود سهام موقتی
non cash shares	سهام غیر نقدی
share certificate	گواهی مالکیت سهام
stock markets	بورس سهام وارز
revenue	درامد سود سهام
share holding	سرمایه گذاری در سهام
unissued shares	سهام منتشر نشده
brokerage	کارمزد خرید سهام
fixed stock	مالک انحصاری سهام
stockbrokers	دلال سهام شرکتها
whack up	تقسیم به سهام کردن
action	سهم سهام شرکت
actions	سهم سهام شرکت
margin	میزان سود سهام
margins	میزان سود سهام
common stock	سهام معمولی شرکت
stockbroker	دلال سهام شرکتها
security	گرو سهام قرضه دولتی
paid in cash share	سهام نقدا" پرداخت شده
exdividend	بدون سود اینده سهام
premium statement	صورت اضافه ارزش سهام
grangers	سهام راه اهن غله
forfeiture of premiums	ضرر اضافه ارزش سهام
collection of premiums	وصول اضافه ارزش سهام
granger shares	سهام راه اهن غله
subscribing	پذیره نویسی کردن سهام
subscribes	پذیره نویسی کردن سهام
accumulated dividend	سود سهام متراکم شده
subscribed	پذیره نویسی کردن سهام
subscribe	پذیره نویسی کردن سهام
general meeting of share holders	مجمع عمومی صاحبان سهام
closing prices	قیمت سهام درپایان روز
fund holder	دارنده سهام قرضه دولتی
divided warrant	حواله پرداخت سود سهام
to have a holding in a company	در شرکتی دارائی سهام داشتن
share list	صورت بهای سهام شرکتها
secular trend	سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
funded	تنخواه قرضه دولتی سهام
to declare a divident	سود سهام را اعلان کردن
fund	تنخواه قرضه دولتی سهام
option dealing	سفته بازی روی ترقی سهام
write down	تنزل دادن بهای اسمی سهام
capital stock	سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
to pass a dividend	سود سهام کسی را به او اطلاع دادن
cumulative preferential	سود پس افتاده و فعلی سهام ممتازه
stock exchnge	بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
actionary	دارندهء سهام شرکت سهامی سهامدار
time bargain	قرارداد فروش سلم و سلف سهام
bearer stock	سهام و اوراق قرضه بدون نام
bank annuities	سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
normal	عادی
unexceptional	عادی
groovy	عادی
run-of-the-mill	عادی
customary	عادی
uncritical	عادی
run of the mill	عادی
privates	عادی
private	عادی
uncritically	عادی
routines	عادی
common	عادی
routine	عادی
commoners	عادی
commonest	عادی
regulars	عادی
ordinary	عادی
habitual	عادی
wonted	عادی
naked	عادی
gen	عادی
regular	عادی
routinely	عادی
emission	انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
floater	گواهی نامه سهام دولتی یا راه اهن
equity financing	بالا بردن یا ایجاد سرمایه بافروش سهام
emissions	انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
uncommon	غیر عادی
off the beaten track <idiom>	غیر عادی
unwashed	جزومردم عادی
abnormally	غیر عادی
eupnoea	تنفس عادی
nutcases	غیر عادی
nutcase	غیر عادی
general creditor	طلبکار عادی
private decument	عقد عادی
in the course of nature	بطریق عادی
the inevitable	چیزهای عادی
the common run of men	مردمان عادی
normal range	محدوده عادی
normal termination	پایان عادی
normal voltage	ولتاژ عادی
one's self	در حال عادی
onery	عادی معمولی
procedure message	پیام عادی
ordinary income	درامد عادی
ordinary passport	پاسپورت عادی
ordinary shareholder	سهامدار عادی
ornary	عادی معمولی
ornery	عادی معمولی
overage	سن عادی را گذرانده
routine message	پیام عادی
regular price	قیمت عادی
private decument	سند عادی
normal profit	سود عادی
normal price	قیمت عادی
normal maintenance	محافظت عادی
habitual way of doing anything	راه عادی
habitualness	عادی بودن
normal good	کالای عادی
in the a way	بطریق عادی
supernormal	فوق عادی
macro	بطورغیر عادی
matten of course	جیز عادی
matter of course	چیز عادی
supranormal <adj.>	فوق عادی
nominal price	قیمت عادی
nonsingular matrix	ماتریس عادی
normal exit	درروی عادی
normal form	صورت عادی
typical <adj.>	بافت عادی
routinely	امر عادی
normality	عادی بودن
subnormal	مادون عادی
anomalous	غیر عادی
eccentric	غیر عادی