Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
authoring system
سیستم مسئول
Other Matches
drill sergeant
گروهبان مسئول صف جمع درجه دار مسئول تمرین حرکات نظامی
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
action agent
مسئول اقدام در مورد هدفها مسئول تقویم و تفسیر هدفها
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
answerable
مسئول
in charge
<adj.>
مسئول
responsive
مسئول
frankpledge
مسئول
warden
مسئول
accountable
مسئول
responsible
<adj.>
مسئول
responsible
مسئول
liable
مسئول
Not my department.
<idiom>
من مسئول نیستم.
lineman's plier
انبردست مسئول خط
accountable
مسئول حساب
purchasing officer
مسئول خرید
helmsmen
مسئول سکان
That's not my province.
من مسئول آن نیستم.
helmsman
مسئول سکان
officer in charge
افسر مسئول
undertaker
جواب گو مسئول
undertakers
جواب گو مسئول
wagon master
مسئول واگن
in charge
<idiom>
مسئول بودن
liable for damages
مسئول خسارات
account
مسئول بودن
issue commissary
مسئول توزیع
furnace attendant
مسئول کوره
cryptographer
مسئول رمز
cupola tender
مسئول کوره
data administrator
مسئول داده ها
custodian
مسئول سرپرست
to hold responsible
مسئول کردن
custodians
مسئول مرموزات
custodians
مسئول سرپرست
officer on duty
افسر مسئول
custodian
مسئول مرموزات
to hold responsible
مسئول قراردادن
furnace man
مسئول کوره
undertaking
جواب گو مسئول
supplies officer
مسئول مواد
irresponsibly
بطور غیر مسئول
have a hand in
<idiom>
مسئول کاری شدن
officer in charge
افسر مسئول اجرا
data base administrator
مسئول پایگاه داده ها
be to blame
<idiom>
مسئول کارزشت بودن
captain of the top
مسئول گروه کار
demolition firing party
گروه مسئول انفجارخرج
ambulanceman
راننده یا مسئول آمبولانس
irresponsible
غیر مسئول نامعتبر
demolition firing party
گروه مسئول تخریب
anchor detail
نفرات مسئول لنگر
tallyman
مسئول کنترل محموله
corespondent
مسئول جواب گویی
courier transfer officer
افسر مسئول پیک
cryptoguard
مسئول حفافت رمز
shipment sponsor
مسئول ارسال کالاها
operations detachment
قسمت مسئول عملیات
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
finger in the pie
<idiom>
دست داشتن ،مسئول بودن
every man is a for his action
هرکس مسئول کردارخویش است
company secretary
مسئول مالی و حقوقی شرکت
range officer
افسر مسئول میدان تیر
aircraft guide
مسئول هدایت هواپیما درفرودگاه
shipment unit
یکان مسئول ارسال کالاها
tipstaff
مامور مسئول زندانیان دردادگاه
blast furnaceman
مسئول یا متصدی کوره بلند
harbour master
مسئول بندر متصدی لنگرگاه
detail officer
افسر مسئول گروه بیگاری
make one's bed and lie in it
<idiom>
مسئول انجام کاری بودن
brakeman
مسئول ترمز در تیم لوژسواری
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
establishing authority
مقام مسئول نیروهای اب خاکی
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
mensch
[انسان آراسته، بالغ، درستکار و مسئول]
burdened
مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
self service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
to blame somebody for something
کسی را مسئول کارناقص
[اشتباه ]
کردن
vouch
ضمانت کردن مسئول واقع شدن
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
interceptor controller
افسر مسئول پست استراق سمع
courier transfer officer
افسر مسئول قسمت پیک ارتشی
coordinated procurement assigness
شعبه مسئول خرید کلی اماد
self-service
بدون مسئول توزیع سلف سرویس
flight sister
افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
proponent
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
ship's serviceman
مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
proponents
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
eaves droper
مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
air defense artillery controller
مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
accountably
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
general delivery
بخشی از ادارهی پست که مسئول اینگونهمراسلات است
section gang
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
treasurer
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurers
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
section crew
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
link encryption
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens
1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system
سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
security specialist
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
caveat emptor
یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
dock receipt
رسیدی که مسئول لنگرگاه پس ازدریافت کالا صادر میکند
Would you call the head waiter, please?
لطفا ممکن است مسئول سرپیشخدمت را صدا کنید؟
guardship
ناو یا کشتی نگهبان یا مسئول گشت زنی دریایی
cryptocustodian
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
fcc
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
masters
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
compatibility
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
boatswain
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswains
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
caveat venditor
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
guinea pig
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs
کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
custodian
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
custodians
فرد یا سازمانی که مسئول نگهداری و تعمیر داده ذخیره روی فلاپی دیسک ها
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
crossover
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversion
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
drainage system
سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
system's design
مدل سیستم طرزساخت سیستم
parallels
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
oases
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis
یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
buddy system
سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
delayed opening
سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
bios
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
descriptions
بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
description
بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
piggyback
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
inertial navigation
سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
bomb sighting system
سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
piggybacks
سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com