English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (39 milliseconds)
English Persian
phone شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoned شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phones شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
Other Matches
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
ATD دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
dials شماره گیری با تلفن
dialled شماره گیری با تلفن
dialed شماره گیری با تلفن
dial شماره گیری با تلفن
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
pulse dialling شماره گیری تلفن از طریق ارسال پالسهایی روی خط
dialed شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dial شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dials شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
dialled شماره گیری با تلفن که در طرف دیگر یک مودم و یک کامپیوتر قرار دارند.
point of presence شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
phone تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phones تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoning تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
phoned تلفن یا ماشین برای صحبت با کی در مسافت طولانی
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
ring سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
ani سیستم تلفن که شماره تلفن شخصی که تماس گرفته را درج میکند
phoning صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phone صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phones صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
phoned صحبت کردن با کسی از طریق تلفن
autos امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
autos امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
auto امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
blind dialling توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
carp از روی خرده گیری صحبت کردن
to scramble for a living برای معاش یازندگی تلاش کردن
Speaking. [on the phone] [من] پشت تلفن صحبت می کنم.
to make an effort to do something تلاش کردن برای انجام دادن کاری
The line is busy (engaged). صحبت می کند (خط تلفن مشغول است )
telephone number شماره تلفن
personal شماره تلفن ها
auto شماره تلفن
autos شماره تلفن
logs شماره تلفن
log شماره تلفن
telephone numbers شماره تلفن
phone extension شماره تلفن فرعی [مخابرات]
She gave me her phone number , but I'll be blessed if I can remember it ! شماره تلفن خودش را به من داد ولی مگریادم می آید !
telephoned ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephone ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephoning ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
dial up شماره گیری
dialing شماره گیری
number dialling شماره گیری
dispatching priority شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها
calling dial صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
dial up terminal ترمینال شماره گیری
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
tone dialing شماره گیری اهنگی
selector dial صفحه شماره گیری
push button dialing شماره گیری دکمهای
inductive dialing شماره گیری القائی
dial pulse تپش شماره گیری
direct distance dialing شماره گیری فاصله مستقیم
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
phoneme برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
dials امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dialed امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dial امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
dialled امکانی درمودم که خودکار شماره گیری میکند.
ddd Dialing Distance Direct شماره گیری از فاصله مستقیم
eight ball billiard تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
run scared <idiom> تلاش برای رقابت سیاسی
forage تلاش وجستجو برای علیق
forages تلاش وجستجو برای علیق
foraging تلاش وجستجو برای علیق
try for point تلاش برای کسب امتیاز
Thank you for your efforts. با تشکر برای تلاش شما.
foraged تلاش وجستجو برای علیق
Phone Dialer امکانی در ویندوز که به کاربرد مکان شماره گیری از کامپیوتر خود میدهد
Dialer امکانی در ویندوز که در صورت وجود مودم متصل به PC شماره گیری میکند
go in for <idiom> شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
hash سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
Whistle past the graveyard <idiom> تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
power 0 تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
biochip تلاش صنعت کامپیوتر برای تبدیل ارگانیزم زنده به ریزه تراشه ها
get hold of (someone) <idiom> (برای صحبت)به گیر انداختن شخص
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
Don't let making a living prevent you from making a life. اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
acu وسیلهای که به کامپیوتر اجازه میدهد ایستگاهها را فراخوانی کند یا خودکار شماره گیری کند
scan شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
phoned مجموعه اعداد برای تلفن خاص
scheduled circuits خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
phones مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phone مجموعه اعداد برای تلفن خاص
phoning مجموعه اعداد برای تلفن خاص
get a word in <idiom> یافتن فرصتی برای گفتن چیزی بقیه دارند صحبت میکنند
at a [the] minimum <adv.> کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
at least [no less than] [not less than] <adv.> کم کمش [حداقل] [برای آگاهی اندازه یا شماره]
short iron چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
modem وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
Can you get me manchester 123-45-67? آیا میتوانید شماره 123-45-67 منچستر را برای من بگیرید؟
auto توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
autos توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
leases کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
lease کانال ارتباطی مثل خط تلفن که برای استفاده اجاره شده است
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
drivers چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
public سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
telephoned استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephone استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephoning استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
telephones استفاده از مودم برای ارسال داده دودویی به صورت سیگنال صوتی روی خط تلفن
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
DX پسوند پس از شماره مدل پردازنده intel برای بیان وجود واحد محاسبه اعشاری
CLUT جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر
scrounged تلاش کردن
to cast about تلاش کردن
scrounge تلاش کردن
scrounging تلاش کردن
to lay about تلاش کردن
make a push تلاش کردن
scrounges تلاش کردن
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
pill pool billiard بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
to make a real effort تلاش جدی کردن
endevour تلاش کردن کوشیدن
endeavor تلاش کردن کوشیدن
compete تلاش و جدیت کردن
put someone's best foot forward <idiom> بیشتر تلاش کردن
go for broke <idiom> به سختی تلاش کردن
put up a good fight <idiom> سخت تلاش کردن
bend over backwards to do something <idiom> سخت تلاش کردن
competed تلاش و جدیت کردن
competes تلاش و جدیت کردن
go out of one's way <idiom> تلاش زیادی کردن
roll up one's sleeves <idiom> سخت تلاش کردن
howler صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
posing قیافه گیری برای عکسبرداری
pose قیافه گیری برای عکسبرداری
suppression measures اقدامات برای جلو گیری
posed قیافه گیری برای عکسبرداری
poses قیافه گیری برای عکسبرداری
to lavisheffort زیاد تلاش یا کوشش کردن
do one's best <idiom> تمام تلاش خودرا کردن
count off شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
cleek چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
point size برای اندازه گیری نوع یا متن
purse net دام کیسهای برای خرگوش گیری
kiddle بند توردار برای ماهی گیری
purse seine تور کیسهای برای ماهی گیری
decisions تصمیم گیری برای انجام کاری
viscosimeter وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
decision تصمیم گیری برای انجام کاری
razzia حمله برای غارت وبرده گیری
To make desperate efforts. این دروآن در زدن ( تلاش کردن )
follow up <idiom> بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
to try to stop the march of time تلاش به جلوگیری از گذشت زمان کردن
muss درهم وبرهم یاکثیف کردن تلاش
to torpedo تارومار کردن [مانند تلاش کسی]
acoustic coupler وسیله ای که به یک دستگاه تلفن وصل است و دادههای دوتایی را به سیگنالهای صوتی تبدیل میکند تا در خط تلفن جریان پیدا کند
log کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
logs کلمه رمز و شماره کاربر که در صورت نیاز سیستم راه دور برای وارد شدن خودکار ارسال می شوند
magneto exchange مرکز تلفن خودکار با تلفن اندوکتوری
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
densitometer وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
interrupts تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
chains زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
interrupting تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupt تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
they exceeded us in number شماره انها از شماره مابیشتر بود
To go flat out . To make astupendous effort. غیرت بخرج دادن ( نهایت تلاش را کردن )
To quibble and equivocate. پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
sass بابی احترامی صحبت کردن با گستاخانه سخن گفتن با بیشرمانه گفتگو کردن
talk صحبت کردن
talked صحبت کردن
confabulate صحبت کردن
speak صحبت کردن
speaks صحبت کردن
talks صحبت کردن
to talk [to] صحبت کردن [با]
hanfman kasanin concept formation test ازمون هانفمان- کاسانین برای شکل گیری مفهومها
areas اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
decibel واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
tape line تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
area اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
decibels واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
component efficiency میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
shuttle bombing بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
engineering units واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
private automatic branch exchange یک سیستم تلفن سوئیچینگ خودکار خصوصی که در یک شرکت مخابرات تلفنی رافراهم می اورد و انتقال مکالمه ها را به درون شبکه تلفن عمومی یا خارج از ان کنترل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com