English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
flooding technique شیوه غرقه سازی
Other Matches
flooding غرقه سازی
implosion غرقه سازی تجسمی
implosive therapy درمان با غرقه سازی تجسمی
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
to gild with blood غرقه بخون کردن
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
device شیوه
methods شیوه
custom شیوه
devices شیوه
pattern شیوه
patterns شیوه
order شیوه
procedure شیوه
techniques شیوه
method شیوه
practices شیوه ها
practice شیوه
habitude شیوه
norm شیوه
norms شیوه
modes شیوه
technique شیوه
mode شیوه
procedures شیوه ها
processes شیوه
approaches شیوه
approach شیوه
styles شیوه
styling شیوه
process شیوه
approached شیوه
idioms شیوه
style شیوه
idiom شیوه
do شیوه
methode شیوه
styled شیوه
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
mentality شیوه اندیشه
civics شیوه کشورداری
method ایین شیوه
mentalities شیوه اندیشه
methods ایین شیوه
research method شیوه پژوهش
flopped شیوه فاسبوری
flop شیوه فاسبوری
flopping شیوه فاسبوری
pace شیوه تندی
flops شیوه فاسبوری
paced شیوه تندی
paces شیوه تندی
severe style شیوه جدی
employment practice شیوه استخدامی
endorcement procedure شیوه اجرا
cloze technique شیوه بندش
modus vivendi شیوه زیست
procedure روش شیوه
technic صناعت شیوه
orientalizing style شیوه خاورمابی
penned شیوه نگارش
mode of production شیوه تولید
pen شیوه نگارش
penning شیوه نگارش
shaken موافق شیوه
oratory شیوه سخنرانی
tactic رزم شیوه
modus operandi شیوه کار
mode of vibration شیوه ارتعاش
pens شیوه نگارش
elocution شیوه سخنوری
vibrational mode شیوه ارتعاش
sound practices شیوه های درست
pace شیوه گام برداشتن
modulus operadi شیوه با طرز کار
concertina fold شیوه تا کردن کاغذ
paces شیوه گام برداشتن
paced شیوه گام برداشتن
error choice technique شیوه خطا گزینی
critical incidents technique شیوه رویدادهای شاخص
assets liabilities technique شیوه محاسن- معایب
iconic mode شیوه تصویرسازی حسی
prestressing method شیوه پیش تنیدگی
prototaxic mode شیوه ادراکی ابتدایی
preferred cognitive mode شیوه شناختی مرجح
gait شیوه راه رفتن
lever watch شیوه بکار بردن
holtzman inkblot technique شیوه لکههای هولتسمان
modality روند [پردازه] [شیوه] [روش]
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
eastern cut off شیوه قیچی پرش ارتفاع
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
leverage شیوه بکار بردن اهرم
impasto شیوه رنگ زنی غلیظ
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
tactic جنگ فنی وابسته به رزم شیوه
virgilian به شیوه virgil شاعر نامی روم
orientalize شیوه یا ایین خاوریان راپیروی کردن
copier مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
copiers مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء
idiosyncratic وابسته به طرزفکر یا شیوه ویژه کسی
majority rule شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
scholasticism شیوه تعلیم وفلسفه مذهبی قرون وسطی
Religion was portrayed in a negative way. دین به شیوه ای منفی توصیف شده بود.
The means of payment will appear unchanged. شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
latinity شیوه نوشتن یا سخن گفتن بزبان لاتینی
point style شیوه معماری که نشان برجسته ان طاقهای نوک تیزاست
mannerist کسیکه بیک جور انشا یا شیوه خو گرفته است
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
object method of teaching شیوه امزش بانشان دادن چیزهای موضوع درس یاتصویرانها
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
eastern roll شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
megapode یکجور مرغ بزرگ پاکه شیوه اش ساختن پشههای خاک است
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
pop goes the weasel یکجور رقص روستایی که شیوه ان اینست که رقصنده از زیر دست انهامی گذرد
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
box and one دفاع به شیوه چهار جا گیر ویک یار گیر
pointillism شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
oil on canvas [painting technique] رنگ روغنی نقاشی روی کرباس [شیوه نقاشی]
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
repk lection پر سازی
truncation بی سر سازی
stylization مد سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
individualized تک سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
idolization بت سازی
pavement کف سازی
pavements کف سازی
individualised تک سازی
individualises تک سازی
individualising تک سازی
deflexion خم سازی
individualize تک سازی
flection خم سازی
local anasthesia سر سازی
bridge building پل سازی
bridgework پل سازی
retortion خم سازی
retortion کج سازی
flooring کف سازی
compaction تو پر سازی
padding له سازی
exclusion محروم سازی
inversion وارون سازی
pacification ارام سازی
fading محو سازی
atomization ریز سازی
rejuvenation جوان سازی
haematogenesis خون سازی
depletion تهی سازی
calico printing چیت سازی
insulates عایق سازی
horology ساعت سازی
belittlement کم ارزش سازی
hymnography سرود سازی
ichnography زمینه سازی
road building جاده سازی
road construction جاده سازی
inversions وارون سازی
wording عبارت سازی
displacement جانشین سازی
packing فشرده سازی
evisceration تهی سازی
harmonization هم اهنگ سازی
bellfounding زنگ سازی
insulate عایق سازی
heterodyne reception زنه سازی
histogenesis بافت سازی
gunsmithery تفنگ سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com