Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English
Persian
click
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
Other Matches
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
to make a typo
[American E]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to make a typing error
[mistake]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
overlays
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlaying
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
Baa!
بع!
[صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
indicator
نوری که برای اخطار دادن یا بیان وضعیت یک قطعه به کار می رود
attacked
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
key signature
گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
returns
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
simply stated
به بیان کوتاه
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
low voltage switch
کلید فشار ضعیف
high tension breaker
کلید فشار قوی
high voltage switch
کلید فشار قوی
disconnect switch
کلید فشار صفر
oil pressure switch
کلید فشار روغن
high tension switch
کلید فشار قوی
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
poop
صدای کوتاه
poops
صدای کوتاه
pressure sensitive keyboard
صفحه کلید حساس به فشار
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
alt key
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
woofer
دارای صدای کوتاه و گرفته
To speak in a low voice.
آهسته صحبت کردن ( با صدای کوتاه ،یواش )
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
xt
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
key
صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
gollies
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
inverts
که برای بیان نقل قول به کار می رود
diction
عبارت انتخاب لغت برای بیان مطلب
inverting
که برای بیان نقل قول به کار می رود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
invert
که برای بیان نقل قول به کار می رود
golly
حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
in the short term
<adv.>
برای دوره کوتاه مدت
represented
بیان کردن نشان دادن
represent
بیان کردن نشان دادن
give
نسبت دادن به بیان کردن
represents
بیان کردن نشان دادن
gives
نسبت دادن به بیان کردن
giving
نسبت دادن به بیان کردن
to set out
بیان کردن شرح دادن
helped
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
programmable function keyboard
صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
helped
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps
کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
key
کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
helps
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help
کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
name
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
extends
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
integers
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
integer
اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
names
کلمه معمولی برای بیان آدرس در زبان ماشین
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
extend
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
extending
روش انعط اف پذیر تر برای بیان قواعد زبان
algorithmic language
یک زبان که برای بیان الگوریتم ها طراحی شده است
change up
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
lanyards
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
lanyard
طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
dwarfs
کوتاه جلوه دادن
dwarfed
کوتاه جلوه دادن
dwarfing
کوتاه جلوه دادن
dwarf
کوتاه جلوه دادن
forcing
فشار دادن
hustling
فشار دادن
hustles
فشار دادن
pushing
فشار دادن
hustled
فشار دادن
pinches
فشار دادن
forces
فشار دادن
push
فشار دادن
pinch
فشار دادن
press
فشار دادن
pushed
فشار دادن
yerk
فشار دادن
pushes
فشار دادن
force
فشار دادن
presses
فشار دادن
hustle
فشار دادن
mouse
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
mouses
که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
gibberish
اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
markers
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
marker
کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
dirty bit
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
prompted
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
externals
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
prompt
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
role indicator
نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompts
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
fastest
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasted
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasts
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fast
حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
short ski
اسکی کوتاه پهن برای مبتدیان و سالمندان
short iron
چوبهای شماره 7 و 8 و 9گلف برای ضربههای کوتاه
cross stroke
فشار روی پا برای ازدیادسرعت یا چرخش
brief
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefed
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer
کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest
کوتاه کردن اگاهی دادن
breaks
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break
عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
chord keying
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری
clamped
بندزدن فشار دادن
clamping
بندزدن فشار دادن
trigger squeeze
فشار دادن ماشه
squeezing
چلاندن فشار دادن
clamp
بندزدن فشار دادن
pushed
نشاندن فشار دادن
squeezed
چلاندن فشار دادن
push
نشاندن فشار دادن
presses
فشار دادن با انگشتان
squeeze
چلاندن فشار دادن
press
فشار دادن با انگشتان
squeezes
چلاندن فشار دادن
pushes
نشاندن فشار دادن
clamps
بندزدن فشار دادن
text
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
nil pointer
اشاره گری که برای بیان انتهای یک لیست پیوندی بکارمی رود
rhetorical question
مسئله مربوط بمعانی بیان سوالی که برای تسجیل موضوعی بشود
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
configured out
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
Shannon's Law
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
configured off
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
crunches
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
crunched
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
crunch
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
texts
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
configured in
وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
dtr
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند
pealed
صدای گوشخراش دادن
peal
صدای گوشخراش دادن
peals
صدای گوشخراش دادن
pealing
صدای گوشخراش دادن
balestra
پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
painter
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
hachures
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
painters
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
ignition over voltage
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
to push for an answer
[in reference to something]
برای پاسخ فشار آوردن
[در رابطه با چیزی]
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
faceted code
یات یک موضوع را بیان میکند با انتساب دادن به هر یک یک مقدار
keystroke
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
microwriter
صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
zones
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
inductor
قطعه الکتریکی شامل هستهای از سیم برای بیان تاثیرات روی مدار.
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
zone
ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
dollar sign
که رد برخی زبانها برای بیان یک متغیر به عنوان نوع رشته به کار می رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com