Total search result: 201 (43 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
paginate |
صفحه گذاری کردن |
|
|
Other Matches |
|
pagination |
صفحه گذاری |
repagination |
صفحه گذاری مجدد |
clattering |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clattered |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clatter |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clatters |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
burn in |
علامت گذاری یک صفحه تلویزیونی یا مانیتور پس از نمایش یک تصویر درخشان برای مدت طولانی |
ten key pad |
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد |
zapping |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
zapped |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
zaps |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
zap |
حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده |
coding |
صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد |
fuze |
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن |
refresh buffer |
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند |
cls |
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ |
cells |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
cell |
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند |
qwerty keyboard |
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی |
fuzing |
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن |
stripping |
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن |
pools |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pool |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
pooled |
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن |
load |
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن |
loads |
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن |
synthesised |
هم گذاری کردن |
synthesize |
هم گذاری کردن |
synthesising |
هم گذاری کردن |
synthesizing |
هم گذاری کردن |
synthesises |
هم گذاری کردن |
synthesized |
هم گذاری کردن |
synthesizes |
هم گذاری کردن |
invest |
سرمایه گذاری کردن |
invests |
سرمایه گذاری کردن |
load |
ذخیره گذاری کردن |
punctuates |
نقطه گذاری کردن |
christen |
نام گذاری کردن |
christened |
نام گذاری کردن |
christens |
نام گذاری کردن |
mining |
مین گذاری کردن |
punctuated |
نقطه گذاری کردن |
punctuate |
نقطه گذاری کردن |
deposits |
سرمایه گذاری کردن |
investing |
سرمایه گذاری کردن |
marks |
علامت گذاری کردن |
mark |
علامت گذاری کردن |
cost |
قیمت گذاری کردن |
invested |
سرمایه گذاری کردن |
load |
خرج گذاری کردن |
loads |
ذخیره گذاری کردن |
loads |
خرج گذاری کردن |
deposit |
سرمایه گذاری کردن |
primming |
چاشنی گذاری کردن |
paragraphs |
فاصله گذاری کردن |
paragraph |
فاصله گذاری کردن |
fund |
سرمایه گذاری کردن |
tracklaying |
شنی گذاری کردن |
punctuating |
نقطه گذاری کردن |
funded |
سرمایه گذاری کردن |
to sow mines |
مین گذاری کردن |
to lay the track |
ریل گذاری کردن |
point |
نقطه گذاری کردن |
charge |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
charges |
خرج گذاری کردن شارژ کردن |
penned |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penning |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pens |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pen |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
residential investments |
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی |
page |
صفحات را نمره گذاری کردن |
paged |
صفحات را نمره گذاری کردن |
pages |
صفحات را نمره گذاری کردن |
overcapitalize |
بیش از حد سرمایه گذاری کردن |
recapitalize |
سرمایه گذاری مجدد کردن |
crowns |
تاج گذاری کردن پوشاندن |
marks |
نمره گذاری کردن علامت |
wattle |
نرده گذاری کردن بستن |
crown |
تاج گذاری کردن پوشاندن |
mark |
نمره گذاری کردن علامت |
color codig |
علامت گذاری کردن مهمات |
point |
نقطه گذاری کردن ممیز |
loading |
خرج گذاری کردن سلاح |
punctuated |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
to lodge a complaint |
عرضحال گله گذاری تسلیم کردن |
punctuate |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
discrete |
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر |
punctuates |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
punctuating |
نشان گذاری کردن نقطه دار |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
milestone |
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن |
To put money into somethings. |
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن ) |
milestones |
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن |
punctuation marks |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
punctuation mark |
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری |
overcapitalization |
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی |
desired investment |
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
paper white monitor |
صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه |
cooperative scorer |
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک |
misprision |
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران |
tick mark |
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر |
scans |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scanned |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
scan |
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند |
consol |
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار |
raster |
گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند |
plasma display |
صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه |
ksr |
ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است |
auto |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
cons |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
conning |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
portraits |
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است |
portrait |
جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است |
conned |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
con |
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر |
lead in page |
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند |
tables |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
tabling |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
multiviewports |
صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد |
raster |
یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT |
tabled |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
autos |
متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد |
routing |
صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد |
table |
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش |
glare |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
data tablet |
یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی |
flattest |
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد |
glared |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
glares |
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور |
flat |
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد |
to space out letters [text] |
فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ] |
notebook computer |
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد |
unintended investment |
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده |
tetragraph |
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل |
hyperlink |
کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد |
stationed |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
station |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
backlight |
چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند |
stations |
میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند |
discs |
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره |
disc |
صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره |
devices |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
device |
CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش |
banding |
روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن |
refreshed |
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن |
refreshes |
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن |
refresh |
تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن |
button |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
buttoned |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
buttoning |
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد |
pages |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
implicit reference |
مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است |
paged |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
page |
عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات |
mines |
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین |
mine |
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین |
mined |
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین |
fielded |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
fields |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
field |
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد |
paginate |
صفحه بندی کردن |
ansi |
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود |
public |
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند |
flush |
پاک کردن محتوای یک صفحه |
flushing |
پاک کردن محتوای یک صفحه |
bolster plate |
صفحه برای مهار کردن |
flushes |
پاک کردن محتوای یک صفحه |
fanfold |
روش تا کردن یک صفحه کاغذ |
pop up window |
پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند |
standard |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
standards |
تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش |
VDUs |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
vdt |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
VDU |
ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند |
print |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
printed |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
prints |
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند |
pincushion distortion |
خطای صفحه نمایش که باعث خرابی تصویر نمایش داده شده میشود چون لبه ها به مرکز صفحه خم می شوند |
LP |
صفحه 33 دور صفحه دولانی |
enhancing |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
at |
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد |
enhanced |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
membrane keyboard |
صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند |
enhance |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
enhances |
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست |
clearest |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
clearer |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
fat bits |
بزرگ کردن قسمتی از صفحه نمایش |
clears |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
clear |
کلید پاک کردن صفحه نمایش |
mine watching |
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن |
column |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
columns |
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است |
arrow keys |
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست |
block plot |
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی |
least recently used algorithm |
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود |
weather board |
تخته گذاری کردن تخته بندی کردن |
keyboarding |
عمل وارد کردن اطلاعات با صفحه کلید |
typed |
وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید |