Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
long robe
صورت کشیده
Search result with all words
lanternjaws
صورت لاغر و کشیده
Other Matches
drawl
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawls
کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
longest
کشیده
indrawn
تو کشیده
oblonated
کشیده
posttensioning
پس کشیده
drawn
کشیده
long
کشیده
long-
کشیده
longs
کشیده
longed
کشیده
longer
کشیده
oblongated
کشیده
deep drawn
از ته دل کشیده
tense
کشیده
threaded
نخ کشیده
drew
کشیده شد
leptosome
کشیده تن
ectomorph
کشیده تن
drawlingly
کشیده
tensing
کشیده
tensest
کشیده
tenses
کشیده
tenser
کشیده
tensed
کشیده
leptokurtic
کشیده
low angle fire
تیر کشیده
at full length
دراز کشیده
low angle
مسیر کشیده
drags
کشیده شدن
drag
کشیده شدن
extensive
بسیط کشیده
dragged
کشیده شدن
leptomorph
کشیده ریخت
pinxit
کشیده است
in tow
<idiom>
کشیده شده
flares
زبانه کشیده
flare
زبانه کشیده
intractile
کشیده نشدنی
couchant
دراز کشیده
deep fetched
از ته دل کشیده شده
touse
کشیده شدن
linear
باریک کشیده
deer neck
گردن کشیده
vellum paper
کاغذمهره کشیده
tractile
کشیده شدنی
threaded
بند کشیده
drawable
کشیده شدنی
ectomorphic type
سنخ کشیده تن
ectomorphy
کشیده تنی
tensive
کشیده شدنی
flat trajectory
خط سیر کشیده
flat fire
تیر کشیده
indrawn
بداخل کشیده
chock-a-block
کاملا کشیده
elongate
کشیده کردن
saps
شیره کشیده از
elongates
کشیده کردن
sapped
شیره کشیده از
chock-a-block
بالا کشیده
sap
شیره کشیده از
deprived
محرومیت کشیده
prolate
کشیده شده
elongating
کشیده کردن
chant
اهنگ ساده و کشیده
oblong
دوک مانند کشیده
drawn on
کشیده شدن عهده
draw
کشیده شدن عهده
draws
کشیده شدن عهده
extendible
کشیده شدنی امتدادپذیر
taut
محکم کشیدن کشیده
oblongs
دوک مانند کشیده
deep fetched
از ته سینه کشیده شده
hell-bent
به بیراهه کشیده شده
if you please
بیزحمت زحمت کشیده
chants
اهنگ ساده و کشیده
pulled muscle
عضله کشیده شده
underdraw
کشیده نشدن زه تا اخر
chanting
اهنگ ساده و کشیده
satined paper
گاغذ مهره کشیده
chanted
اهنگ ساده و کشیده
pencilled
با مداد کشیده شده
hell bent
به بیراهه کشیده شده
prone float
روی شکم با دستهای کشیده
He has suffered a great deal at the hands of his wife .
از دست زنش خیلی کشیده
conducts
اداره کردن کشیده شدن
conducting
اداره کردن کشیده شدن
conducted
اداره کردن کشیده شدن
opened
وضع زه هنگام کشیده شدن
hard drawn copper wire
سیم مسی کشیده شده
conduct
اداره کردن کشیده شدن
wired
سیم کشیده مفتول دار
open
وضع زه هنگام کشیده شدن
opens
وضع زه هنگام کشیده شدن
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
wirespun
زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
come home
کشیده شدن لنگر به طرف ناو
flat trajectory
سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
infill
نقاط کشیده شده روی نقشه
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
capriole
پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
drag
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
to be at full stretch
تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
in perspective
کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
She has long and shapely legs .
ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
drags
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged
چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
he is at the end of his tether
چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
hauled
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section
خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
hauls
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauling
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinrikisha
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
stillage
چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
haul
همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinriki
درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
perspective grid
خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extend
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending
وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble
برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
shoot the duck
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
autoscore
در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
paleozoic
وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
y scale
در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
x scale
در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
over stretched wrap
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
nap side
خواب فرش
[با انجام عمل پرداخت الیاف از قسمت گره بصورت راست و کشیده درآمده و ظاهر حقیقی فرش را بوجود می آورند.]
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
karadja medallion
ترنج کرجی
[این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
graphic
نوشته شده کشیده شده
drawing
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
source
در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
faces
صورت
form
صورت
statement
صورت
facies
صورت
forms
صورت
constellations
صورت
images
صورت
formed
صورت
image
صورت
listing
صورت
effigy
صورت
face
صورت
rolls
صورت
providing
در صورت
slip
صورت
roster
صورت
slipped
صورت
rolled
صورت
slips
صورت
invoice
صورت
rosters
صورت
freckle
لک صورت
statements
صورت
effigies
صورت
invoiced
صورت
invoicing
صورت
invoices
صورت
phases
صورت
phased
صورت
phase
صورت
list
صورت
roll
صورت
mazard
صورت
physiognomy
صورت
coat card
صورت
conformational isomers
هم صورت
conformer
هم صورت
physiognomies
صورت
figure
صورت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com