Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (14 milliseconds)
English
Persian
initial thrust
ضربه اصلی
Search result with all words
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
clean the bases
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
cue ball
گوی سفید اصلی که با ان ضربه به گویهای دیگربیلیارد زده میشود
spot ball
گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
Other Matches
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
shot
ضربه
slugger
ضربه زن
flap
ضربه
flapped
ضربه
flaps
ضربه
stroking
ضربه
shots
ضربه
shock proof
ضد ضربه
impulse
ضربه
interrupter
ضربه گر
sole kick
ضربه با کف پا
surge
ضربه
butting
ضربه با سر
strikeless
بی ضربه
pop
ضربه
popped
ضربه
pops
ضربه
collisions
ضربه
sole trap
ضربه با کف پا
collision
ضربه
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
left
ضربه چپ
double kick
دو ضربه پی در پی
butt joint
ضربه
head
ضربه با سر
brunt
ضربه
mishit
ضربه بد
stroked
ضربه
push
ضربه
pulsed
ضربه
kicks
ضربه
pulse
ضربه
pushes
ضربه
strokes
ضربه
hacks
ضربه
stroke
ضربه
hacked
ضربه
hack
ضربه
impulses
ضربه
antiknock
ضد ضربه
pushed
ضربه
kicking
ضربه
kicking
ضربه با پا
shocked
ضربه
kicked
ضربه
shockproof
ضد ضربه
tit
ضربه
bonking
ضربه بر سر
kicks
ضربه با پا
impluse
ضربه
bonked
ضربه بر سر
bonk
ضربه بر سر
blows
ضربه
bonks
ضربه بر سر
shock
ضربه
kicked
ضربه با پا
kick
ضربه
thudded
ضربه
thudding
ضربه
thuds
ضربه
impact
ضربه
yee jupkki
ضربه پا
blow
ضربه
impacts
ضربه
surges
ضربه
tits
ضربه
thud
ضربه
shocks
ضربه
kick
ضربه با پا
whang
ضربه
surged
ضربه
dink
ضربه اهسته
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
down stroke
ضربه رو به پایین
chop
ضربه بریده
nears
نزدیک به ضربه
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
dashpot
ضربه گیر
stroked
ضربه باکنترل
downward travel
ضربه برگشت
chop
ضربه پیچشی
horryo chagi
ضربه کشش پا
ignition pulse
ضربه احتراق
rebound
ضربه برگشت
stroking
ضربه زدن
rebounding
ضربه برگشت
color shock
ضربه رنگ
compression stroke
ضربه تراکم
dashpot
میراکننده ضربه
dabber
ضربه زدن
cut under
ضربه زیردست
cutting stroke
ضربه برش
rebounded
ضربه برگشت
stroked
ضربه زدن
stroked
ضربه با کنترل
near-
نزدیک به ضربه
nearing
نزدیک به ضربه
nearest
نزدیک به ضربه
strokes
ضربه باکنترل
strokes
ضربه با کنترل
strokes
ضربه زدن
electromagnetic vibration
ضربه گر الکترومغناطیسی
electrolytic interrupter
ضربه گر الکترولیتی
flick kick
ضربه با بیرون پا
first strike
اولین ضربه
stroking
ضربه با کنترل
hook
تله ضربه
stroking
ضربه باکنترل
hooks
تله ضربه
stroking
ضربه خفیف
exhaust stroke
ضربه خروجی
impacts
ضربه زدن
impact
ضربه زدن
stroking
ضربه مهارشده
flip shot
ضربه با استفاده از مچ
strokes
ضربه مهارشده
flutter kick
ضربه پا در کرال
nearer
نزدیک به ضربه
neared
نزدیک به ضربه
strokes
ضربه خفیف
chopped
ضربه پیچشی
near
نزدیک به ضربه
downward stroke
ضربه رو به پایین
downward travel
ضربه رو به پایین
chopped
ضربه بریده
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
hammer blow
ضربه قوچ
free hit
ضربه ازاد
four quarter hold
ضربه فنی
foundamental blow
ضربه کارساز
foul blow
ضربه خطا
foozle
ضربه ناشیانه
drop shot
ضربه دراپ
impact coefficient
ضریب ضربه
clump
ضربه سنگین
concussion
ضربه مغزی
tossing
ضربه بلند
tosses
ضربه بلند
tossed
ضربه بلند
toss
ضربه بلند
slashes
ضربه سریع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com