Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English
Persian
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
Other Matches
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
carom
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannon
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannons
ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
masse
ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
break shot
نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
overhead stroke
ضربه از بالای سر
mr. and mrs billiards
بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
stop shot
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
cuts
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
cut
فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
counts
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counting
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted
حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
superimpose
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposes
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
clicking
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
bunt
ضربه زدن به توپ بدون تاب دادن چوب
cls
در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
bunter
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
followed
پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
follows
پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
follow
پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
billiards
بیلیارد
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
billiard table
میز بیلیارد
billiard
بازی بیلیارد
english billiards
بیلیارد انگلیسی
cueball
گوی بیلیارد
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
balking billiard
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
snooker
بازی شبیه بیلیارد
cue
باچوب بیلیارد زدن
cues
باچوب بیلیارد زدن
head
انتهای میز بیلیارد
strikers
بیلیارد بازی که نوبت اوست
balkline
خط عرضی روی میز بیلیارد
striker
بیلیارد بازی که نوبت اوست
English
گردش فرفرهای گوی بیلیارد
bed
سطح هموار کف میز بیلیارد
beds
سطح هموار کف میز بیلیارد
rotation billiard
بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
center spot
نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
nine ball billiard
بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
fifteen ball billiard
بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
lemon
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
lemons
بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
forty one continous billiard
بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
cribbage billiard
بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
baulking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot
ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
bumper pool billiard
بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
baulks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
in hand
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
balkline spot
نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
balk
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked
قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
head spot
نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
forcing
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
anchors
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
bottle pocket billiard
بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
forty one billiard
بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
billiard spot
نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
forces
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
anchoring
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchor
هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
force
ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
place
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
places
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
placing
پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
one and nine balls billiard
بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
cues
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
poker pocket billiards
بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
pocket billiards
بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
cue
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
basebal billiard
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
dragged
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag
ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
hazard
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
shake bottle
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
hazards
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
over
بالای
over-
بالای سر
over-
بالای
overhead
بالای سر
overhead
در بالای سر
over
بالای سر
into the bargain
بالای ان
above
بالای
upped
بالای
up
بالای
upping
بالای
at the top of
در بالای
atop of
بالای
atop of
در بالای
outreach
بالای سر
oer
بالای
above
بالای سر
pill pool billiard
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
upstream
بالای رودخانه
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
crow's nest
بالای بلندی
run over
<idiom>
حرکت از بالای
mean high water
اب بالای میانگین
over the horizon
از بالای افق
in-
بالای روی
mantel board
در بالای بخاری
aloft
در بالای زمین
in
بالای روی
rooftop
بالای بام
knap
بالای تپه
rooftops
بالای بام
oer
بالای سر روی سر
fanlight
پنجره بالای در
roof tree
کش بالای شیروانی
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
on
بالای در باره
up the street
بالای خیابان
fanlights
پنجره بالای در
ridge pole
کش بالای شیروانی
ridge tree
کش بالای شیروانی
ridge piece
کش بالای شیروانی
fan light
پنجره بالای در
uptown
بالای شهر
plunging fire
اتش بالای سر
crowns
بالای هرچیزی
crown
بالای هرچیزی
over the horizon
بالای افق
above the earth
بالای زمین
overhead backhand
بک هند از بالای سر
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead forehand
فورهند از بالای سر
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
aboveground
در بالای سطح زمین
pulpit
بالای منبر رفتن
head water
بالای رودخانه بالارود
high rate of interest
نرخ بالای بهره
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
referees
داور بالای والیبال
refereeing
داور بالای والیبال
refereed
داور بالای والیبال
referee
داور بالای والیبال
aloft
سطوح بالا در بالای
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
pulpits
بالای منبر رفتن
bartizan
کنگره بالای برج
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com