English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English Persian
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
Other Matches
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
righted دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righting دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
rollover استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
slashed ضربه سریع
slashes ضربه سریع
slash ضربه سریع
mouse که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
mouses که از mouse و نه صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند
jabbed ضربه سریع مستقیم
jabbing ضربه سریع مستقیم
jabs ضربه سریع مستقیم
jab ضربه سریع مستقیم
flick ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicking ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicks ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
flicked ضربه سریع با چرخش مچ انحراف ناگهانی تیر از خط مستقیم
it occurs twice a day روزی دوبار رخ میدهد روزی دوبار اتفاق میافتد
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
programmable function keyboard صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
O.K. دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
claim frame فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
activate آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activates آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activating آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
activated آغاز یک فرآیند یا آغاز کار یک وسیله
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
enabling استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enabled استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enable استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
enables استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار
single breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
key استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
numbers پردازنده خاص برای محاسبات سریع
number پردازنده خاص برای محاسبات سریع
housekeeping در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
fastest حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasted حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fast حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
fasts حافظه سریع و با دستیابی کوتاه برای CPU
processor سیستم کامپیوتری با دو پردازندهه برای اجرای سریع تر برنامه
dichotomizing search روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
tachistoscope دستگاه تصویرافکنی سریع برای سنجش حافظه وتوجه
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
dual سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
scalar پردازنده طراحی شده برای پردازش سریع روی مقادیراسکالر
binary look up روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
putts ضربه برای انداختن به سوراخ
kickable اسان برای ضربه زدن با پا
putt ضربه برای انداختن به سوراخ
putted ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
workings فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
jaguar -بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
jaguars -بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
buffering استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
scsi استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
working فضایی از حافظه سریع برای ذخیره موقت داده در استفاده جاری
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
scratchpad فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
approaches ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
approached ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
VRAM حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی
typhoons نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
typhoon نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
stencil ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciled ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stenciling ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilled ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencilling ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
stencils ورقه پلاستیکی با نشانههای بریده شده روی آن برای رسم سریع و ساده فلوچارت
gallium arsenide ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
fibre distributed data interface II استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
webbing نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
minimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
MDRAM حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
multibank dynamic random access memory حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
marine express کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
fibre optics لایههای مناسب شیشهای یا پلاستیکی محافظت شده برای ارسال سیگنالهای نوری که داده سریع منتقل می کنند
scratchpad حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tow دوبار
twice دوبار
tows دوبار
double دوبار
doubled up دوبار
doubled دوبار
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
super- کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
dma اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
biweekly هفتهای دوبار
semi weekly هفتهای دوبار
semimonthly ماهی دوبار
biyearly سالی دوبار
batches ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
batch ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده
arrays کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
array کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
generation مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
fibre distributed data interface استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
AT Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
reecho دوبار منعکس شدن
relive دوبار زندگی کردن
relived دوبار زندگی کردن
relives دوبار زندگی کردن
We've already been burglarized twice. [خانه ] ما را دوبار دزد زد.
reliving دوبار زندگی کردن
double bogey دوبار کسب امتیاز
dma CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
doubled up دوبار چرخش کامل ژیمناست
biannual سالی دوبار دوسال یکبار
double دوبار چرخش کامل ژیمناست
vellicate دوبار دودفعه دو مرتبه دوبرابر
Once bitten,twice shy. <proverb> یک بار گزش ,دوبار ترس .
doubled دوبار چرخش کامل ژیمناست
nubus NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
L cache فضای کوچک RAM ایستای سریع روی قطعه پردازنده که داده هایی که اغلب استفاده می شوند را برای افشزایش سرعت پردازش ذخیره میکند
peripheral باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
not up توپ دوبار به زمین خورده دبل
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
snap pass پاس سریع با پیچش سریع مچ
mouse مقابل حساسیت Mouse
mouses مقابل حساسیت Mouse
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
wimps POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW
wimp POINTERS ,MOUSE ,ICON ,WINDOW
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
pull bread مغز نان تازه که دوبار به پزندتا سرخ شود
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
panel نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
panels نمایشگر ویدیو و mouse را نگه می دارد
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
ethernet شبکه سریع کد از فیبر نوری برای اتصال یک گره به دیگر در توپولوژی point to point نقط ه به نقط ه
raiding سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raids سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
raid سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
raided سیستم دیسک درایو سریع با فرفیت خطا, که ازچندین درایو که هریک ازبابت بررسی برای تشخیص خطا خواهد بود
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
mouse فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse
mouses فلش کوچک ری صفحه نمایش که با حرکت mouse
clicked نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
arrow pointer پیکان کوچکی است که می توانید آنرا با استفاده از mouse حرکت دهید
left handed mouse تشخیص Mouse به طوری که کار دو دگمه از پیش مشخص شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com