Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (19 milliseconds)
English
Persian
decoy
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
Other Matches
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
mocking bird
یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
chips
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
squidding
استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
fly dope
ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
bug taper
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
batting cage
حصار توری برای تمرین بیس بال
snap swivel
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
fly casting
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
jobot
توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
conversions
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
practice plug
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
pickerel
اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
HTML
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
privileged
مجاز به ادامه مسیر و گرفتن سرعت درصورت رسیدن قایق دیگر به ان
cut and paste
عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
flippy
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
notification
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
other things being equal
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
to have done
برای کسی
[دیگر]
انجام دادن
sag
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sagged
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
sags
ترک یارگیری برای مهارحریف دیگر
cross assembler
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
pasted
عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
paste
عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pasting
عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pastes
عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
wordprocessing
شرکت متخصص در پردازش کلمات برای شرکتهای دیگر
metacompilation
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
bridges
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
references
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
telephone
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
telephones
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
bridged
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
telephoned
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
rain check
<idiom>
رد کردن درخواستی برای یک تاریخ معین و موکول آن به زمان دیگر
motherboard
که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
reference
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
gimbals
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
telephoning
ماشین برای صحبت کردن با کسی یا اتباط با کامپیوتر دیگر
enlist
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
enlisting
برای سربازی گرفتن
nomograph
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
bypasses
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
nomogram
سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
spanned
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spans
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
entrymate
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
span
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
gimbal ring
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
unattended operation
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
reverses
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversed
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversing
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
saves
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
save
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
ribbon
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
ribbons
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
saved
امکانی دربرنامه برای حفظ کردن کار جاری در فایل با نام دیگر
conversions
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversion
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
to graps at anything
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
moves
مانوور برای گرفتن نفر جلو
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
to hog
<idiom>
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
move
مانوور برای گرفتن نفر جلو
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
tristimulus values
مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
offsets
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
birds
مرغان
bird
مرغان
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
else rule
قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
birds are singing
مرغان میخوانند
birder
شکارچی مرغان
ornithic
وابسته به مرغان
avian
وابسته به مرغان
chickenpox
آبله مرغان
trogon
مرغان رنگارنگ
aves
طبقه مرغان
varicella
ابله مرغان
stormpetrel
مرغان توفان
the f. of birds
پروازیاپرش مرغان
ratitoe
شتر مرغان
natatores
مرغان شناور
swine pox
یکجورابله مرغان
birds of prey
مرغان شکاری
chicken pox
ابله مرغان
stormy petrel
مرغان توفان
hen roost
قرارگاه مرغان
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dead letter box
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
notification message
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
ornis
کلیه مرغان یک سرزمین
birds are singing
مرغان چهچه میزنند
limicoline
وابسته به مرغان کرانه زی
king of birds
پادشاه مرغان :دال
birds of passage
مرغان مهاجریا مسافر
waterfowler
شکارچی مرغان شناگر
sicklebill
مرغان منقار خمیده
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
provisor
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
backslash
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
loggerhead
انواع مرغان مگس خوار
chicken-pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
chicken pox
{sg}
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
accipitrine
متعلق به مرغان شکاری بازمانند
raptorail
وابسته به تیره ربایندگان یا مرغان
decoy duck
مرغابی ای که مرغان دیگررابدام میاندازد
varicella
آبله مرغان
[پزشکی]
[بیماری]
limit state
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
data interchange format
استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
duck and drake
اردک نر
drakes
اردک نر
duck
اردک
ducks and drakes
اردک نر
ducked
اردک
duckings
اردک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com