English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
functionalism عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
Other Matches
Funstionalism [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
intuitionalism عقیده به اینکه برخی حقایق را میتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
intuitionism عقیده به اینکه برخی حقایق رامیتوان مستقیما وبدون استدلال دریافت
pluralism عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
overt act عملی که در عالم خارج محسوس باشد
torts عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
tort عملی که میتواندموجب موضوع دعوی مدنی باشد
terrorism عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
Supposing that is the case . بفرض اینکه اینطور باشد
inadvisably بدون اینکه صلاح باشد
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
incomparably بدون اینکه نظر داشته باشد
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
functional وابسته به شغل وپیشه
keystroke برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
except as otherwise provided مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion. من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
analysis بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
no matter how he has done it هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
fallacy of composition استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
intervention هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
assistance کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
standalone ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
civil engineer مهندس راه وساختمان
civil engineers مهندس راه وساختمان
To construct( build ) roads and buildings. جاده وساختمان ساختن
locals دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
local دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
MMI سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
retrieval سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربرامکان بررسی متن را میدهد به جای اینکه فقط رجوعی به متن داشته باشد
icehouse خانه وساختمان ساخته شده از یخ
unmoderated list لیست پست که هر مادهای که در لیست باشد را به زیرنویس دیگر منتقل میکند بدون اینکه کسی آنرا بخواند یا بررسی کند
defaulting در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaults در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
bilinear filtering مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
keyword 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
systems analysis 1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
landscape carpet فرش دور نما [فرش چشم انداز] [عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
stratigraphy وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
foundation joint درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
read سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
linguistics علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
shall بایستی
ought بایستی
should بایستی
you might have come بایستی می امدید
mauvaise honte رودر بایستی
identic منطبق با
coincident منطبق
coincides منطبق شدن
coincided منطبق شدن
coincide منطبق شدن
register منطبق کردن
registering منطبق کردن
registers منطبق کردن
nomological منطبق با قانون
superpose منطبق کردن با
matching diaphragm دیافراگم منطبق
accomodate منطبق کردن
matching جفتگری منطبق
synchronization منطبق همگامی
congurous جور منطبق
coinciding منطبق شدن
he had need remember بایستی بخاطر داشته باشید
bolshevism مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
collimate منطبق کردن خطوط
conformable منطبق شدنی مطیع
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter. پای این کار باید محکم بایستی
quintets بایستی که از پنج بیت تشکیل شده است
The applicants must be above [over] the age of 18. متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
quintet بایستی که از پنج بیت تشکیل شده است
fiducial marks علایم منطبق شونده در صفحه رادار
r method روش ارسال پیامی که در ان ایستگاه گیرنده بایستی رسیدبدهد
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
asset جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
chalk troops سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
provided he goes at once بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
quick disconnect نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
breach of trust کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
necessitousness احتیاج
neediness احتیاج
penury احتیاج
need احتیاج
needing احتیاج
needed احتیاج
requirement احتیاج
lack احتیاج
necessity احتیاج
lacked احتیاج
lacks احتیاج
demand احتیاج
need احتیاج
want احتیاج
halving نیم حباب منطبق شونده درانواع دوربینها و مسافت یابها برای تراز کردن
overplus بیش از احتیاج
demanded نیاز احتیاج
redundant مازاد بر احتیاج
urgent need احتیاج مبرم
demand نیاز احتیاج
requisite لازمه احتیاج
lackvt احتیاج داشتن
requirement تقاضا احتیاج
superimposed مازاد بر احتیاج
u. need احتیاج مبرم
demands نیاز احتیاج
need نیازمندی در احتیاج داشتن
to call for a احتیاج بدقت داشتن
to be in great request زیادمورد احتیاج بودن
answered جواب احتیاج را دادن
answer جواب احتیاج را دادن
call of nature <idiom> احتیاج به دستشویی داشتند
needle point to say احتیاج بگفتن نیست
answering جواب احتیاج را دادن
answers جواب احتیاج را دادن
needed نیازمندی در احتیاج داشتن
needing نیازمندی در احتیاج داشتن
you're telling me <idiom> احتیاج نیست به من بگی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
serve رفع کردن براوردن احتیاج
nonverbal بدون احتیاج باستفاده از زبان
needed نیازمندی احتیاج لازم داشتن
needing نیازمندی احتیاج لازم داشتن
featherbed بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
served رفع کردن براوردن احتیاج
need نیازمندی احتیاج لازم داشتن
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
serves رفع کردن براوردن احتیاج
cry out for <idiom> شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
urgency of need حیاتی بودن احتیاج به اماد
to be in great request مورد احتیاج زیاد بودن
vortex line خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
turn one's back on <idiom> کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
biaxial deformation خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
suit منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suits منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
suited منطبق کردن متناسب یا مناسب کردن
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
purgation روش باستانی دادرسی در CL که به موجب ان متهم بایستی دوازده تن ازهمسایگان را به بیگناهی خود به شهادت می گرفت ویااز طریق رفتن در اب جوش یا اب یخ یا اتش بیگناهی خودرا ثابت می کرد
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
credos عقیده
opinions عقیده
creeds عقیده
impression عقیده
impressions عقیده
viewpoint عقیده
opinion عقیده
doctrines عقیده
doctrine عقیده
belief عقیده
faith عقیده
faiths عقیده
i am not of his mind با او هم عقیده
tenet عقیده
credo عقیده
creedless بی عقیده
viewpoints عقیده
concept عقیده
concepts عقیده
creed عقیده
thoughts عقیده
advice عقیده
brainchild عقیده
internal conception عقیده
conception عقیده
ism عقیده
thought عقیده
concepts عقیده ها
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com