Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
jet flap
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
Other Matches
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
tabbed flap
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
gill type flap
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
Plants store up the sun's energy.
گیاهان انرژی خورشید را ذخیره میکنند.
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
endarchy
امتداد از مرکز به خارج
drainpipes
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
drainpipe
لولهای که با ان چرک را خارج میکنند
notches
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
energy flow
جریان انرژی
current passage
عبور جریان
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
traffic cut
تقاطع دو جریان عبور و مرور
current path
مسیر عبور جریان برق
vane pump
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
greshams law
را از جریان خارج میکند
fuse
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
fused
آب شدن فیوز با عبور دادن جریان زیاد از آن
The old paper money is called in.
اسکناسهای کهنه از جریان خارج می شوند
nose ribs
تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
multicellular
مادهای با جرم حجمی کم باسلولهایی مملو از هوا یاگازهای دیگر
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
blade cuff
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
diode
قطعه الکترونیکی که به جریان الکتریک اجازه عبور از یک جهت ونه جهت دیگر میدهد
plain flap
فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
Herati pattern
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
variable camber flap
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
kruger flap
فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
pair production
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
lams
فرار کردن گریختن فرار
lam
فرار کردن گریختن فرار
lamming
فرار کردن گریختن فرار
intrinsic energy
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
wading crossing
عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
deserts
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserting
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
desert
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
tension
امتداد
protraction
امتداد
extensiveness
امتداد
building line
امتداد
elongation
امتداد
run
امتداد
extension
امتداد
runs
امتداد
direction
امتداد
tensions
امتداد
alignment
امتداد
alignments
امتداد
in range with
در امتداد
extensions
امتداد
eke out
امتداد دادن
protractile
امتداد پذیر
extending
امتداد دادن
extend
امتداد دادن
extends
امتداد دادن
to be prolonged
امتداد یافتن
cutting stroke
امتداد برش
protend
امتداد یافتن
prolonger
امتداد دهنده
good continuation
امتداد خوب
fine draw
امتداد دادن
to eke out
امتداد دادن
extensions
ملحقه امتداد
prolonging
امتداد دادن
trailing
خط ی در امتداد چیزی
trailed
خط ی در امتداد چیزی
trail
خط ی در امتداد چیزی
prolong
امتداد دادن
flushes
هم سطح یا در یک امتداد
along line
در امتداد خطوط
flush
هم سطح یا در یک امتداد
prolongs
امتداد دادن
trails
خط ی در امتداد چیزی
flushing
هم سطح یا در یک امتداد
extensions
امتداد دادن
extension
ملحقه امتداد
extension
امتداد دادن
lamplighter
با ان چراغ را روشن میکنند
betting shop
جائیکهرویاسبهاشرط بندی میکنند
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
prolonging
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolongs
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
inextension
عدم امتداد یا توسعه
endarch
از مرکزبخارج امتداد یافته
prolong
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
extend the life of the company
امتداد مدت شرکت
contour bund
بند در امتداد خط تراز
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
trampoline
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
Havana
سیگاربرگی که درهاوانایاcuba درست میکنند
trampolines
توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
barbette
سنگری که از انجاتوپها رااتش میکنند
airbed
تشکی که آنرا با باد پر میکنند
bisk
ماهی وغیره درست میکنند
aeroscope
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
accost
در امتداد چیزی حرکت کردن
rate of sideslip
همنه تندی در امتداد محورعرضی
prolongate
طولانی کردن امتداد دادن
elongate
دراز کردن امتداد دادن
accosted
در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting
در امتداد چیزی حرکت کردن
duplex
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
accosts
در امتداد چیزی حرکت کردن
duplexes
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
elongating
دراز کردن امتداد دادن
elongates
دراز کردن امتداد دادن
fore and aft
امتداد سینه تا پاشنه ناو
abeam
امتداد عمود برمحور طولی
they are under serveillance
انهارا نظارت میکنند انهارامی پایند
moulding board
تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
gilded youth
جوانان دولتمندکه بسبک روززندگی میکنند
needleful
نخی که یکبار درته سوزن میکنند
collarette
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست میکنند
skipjack
بازیچهای که از جناغ مرغ درست میکنند
kick about
فوتبالی که بدون قانون بازی میکنند
kumiss
قومیس نوشابهای که تاتارهاازشیرمادیان درست میکنند
coffee mills
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
endoparasite
انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
to spin out
امتداد دادن مفصلا درست کردن
bacillus
باکتریهای میلهای شکل که تولید هاگ میکنند
gridiron
اهن مشبکی که روی ان گوشت کباب میکنند
halophile
موجوداتی که درمحیط یا ابهای شور زندگی میکنند
rolling
نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
hasty pudding
خوراکی که با ارد وشیروکره وگوشت درست میکنند
library paste
نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
Bantu
عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
reference librery
کتابخانهای که مردم بدانجارفته بکتابهایی مراجعه میکنند
wimble
هر نوع اسباب یاوسیلهای که باان سوراخ میکنند
racket ball
گوی کوچکی که ازپنبه وریسمان درست میکنند)
injection engine
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
gabionade
خط جان پناهی که ازسبدهای خاک درست میکنند
promenade concert
مجلس ساز و اوازیکه تماشاکنندگان ان گردش میکنند
there is a rush for the papers
مردم را برای خرید روزنامه هجوم میکنند
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
cicycle
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
fog curing room
اطاق نمداری که نمونههای بتن ازمایشی را در ان نگهداری میکنند
clearinghouse
سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
durometer
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
brainstorming
گردهمایی که در آن همه چارهها و اندیشههای خود را ابراز میکنند
crazing mill
اسیاب یا کارخانهای که قلع معدنی رادران خرد میکنند
litters
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littering
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
littered
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
litter
محمل برانکار یا چاچوبی که بیماران را با ان حمل میکنند اشغال
G-string
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
gingall
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند
G-strings
پارچهی باریک که برخی رقاصههابا آن ستر عورت میکنند
american plan
مسافرخانهای که مسافرین پول غذا و اطاق را یکجاپرداخت میکنند
kermis
جشن وعیدسالیانهای که درهلندوبلژیک بادادن نمایش وفریادهای ...میکنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com