English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
alignment قرار گرفتن مناسب در صفحه
alignments قرار گرفتن مناسب در صفحه
Other Matches
alignments قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment قرار گرفتن نامناسب در صفحه
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
posture چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
fields روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
overscan ن شوند که تصویر در صفحه مناسب است
sequence بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
sequences بررسی اینکه داده ذخیره شده به صورت مناسب قرار دارد
center قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centered قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centred قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centre قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
centers قرار دادن مناسب نوک خواندن / نوشتن روی دیسک مغناطیسی یا نوار
concertina fold قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
lies قرار گرفتن
lied قرار گرفتن
lie قرار گرفتن
stymie قرار گرفتن
stand قرار گرفتن
stymied قرار گرفتن
stymieing قرار گرفتن
stymies قرار گرفتن
surmount بالا قرار گرفتن
pew درنیمکت قرار گرفتن
grade در پایهای قرار گرفتن
grades در پایهای قرار گرفتن
colocate کنار هم قرار گرفتن
surmounts بالا قرار گرفتن
surmounted بالا قرار گرفتن
heel در پاشنه قرار گرفتن
pews درنیمکت قرار گرفتن
surmounting بالا قرار گرفتن
cells در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
start button دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
pop down menu منو قابل نمایش روی صفحه نمایش در هر لحظه با انتخاب کلید مناسب
snug بطور دنج قرار گرفتن
aligns دریک ردیف قرار گرفتن
emotionalize تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
overlie قرار گرفتن خفه کردن
poise of head وضع قرار گرفتن سر روی تن
bear درسمت قرار گرفتن در سمت
to receive attantion مورد توجه قرار گرفتن
bearing direction جهت قرار گرفتن یاطاقان
bears درسمت قرار گرفتن در سمت
equitant رویهم قرار گرفتن برگها
thermal exposure در معرض حرارت قرار گرفتن
attitudes حالت قرار گرفتن رفتار
attitude حالت قرار گرفتن رفتار
target pattern شکل قرار گرفتن هدف
align دریک ردیف قرار گرفتن
in one's good books (graces) <idiom> موردعلاقه شخص قرار گرفتن
aligned دریک ردیف قرار گرفتن
feel the pinch <idiom> در تنگنای مالی قرار گرفتن
aligning دریک ردیف قرار گرفتن
center قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
form دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
centre قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centred قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
centering عمل قرار دادن متن در مرکز صفحه نمایش
centers قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
balance قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
balances قرار دادن متن و تصویر در یک صفحه به یک روش جذاب
centered قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
formed دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
haul defilade تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
average میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averages میانه قرار دادن میانگین گرفتن
take cover پشت جان پناه قرار گرفتن
averaged میانه قرار دادن میانگین گرفتن
formats قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
format قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
trifles بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlaps بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
in situ [قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
venation ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
overlapped بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
luggage compartment محل قرار گرفتن جامه دان
averaging میانه قرار دادن میانگین گرفتن
overlap بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
trifle بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
superimpose روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
disposure درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
superimposes روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
trailing پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
superimposing روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
pillows بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
unwarned exposed به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
battery groung pattern وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
trails پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeds بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trailed پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chopped زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
succeeded بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
grain orientation طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
appose موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
succeed بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
pillow بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
trail پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
lengths تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
length تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
interferes توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
textures طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
interfered توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfere توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
lionize مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
texture طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quivering بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposures در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quivers بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
quivered بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quiver بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
trapezoidal distortion اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
matrix روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrixes روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
rigging position وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
ragged قسمتی که در وسط صفحه قرار ندارد , متن با حاشیه سمت راست نامسط ح
azerty keyboard روشن قرار دادن کلیدها روی صفحه کلید که خط اول AZERTY آغاز میشود
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
preorbital واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
overlaying قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlay قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
overlays قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
superinduce تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
extensions کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligned اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligns اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligning اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
align اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
encapsulated دستور Post Script که یک تصویر یا صفحه را در یک فایل شرح میدهد که میتواند در یک برنامه گرافیکی یا DTP قرار داشته باشد
skim سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
formats روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skimmed سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
skims سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
format روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caption متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
captions متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
window پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
log wood درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.]
IBM صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای تابعی است و در سمت چپ کلیدهای اصلی قرار دارد و نوشته عددی جداگانه ندارد
sprocket holes مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
xt صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scanner وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
scanners وسیلهای با صفحه مسط ح شیشهای که روی آن شکل یا عکس یا متن قرار دارد. نوک اسکن پایین شیشه حرکت میکند وتصویر را به داده که توسط کامپیوتر قابل تغییراست
cover off پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
orifice meter روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
lool لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
arrests جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
ksr ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
tables لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com