Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (34 milliseconds)
English
Persian
drop
قطره سقوط کردن کم کنید
dropped
قطره سقوط کردن کم کنید
dropping
قطره سقوط کردن کم کنید
drops
قطره سقوط کردن کم کنید
Other Matches
gutters
اب رودار کردن قطره قطره شدن
gutter
اب رودار کردن قطره قطره شدن
Many a little makes a mickle .
قطره قطره جمع گرددوانگهی دریا شود
paradrag drop
سقوط ازاد از ارتفاع کم سقوط با چتر کمکی
repeat
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
nosedives
سقوط کردن
crashes
سقوط کردن
aborted
سقوط کردن
crash
سقوط کردن
crashing
سقوط کردن
crashingly
سقوط کردن
tailspin
سقوط کردن
fall
سقوط کردن
crashed
سقوط کردن
wipe out
سقوط کردن
aborting
سقوط کردن
nosedived
سقوط کردن
abort
سقوط کردن
lapse vi
سقوط کردن
aborts
سقوط کردن
nosediving
سقوط کردن
nosedive
سقوط کردن
crashes
سقوط کردن هواپیما
crashing
سقوط کردن هواپیما
crash-land
سقوط کردن هواپیما
crash-landing
سقوط کردن هواپیما
crash
سقوط کردن هواپیما
crashingly
سقوط کردن هواپیما
crash-landed
سقوط کردن هواپیما
crashed
سقوط کردن هواپیما
crash-lands
سقوط کردن هواپیما
crash land
سقوط کردن هواپیما
aborting
سقوط کردن موشک یا هواپیما
aborted
سقوط کردن موشک یا هواپیما
abort
سقوط کردن موشک یا هواپیما
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
aborts
سقوط کردن موشک یا هواپیما
adds
اضافه کنید زیاد کنید
adding
اضافه کنید زیاد کنید
add
اضافه کنید زیاد کنید
slump
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumped
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumping
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
slumps
یکباره فرو ریختن سقوط کردن
precipitated
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitate
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitates
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
precipitating
سر اشیب تند داشتن ناگهان سقوط کردن
prescan
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید
identifying
مشاهده کردن شناسایی کنید
identified
مشاهده کردن شناسایی کنید
identifies
مشاهده کردن شناسایی کنید
adjusts
میزان کردن تنظیم کنید
adjusting
میزان کردن تنظیم کنید
identify
مشاهده کردن شناسایی کنید
cancelling
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
rig the ship
فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
collapsed
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapsing
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapses
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
collapse
متلاشی شدن دچار سقوط واضمحلال شدن غش کردن
gutta
قطره
glob
قطره
drops
قطره
gutty
قطره قطره
dropping
قطره
dripping
قطره
dropped
قطره
drop
قطره
driblet
قطره
drib
یک قطره
goblet
قطره
globs
قطره
drop point
قطره
droppings
قطره
minims
قطره
gobbet
قطره
blob
قطره
blobs
قطره
goblets
قطره
gobbets
قطره
Drop by drop . I n drops.
قطره قطره
minim
قطره
dropping tube
قطره چکان
dropwise
قطره وار
eardrop
قطره گوش
droplets
قطره کوچک
raindrop
قطره باران
droplet
ریز قطره
droplet
قطره کوچک
droplets
ریز قطره
the very last drop
اخرین قطره
teardrop
قطره اشک
teardrops
قطره اشک
guttula
قطره خرد
guttiform
قطره مانند
dropper
قطره چکان
droppers
قطره چکان
drip pan
قطره چکان
raindrops
قطره باران
drops
{pl}
قطره والریان
[داروسازی]
valerian
قطره والریان
[داروسازی]
glob
قطره کوچک گلبول
eyedropper
قطره چکان چشم
globs
قطره کوچک گلبول
oil drop experiment
آزمایش قطره روغن
[فیزیک]
Eye ( ear , nose ) drops .
قطره چشم ( گوش و بینی )
millikan oil drop experiment
ازمایش قطره روغن میلیکان
collyrium
دوای قطره برای چشم
a drop in the ocean
<idiom>
قطره ای دردریا
[بسیار نا چیز]
[اصطلاح]
Only a drop in the bucket ( ocean) .
قطره ای دردریا است (بسیار نا چیز )
He emptied the glass to the last drop .
لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
dropped
سقوط
elapses
سقوط
prolapsus
سقوط
drop
سقوط
elapsing
سقوط
chute
سقوط
prolapse
سقوط
nosediving
سقوط
nosedives
سقوط
falling
سقوط
dropping
سقوط
chutes
سقوط
drops
سقوط
nosedive
سقوط
nosedived
سقوط
elapse
سقوط
crack-up
سقوط
collapses
سقوط
fall
سقوط
collapsing
سقوط
tailspin
سقوط
come down
سقوط
crashing
سقوط
crashingly
سقوط
low dwon
سقوط
downcome
سقوط
downfall
سقوط
crack up
سقوط
crash
سقوط
crashed
سقوط
collapse
سقوط
crashes
سقوط
collapsed
سقوط
gastroptosis
سقوط معده
free fall
سقوط ازاد
drops
چکه سقوط
drops
افت سقوط
arrests
جلوگیری از سقوط
dropping
افت سقوط
arrested
جلوگیری از سقوط
discharge of an obligation
سقوط تعهد
arrest
جلوگیری از سقوط
falling
سقوط کننده
chute
ریزش با سقوط
fall velocity
سرعت سقوط
chutes
سقوط انحطاط
lapse inconduct
سقوط در رفتاروکردار
chutes
ریزش با سقوط
termination of obligations
سقوط تعهدات
fall
افت سقوط
break down
سقوط ناگهانی
stumbling block
سبب سقوط
stumbling blocks
سبب سقوط
prolapse of the uterus
سقوط رحم
loss
گریز سقوط
velocity of fall
سرعت سقوط
chute
سقوط انحطاط
drop
افت سقوط
dropped
چکه سقوط
dropped
افت سقوط
drop
چکه سقوط
dropping
چکه سقوط
pash
سقوط برف سنگین
proctoptosis
سقوط روده راست
plumper
دروغ صرف سقوط
free type parachute
چتر سقوط ازاد
drop hammer
چکش سقوط ازاد
prolapse of the uterus
درامدگی سیبک سقوط زهدان
meteor shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
high velocity drop
بارریزی با سرعت سقوط زیاد
skidded
راه شکست مسیر سقوط
dropping ball viscosimeter
گرانروی سنج با سقوط گلوله
lysis
سقوط وزوال تدریجی مرض
meteoric shower
سقوط پیاپی شهابهای ثاقب
skids
راه شکست مسیر سقوط
plunged
سقوط سنگین فرو بردن
plunges
سقوط سنگین فرو بردن
dTbGcles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
plunge
سقوط سنگین فرو بردن
debacle
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
skid
راه شکست مسیر سقوط
skidding
راه شکست مسیر سقوط
debacles
سقوط ناگهانی حکومت و غیره
crashes
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
crashingly
سقوط هواپیما تصادف خودرو برخورد به چیزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com