English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
segmentation قطعه سازی
Search result with all words
segmentation تقسیم بچند قسمت یا قطعه قطعه قطعه سازی
Other Matches
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
companion part لنگه قطعه متقابل قطعه راهنما
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
fastest قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasted قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fast قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
fasts قطعه حافظه قدیمی که داده را ازمحل حافظه پیدا میکند و می خواند با دوعمل جداگانه این قطعه در خال حاضر با EDO جایگزین شده است
segments قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
segment قطعه قطعه کردن به بخشهای مختلف تقسیم کردن
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
fragmenting قطعه قطعه کردن
fragment قطعه قطعه کردن
segments قطعه قطعه کردن
mainland قطعه اصلی قطعه
fritter قطعه قطعه کردن
fritters قطعه قطعه کردن
fragmentation قطعه قطعه شدن
segment قطعه قطعه کردن
fragments قطعه قطعه کردن
sectional قطعه قطعه بخشی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
anatomize قطعه قطعه کردن تجزیه کردن
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
tracts قطعه
components قطعه
component قطعه
calligraph قطعه
internode قطعه
line segment قطعه خط
plot قطعه
nuggets قطعه
extent قطعه
goblet قطعه
goblets قطعه
pane قطعه
plots قطعه
very large scale integration قطعه
nugget قطعه
plotted قطعه
doit قطعه
stretch قطعه
trilobation سه قطعه
blocks قطعه
members قطعه
pieces قطعه
piece قطعه
member قطعه
stretches قطعه
blocked قطعه
panes قطعه
morceau قطعه
plank قطعه
section قطعه
sections قطعه
wodge قطعه
copyslip قطعه
block قطعه
wodges قطعه
stretched قطعه
fragments قطعه
fragment قطعه
item قطعه
small scale integration قطعه
items قطعه
smidgin قطعه
scale قطعه
tract قطعه
chunks قطعه
snippy قطعه
panel قطعه
slabs قطعه
lobe قطعه
fragmenting قطعه
panels قطعه
lobes قطعه
slab قطعه
chunk قطعه
smidgeon قطعه
part قطعه
snip قطعه
segment قطعه
snipped قطعه
segments قطعه
snipping قطعه
bloc قطعه
blocs قطعه
smidgen قطعه
segmental قطعه قطعه
blocks قطعه زمین
lobectomy قطعه برداری
sett قطعه سنگفرش
gussets قطعه اتصال
gusset قطعه اتصال
in sections د رچند قطعه
versicle قطعه کوچک
segmentation قطعه بندی
vlsi قطعه روی یک IC
unit assembly یک قطعه مجزا
hexastich قطعه شش فردی
root segment قطعه ریشهای
lobule قطعه کوچک
resident segment قطعه مقیم
theme song قطعه تکراری
piece part قطعه یک پارچه
pericope قطعه منتخب
occipital lobe قطعه پس سری
temporal lobe قطعه گیجگاهی
partitura قطعه کامل
partitur قطعه کامل
quads قطعه سربی
tension member قطعه کششی
quad قطعه سربی
icicle یخ پاره قطعه یخ
icicles یخ پاره قطعه یخ
part number شماره قطعه
overlay segment قطعه جایگذاشت
subassembly یک قطعه جزء
lot پارچه قطعه
time slice قطعه زمان
midsection قطعه میانی
program segment قطعه برنامه
strip قطعه باریک
magnetic component قطعه مغناطیسی
major assembly قطعه عمده
plat قطعه نقشه
blocked قطعه زمین
item قطعه خبری
block قطعه زمین
items قطعه خبری
stull قطعه بزرگ
lot قطعه زمین
mechanism قطعه ماشینی
mechanisms قطعه ماشینی
parietal lobe قطعه اهیانهای
dab قطعه تکه
passage تصویب قطعه
clearing block قطعه بازدارنده
replacement part قطعه جایگزینی
replacement part قطعه یدکی
handsets تلفن در یک قطعه
passages تصویب قطعه
cannibalization قطعه برداری
dabbed قطعه تکه
dabs قطعه تکه
part قطعه یدکی
concertos قطعه موسیقی
concerto قطعه موسیقی
berg قطعه عظیم یخ
blank flange قطعه- ایکس
opus قطعه موسیقی
stiffeners قطعه تقویتی
stiffener قطعه تقویتی
pickling قطعه شویی
opuses قطعه موسیقی
handset تلفن در یک قطعه
fitting قطعه اتصال
worked قطعه کار
workholder نگهدارنده قطعه
work part قطعه کار
fragmenting قطعه باقیمانده
work قطعه کار
fragment قطعه باقیمانده
casting قطعه ریخته گی
lobotomy قطعه بری
lobotomies قطعه بری
frontal lobe قطعه پیشانی
equulei قطعه الفرس
equuleus قطعه الفرس
electric component قطعه الکتریکی
replacements تعویض قطعه
fragments قطعه باقیمانده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com