English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
Other Matches
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
chevalglass اینه تمام قدی که دردرون پایه خودمتحرک باشد
springer قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
vaude نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
magic mirror اینه غیب نما اینه شعبده
platelet صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
kitchen utensils فروف واسباب اشپزخانه
basic یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
orthotone که ازخود دارای تیکه باشد
an idiomatic experssion عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
spondee وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
tedradynamous دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد
canning قوطی قوطی کنسرو
can قوطی قوطی کنسرو
cans قوطی قوطی کنسرو
oxer اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
chloramine هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
club car واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
prelatess زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
ox fence اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
pork pie کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
pork pies کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
Queen Mothers ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
lagate a latere نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
Queen Mother ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
gamey دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
trapped زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
double-faced فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
gamy دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
box magazine قوطی خشاب خشاب قوطی شکل
hermaprodite کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
bulkheads اینه
reflectors اینه
mirror اینه
bulkhead اینه
looking glass اینه
mirrors اینه
reflector اینه
mirrored اینه
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
convex mirror اینه محدب
indeed واقعا هر اینه
deflection mirror اینه انحراف
if peradventure هر اینه اگر
astrolabe اینه نجوم
mirror frame جعبه اینه
pierglass اینه جرز
driving mirror اینه اتومبیل
electron mirror اینه الکترونی
convex mirror اینه کوژ
to plank down اینه کردن
showcasing جعبه اینه
showcases جعبه اینه
to plant down ther اینه کردن
showcased جعبه اینه
showcase جعبه اینه
one way screen اینه یکسویه
mirror glass شیشه اینه
spherical mirror اینه کروی
sconce mirror اینه دیوار کوب
dichroic mirror اینه دو رنگ نما
mirror instrument دستگاه اینه دار
parabolic mirror اینه سهمی وار
driving mirror اینه عقب اتومبیل
show case ویترین جعبه اینه
dressing tables میز اینه داروکشودار
concave spherical mirror اینه کروی مقعر
dressing table میز اینه داروکشودار
concave spherical mirror اینه کروی کاو
foils ورق سیماب پشت اینه
prismatic قطب نمای اینه دار
foiling ورق سیماب پشت اینه
foil ورق سیماب پشت اینه
foiled ورق سیماب پشت اینه
pierglass اینه قدی درمیان دوپنجره
specular pig iron اهن خام اینه وار
specular وابسته به اینه طبی یاسپکولوم
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
packets قوطی
six-packs شش قوطی
box قوطی
can قوطی
cans قوطی
canning قوطی
six-pack شش قوطی
boxes قوطی
packet قوطی
canister قوطی
canisters قوطی
tin قوطی
tins قوطی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
matchboxes قوطی کبریت
box camera دوربین قوطی
springer قوطی قر شده
box cameras دوربین قوطی
jewel case قوطی جواهر
gasoline can قوطی بنزین
cigarette case قوطی سیگارت
cigar case قوطی سیگار
can-openers در قوطی باز کن
tincan قوطی حلبی
spice box قوطی ادویه
can قوطی حلبی
box of matches قوطی کبریت
canister قوطی خرج
match box قوطی کبریت
snuff box قوطی انفیه
snuffbox قوطی انفیه
canisters قوطی خرج
accumulator box قوطی اکولاموتور
can opener در قوطی باز کن
canning قوطی حلبی
can-opener در قوطی باز کن
cans قوطی حلبی
tinned قوطی کرده
tinned توی قوطی
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
speculum اینه طبی یاسپکولوم وسیله معاینه از طریق سوراخهای بدن
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
pouncet box قوطی عطر پاش
pill box قوطی گردونه کوچک
pillbox قوطی حب دارو وغیره
canister [قوطی کوچک دردار]
pouncet box قوطی محتوی گردخوشبو
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
fly book قوطی مگس ساختگی
box trail سهم قوطی شکل
packages قوطی بسته بندی کردن
tin opener [British] قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
packaged قوطی بسته بندی کردن
package قوطی بسته بندی کردن
can opener [American] قوطی بازکن [آشپزی] [ابزارآلات]
all purpose canister قوطی مواد منفجره همه منظوره
littleness کوچکی
exiguity کوچکی
pettiness کوچکی
tininess کوچکی
smallness کوچکی
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
emigration درون کوچکی
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
overlay بخش کوچکی از برنامه
overlays بخش کوچکی از برنامه
epsilon مقدار کوچکی از هر چیز
(not a) ghost of a chance <idiom> حتی یک شانس کوچکی
detail بخش کوچکی از یک شرح
microcephalia سر کوچکی جمجمه کوچک
overlaying بخش کوچکی از برنامه
detailing بخش کوچکی از یک شرح
vasculum کبریت قوطی ای که گیاه شناسان دران نمونه جمع میکنند
lobular شبیه قطعه کوچکی از چیزی
dolly چرخ کوچکی شبیه قرقره
dollies چرخ کوچکی شبیه قرقره
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
parcels دسته قطعه کوچکی از زمین
parcel دسته قطعه کوچکی از زمین
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
puniness تازه کاری جوانی کوچکی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
kit or kit violon ویولون کوچکی که پیشترهااموزگاران رقص می نواختند
vestry نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
vestries نمازخانه کوچکی که متصل بکلیسا میباشد
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
coppice wood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
centriole ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
slabs گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
copsewood بته هاودرختان کوچکی که درزیردرختان بزرگ میرویند
slab گروه کوچکی از ارقام باینری قسمتی از یک WORD
flocculus دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
doodad مطلب کوچکی که از نظرفراموش شده وبخاطر نمیرسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com