Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
list |
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد |
|
|
Other Matches |
|
linear |
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد |
dense index |
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد |
quadding |
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط |
emptiest |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
emptied |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
emptier |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
empty |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
empties |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
push down list |
لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد |
lacuna |
فضای خالی |
spaces |
فضای خالی |
space |
فضای خالی |
cavities |
فضای خالی |
vacuity |
فضای خالی |
void |
فضای خالی |
cavity |
فضای خالی |
bad break |
فضای خالی |
free space |
فضای خالی |
forms |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
formed |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
form |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
There are no vacancies at the hotel. |
هتل اتاق ( جای ) خالی ندارد |
blankest |
سفید فضای خالی |
blank |
سفید فضای خالی |
ullage |
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت |
air-hole |
[تهویه فضای خالی سرداب] |
clearance |
هوا فضای خالی فاصله |
bossing |
[فضای خالی زیر پنجره] |
space |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
spaces |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
hyphenated |
نوشته شده با فضای خالی |
marks |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
spaces |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
space |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
mark |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
margin |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
margins |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
freed |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
freeing |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
gutter |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
gutters |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
void |
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری |
gaps |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
broken stowage |
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی |
frees |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
ante-choir |
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا] |
free |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
gap |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
unpopulated |
تخته مدار چاپ شده که درحال حاضر عنصری ندارد یا سوکت آن خالی است |
weaving shed |
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.] |
proportional spacing |
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد. |
spacing |
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده |
device |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
devices |
لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله |
spaces |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
space |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
scan |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
list |
لیستی از کلمات که استفاده نمیشوند یا برای جستجوی در فایل به کار نمیروند |
scanned |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
scans |
بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن |
mumps |
یک زبان برنامه نویسی که مخصوصا" برای بکارگیری رکوردهای پزشکی طراحی شده است System assachusetsulti-Programming |
haze |
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر |
dithering |
ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش |
map compilation |
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه |
kerning |
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها |
simple |
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی |
simplest |
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی |
simpler |
وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی |
searches |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
search |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
searchingly |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
searched |
1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها |
it is indifferent to me |
برای من چه اهمیتی ندارد |
that in nothing to me |
برای من اهمیتی ندارد |
drop down list box |
لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد |
it is not worth my while |
نمیارزد برای من ارزش ندارد |
swapped |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
swops |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
swopping |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
swaps |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
swap |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
swopped |
فایل ذخیره شده روی دیسک سخت به عنوان فضای ذخیره سازی موقت برای داده درون RAM برای تامین حافظه مجازی |
zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
It doesnt make any difference to me . |
برای من فرقی نمی کند (ندارد) |
There is nothing to worry about. |
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. |
There's no reason for concern. |
دلیلی برای نگرانی وجود ندارد. |
... if you don't mind my asking |
... اگر پرسش من [برای تو] ایرادی ندارد |
He has not enough experience for the position. |
برای اینکار تجربه کافی ندارد |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
counter shed |
پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.] |
it is of no use to us |
بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد |
developments |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
I'm saving up for a new bike. |
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم. |
development |
زمان لازم برای توسعه محصول جدید |
proceed time |
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید |
it is insusceptible of change |
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد |
capacities |
فضای فراهم برای ذخیره سازی |
fogging |
برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر |
capacity |
فضای فراهم برای ذخیره سازی |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
diskless workstation |
ایستگاه کاری که درایو دیسکی برای ذخیره داده ندارد |
storage |
فضای لازم برای ذخیره سازی داده |
complimentary mourning |
جامه ماتم که کسی برای احترام بمردهای که بااوخویشی ندارد بپوشد |
natural rate hypothesis |
هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد |
mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
reception station |
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام |
balaam |
موادکوتاه برای پرکردن جاهای خالی در روزنامه |
pad character |
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی |
scratches |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
area |
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری |
scratch |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
normal |
قالب استاندارد برای فضای ذخیره سازی داده |
areas |
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری |
scratched |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
intermediate |
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند |
scratching |
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده |
boundaries |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
boundary |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
constituting |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
mock-ups |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
mock-up |
مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود |
kaury |
کاج بلند زلاند جدید که صمغ ان برای روغن جلاوبجای کهربابکارمیرود |
researched |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
research |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
researches |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
researching |
توسعه علمی برای یادگیری حقایق جدید درباره یک موضوع مط العاتی |
constituted |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
constitute |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
constitutes |
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید |
string |
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی |
bucket |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
buckets |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
work file |
فضای کاری که برای کار جاری اشغال شده است |
change |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
changing |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
changes |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
changed |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است |
off screen buffer |
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه |
scanners |
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است |
scanner |
فضای حافظه برای ذخیره سازی تصویرکه اسکن شده است |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
Pronoia |
واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد |
amendment record |
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است |
gallium arsenide |
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد |
rehyphenation |
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید |
concentrate |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
list |
فضای ذخیره سازی موقت در قالب LIFO برای لیست از موضوعات داده |
storage |
فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند |
concentrating |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
concentrates |
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود |
scratchpad |
فضای کاری یا محلی با حافظه سریع برای ذخیره موقت داده جاری |
retrospective parallel running |
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر |
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> |
کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد. |
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. |
معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد ) |
packs |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
interword spacing |
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند |
pack |
ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم |
overlaying |
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است |
overlays |
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود |
overlay |
فضای حافظه اصلی که برای ذخیره بخش قط عی از برنامه جاری قابل مدیریت است |
redundant |
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
fullwrite professional |
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند |
in circuit emulator |
ای که وسیله یا مدار مجتمع را تقلید میکند و وارد یک سیستم جدید یا خطادار میشود برای بررسی صحت کار ان |
null cycle |
زمان مورد نیاز برای چرخیدن درون یک برنامه کامل بدون تعریف دادههای جدید چرخه تهی |
buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست |
network computer |
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است |
routing |
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد |
blank |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
blankest |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
populating |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
populates |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
populate |
1-حافظه یا انتخابهای مناسب برای کامپیوتر.2-تخته مدار چاپ شده که در سوکتهای خالی قط عاتی دارند |
heads up |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
enumerated type |
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی |
onion skin |
پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.] |
master clear |
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند |
he is second to none |
دومی ندارد بالادست ندارد |
imagism |
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است |
deletion |
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی یا حذف داده در رکورد اصلی است |
transaction |
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود |
redundant |
بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
installs |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
install |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
installing |
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم |
text |
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و... |
texts |
کاهش فضای لازم در متن انتخابی , استفاده از یک کد برای نمایش بیشتر از یک حرف و حذف فضا بین علامتهای نقل قول و... |
housekeeping |
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر |