English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
cost records مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
Other Matches
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
references مدارک
reference مدارک
resources مدارک
application credentials مدارک درخواستنامه
record management مدیریت مدارک
privileged communication مدارک محرمانه
application documents مدارک درخواستنامه
application papers مدارک درخواستنامه
record count شمار مدارک
training publication مدارک اموزشی
documentation ارائه اسناد یا مدارک
undocumented فاقد مدارک قانونی
record blocking کنده یی کردن مدارک
documentation مدرک یا مدارک اسناد
cumulative evidence قرائن یا مدارک اضافی
record gap شکاف بین مدارک
lost documents اسناد و مدارک گم شده
interrecord gap شکاف بین مدارک
internal evidence مدارک یاگواه درونی
office of records بایگانی یا دفتراسناد و مدارک
restricts بازداشت طبقه بندی مدارک
document comparison utility برنامه کمکی مقایسه مدارک
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
medical records پرونده پزشکی مدارک بهداشتی
classified material مدارک طبقه بندی شده
indirect evidence مدارک و ادله غیر مستقیم
restrict بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting بازداشت طبقه بندی مدارک
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
accountable cryptomaterial مدارک و وسایل طبقه بندی شده
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
internal evidence مدارک یا گواهی که از درون چیزی بدست میاید
Here are my car registration papers. بفرمائید این مدارک مالکیت اتومبیل من است.
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
disposal انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
sanitize حفظ کردن اسناد و مدارک بااهمیت با تغییر اسامی یامحلها یا علایم مشخصه ان
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
depository بایگانی مدارک بایگانی راکد
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
valorization تعیین ارزش
appraisal تعیین قیمت
appraisals تعیین قیمت
price determination تعیین قیمت
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
appraisal تعیین قیمت کردن
administered price قیمت تعیین شده
appraisals تعیین قیمت کردن
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
cost price قیمت تمام شده
cost prices قیمت تمام شده
spot price قیمت تمام شده
agricultural price policy سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
assessment تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessments تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
demonetization تنزل ارزش پول نسبت به قیمت قانونی خود
cost ledger دفتر قیمت تمام شده
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
prime cost قیمت تمام شده محصول
basing point pricing قیمت تمام شده کالا
cost reduction تقلیل قیمت تمام شده
declared value قیمت اعلام شده به منظور تعیین مالیات
appraising تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraise تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
at the full landed cost price قیمت تمام شده کالا در مقصد
factor cost قیمت تمام شده عامل تولید
cost of sales قیمت تمام شده کالای فروش رفته
collusion برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
quantity theory of money نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
flat تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
flattest تنظیم نرخ قیمت که تمام استفادههای از یک مکان را می پوشاند
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
cost plus contract قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
put option خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
exchange depareciation تنزل ارزش پول خارجی تنزل قیمت ارز
advalorem tax مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
loss leader بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
cost accounting حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
knot ratio نسبت تعداد گره [این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
ad valorem به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
currency devaluation کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
terminates تمام شدن تمام کردن
terminated تمام شدن تمام کردن
terminate تمام شدن تمام کردن
dosimetry تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
air priorities committee کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
running fix کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
beneficial occupancy اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
full track تمام شنی خودرو تمام شنی
panoramas تمام نما اینه تمام نما
panorama تمام نما اینه تمام نما
regardant با ارزش
small change کم ارزش
fustian بی ارزش
value ارزش
good for nothing بی ارزش
treasure با ارزش
picayubnish بی ارزش
no par بی ارزش
market value ارزش
big ticket با ارزش
valuing ارزش
picayune بی ارزش
worthiness ارزش
junky بی ارزش
worm eaten بی ارزش
trivalency سه ارزش
price ارزش
trivalence سه ارزش
rewarding پر ارزش
low level کم ارزش
low grade کم ارزش
worthless بی ارزش
rubbish بی ارزش
punks بی ارزش
punk بی ارزش
cost ارزش
shotten بی ارزش
unvalued بی ارزش
avail ارزش
naught بی ارزش
worth با ارزش
values ارزش
valueless بی ارزش
raffish بی ارزش
brummagem بی ارزش
prices ارزش
worth ارزش
brummagem کم ارزش
valence توان ارزش
production cost ارزش ساخت
loan value ارزش استقراض
monetary value ارزش پولی
hawing چیز بی ارزش
intrinsic value ارزش ذاتی
haws چیز بی ارزش
threshold value ارزش استانهای
quantitative value ارزش کمی
tinker's dam چیزبی ارزش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com