Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
cushion
مستهلک شدن ضربه گیر
cushioned
مستهلک شدن ضربه گیر
cushioning
مستهلک شدن ضربه گیر
cushions
مستهلک شدن ضربه گیر
Other Matches
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
inextinguishable
مستهلک نکردنی
depreciating
مستهلک کردن
amortize
مستهلک کردن
depreciates
مستهلک کردن
extinguishing
مستهلک کردن
depreciated
مستهلک کردن
depreciate
مستهلک کردن
write off
مستهلک کردن
write-offs
مستهلک کردن
extinguish
مستهلک کردن
extinguishes
مستهلک کردن
write-off
مستهلک کردن
damper
مستهلک کننده
wear out
مستهلک شده
depreciable
مستهلک شدنی
depreciable
مستهلک شونده
dampest
مستهلک کردن
dampers
مستهلک کردن
damp
مستهلک کردن
merges
فرورفتن مستهلک شدن
merge
فرورفتن مستهلک شدن
write off capital
مستهلک شدن سرمایه
dynamic damper
مستهلک کننده دینامیکی
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
accumulated depreciation
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
amortization
استهلاک کردن مستهلک کردن
resilience
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
hack
ضربه
strikeless
بی ضربه
impluse
ضربه
mishit
ضربه بد
hacked
ضربه
sole trap
ضربه با کف پا
shock proof
ضد ضربه
surge
ضربه
surged
ضربه
surges
ضربه
sole kick
ضربه با کف پا
slugger
ضربه زن
shock
ضربه
sole of the foot kick
ضربه با کف پا
brunt
ضربه
stroke
ضربه
stroked
ضربه
kicking
ضربه
kicks
ضربه با پا
hacks
ضربه
kicks
ضربه
kicking
ضربه با پا
kicked
ضربه
stroking
ضربه
kick
ضربه با پا
strokes
ضربه
kick
ضربه
kicked
ضربه با پا
impulse
ضربه
pulsed
ضربه
pulse
ضربه
pushes
ضربه
push
ضربه
pushed
ضربه
impulses
ضربه
shocks
ضربه
head
ضربه با سر
shocked
ضربه
butting
ضربه با سر
impact
ضربه
impacts
ضربه
interrupter
ضربه گر
butt joint
ضربه
bonked
ضربه بر سر
flaps
ضربه
double kick
دو ضربه پی در پی
left
ضربه چپ
thuds
ضربه
flapped
ضربه
shots
ضربه
bonking
ضربه بر سر
bonks
ضربه بر سر
yee jupkki
ضربه پا
shockproof
ضد ضربه
collision
ضربه
whang
ضربه
shot
ضربه
collisions
ضربه
flap
ضربه
thudded
ضربه
thudding
ضربه
pop
ضربه
antiknock
ضد ضربه
tits
ضربه
tit
ضربه
blow
ضربه
blows
ضربه
bonk
ضربه بر سر
popped
ضربه
thud
ضربه
pops
ضربه
downward travel
ضربه رو به پایین
whips
ضربه زدن
beat of drum
ضربه طبل
ipon
ضربه فنی
downward stroke
ضربه رو به پایین
delivers
ضربه زدن
shock absorbers
ضربه گیر
quash
با ضربه زدن
down stroke
ضربه رو به پایین
chip shot
ضربه کوتاه
dubbed
ضربه کم جان
dub
ضربه کم جان
brisance
ضربه انفجاری
whip
ضربه زدن
rebounds
ضربه برگشت
downward travel
ضربه برگشت
birth trauma
ضربه تولد
deliver
ضربه زدن
knocks
ضربه زدن
whipped
ضربه زدن
hammers
ضربه زدن
knocked
ضربه زدن
hammer
ضربه زدن
knock
ضربه زدن
hammered
ضربه زدن
brain concussion
ضربه مغزی
bingle
ضربه پایگاهی
dubs
ضربه کم جان
shock absorber
ضربه گیر
dashpot
میراکننده ضربه
lay on
ضربه زدن
jar
ضربه زدن
jarred
ضربه زدن
jars
ضربه زدن
coinage
ضربه سکه
slat
ضربه شدید
slats
ضربه شدید
kill shot
ضربه محکم
dabber
ضربه زدن
cutting stroke
ضربه برش
shock absorbers
ضربه پذیر
cut under
ضربه زیردست
color shock
ضربه رنگ
kicker
زننده ضربه با پا
drumbeat
ضربه طبل
drumbeats
ضربه طبل
shocks
ضربه تکان
finishing blow
ضربه اخر
c. degrace
ضربه مرگ
c. degrace
ضربه اخر
kick with the heel
ضربه با پاشنه پا
keystroke
ضربه کلید
lollipop
ضربه اسان
lollipops
ضربه اسان
butt stroke
ضربه با ته قنداق
belts
ضربه محکم
finishing blow
ضربه مرگ
pivot instep kick
ضربه با پاشنه پا
percussion
ضربه زدن
dashpot
ضربه گیر
shock
ضربه تکان
shocked
ضربه تکان
dink
ضربه اهسته
exchange of blows
تبادل ضربه
change beat
تبادل ضربه
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
double hit
دو ضربه غیرمجاز پی در پی
quashed
با ضربه زدن
concussion
ضربه مغزی
impact coefficient
ضریب ضربه
clump
ضربه سنگین
impact chisel
قلم ضربه ای
hammer blow
ضربه قوچ
impact acceleration
شتاب ضربه ای
ignition pulse
ضربه احتراق
jolt
تکان ضربه
hammer drill
سوراخ کن ضربه ای
clumped
ضربه سنگین
clumping
ضربه سنگین
free hit
ضربه ازاد
clumps
ضربه سنگین
fall
ضربه فنی
impluse
ضربه ولتاژ
impluse
ضربه جریان
impact test
ازمایش ضربه
impact factor
ضریب ضربه
impact effect
اثر ضربه
jolted
تکان ضربه
jolting
تکان ضربه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com