Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (2 milliseconds)
English
Persian
control punch
منگنه کنترلی
Other Matches
supervisory
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
control memory
حافظه کنترلی
control programs
برنامههای کنترلی
control punch
پانچ کنترلی
control statement
جمله کنترلی
control signals
سیگنالهای کنترلی
control signals
علائم کنترلی
control status
وضعیت کنترلی
control structure
ساختار کنترلی
control words
کلمات کنترلی
control measures
اقدامات کنترلی
control measures
مقررات کنترلی
monitors
یک برنامه کنترلی
control function
تابع کنترلی
control counter
شماره کنترلی
control data
داده کنترلی
control field
میدان کنترلی
control character
کاراکتر کنترلی
control character
دخشه کنترلی
control character
علامت کنترلی
monitor
یک برنامه کنترلی
monitored
یک برنامه کنترلی
control measures
پیش گیریهای کنترلی
control read only memory
حافظه فقط خواندنی کنترلی
header
قالب و اطلاعات کنترلی است
headers
قالب و اطلاعات کنترلی است
roller
منگنه
fringes
منگنه
punched
منگنه
keypunch operator
منگنه زن
punches
منگنه
fringe
منگنه
rollers
منگنه
punch
منگنه
screw press
منگنه
punchist
منگنه زن
nipper
منگنه
nip
منگنه
nipped
منگنه
nips
منگنه
stapler
منگنه
nippers
منگنه
press vice
منگنه
moulding press
منگنه
countermeasures
پیش گیریهای متقابل اقدامات کنترلی
card punch
کارت منگنه کن
blanck cutting
دستگاه منگنه
punch position
محل منگنه
blankest
منگنه کردن
blank
منگنه کردن
punched card
کارت منگنه
punching
منگنه زنی
punching
منگنه کاری
punched hole
سوراخ منگنه
puncher
منگنه کننده
punching machine
دستگاه منگنه
reproducting punch
منگنه تجدیدشده
staple
سوزن منگنه
stamper
ماشین منگنه
tape punch
نوار منگنه کن
center punch
مرکز منگنه
copying press
منگنه سوادبرداری
digit punch
منگنه رقمی
hydrostatic press
منگنه ابی
imperforate
منگنه نشده
keypunch
منگنه کلیدی
compressor
منگنه کمپرسور
compressors
منگنه کمپرسور
punch press
پرس منگنه
keypunch
منگنه زدن
punch position
موضع منگنه
punch card
کارت منگنه
punch card
برگ منگنه
numeric punch
منگنه عددی
keypunching
منگنه زنی
hollow punch
سمبه منگنه
hollow out
منگنه کردن
hole punching
منگنه کاری
double punch
منگنه مضاعف
draw punch
منگنه کششی
perforating
منگنه کردن
perforates
منگنه کردن
perforate
منگنه کردن
multiple punch
منگنه چندگانه
die
قالب منگنه
drop forge
منگنه زدن
gang punch
منگنه گروهی
lever punch
منگنه اهرمی
air traffic control radar system
راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
forth
زبان برنامه نویس کامپیوتر در برنامههای کنترلی
administrator
بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
tabs
کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
boost control
سیستم کنترلی برای نگهداشتن فشار بوستر
administrators
بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
tab
کلید کنترلی که ستونهای خروجی را مشخص میکند
gang punch
منگنه دسته جمعی
punching die
حدیده منگنه کاری
overpunch
روی هم منگنه کردن
punching tool
پرس منگنه کاری
reproducting punch
منگنه تولید شده
edge punched card
کارت لب منگنه شده
paper tape punch
منگنه نوار کاغذی
punched tape
نوار منگنه شده
keypunch operator
متصدی منگنه زنی
printing punch
منگنه کن با قابلیت چاپ
paper tape punch
منگنه کن نوار کاغذی
punch card machine
ماشین کارت منگنه
punch paper tape
نوار کاغذی منگنه
punch plier
انبر منگنه کاری
punch room
اطاق منگنه زنی
punched card
کارت منگنه شده
hot quenching
منگنه کاری داغ
hot press
منگنه ماشین اهار
stamp mill
ماشین پرس یا منگنه
chadless punch
منگنه بی خرده کاغذ
stamp
منگنه کردن تمبرزدن
stamps
منگنه کردن تمبرزدن
automatic punching machine
دستگاه منگنه خودکار
twelve punch
منگنه سطر دوازدهم
card punch
دستگاه کارت منگنه
bi directional
داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
message
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
network
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
messages
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
networking
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
networks
اتصالات فیزیکی به کامپیوترها و قط عات کنترلی که یک شبکه را می سازند
aerospace vehicle
هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
smash
بشدت زدن منگنه کردن
rammed
دژکوب پیستون منگنه ابی
fuller
منگنه شیاردار قالب گیری
ram
دژکوب پیستون منگنه ابی
rams
دژکوب پیستون منگنه ابی
double ended machine
دستگاه برشکاری و منگنه کاری
punched paper tape
نوار کاغذی منگنه شده
smashes
بشدت زدن منگنه کردن
record
رکورد و داده کنترلی ذخیره شده روی رسانه پشتیبان
mp/m
برنامه کنترلی چند برنامهای برای ریزکامپیوترهاforicrocomputers Program ultiprogrammingControl
envelope
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
envelopes
بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات تصحیح خطا و کنترلی
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
mode
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
modes
وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
bell character
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
secondary
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
letterpress
منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
hierarchical communications system
روش اختصاص توابع کنترلی و پردازش در شبکهای از کامپیوتر که برای کارها مناسبند
flans
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flan
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
vertical
بخشی از سیستم کنترلی چاپگر که قالب عمودی متن چاپ شده را کنترل میکند
feedback
اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
flag
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
flags
ترتیب کد که به گیرنده اطلاع میدهد که حروف بعدی بیان کننده عملیات کنترلی است
adjunct register
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
channel
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeling
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
save
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
input/output
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
saved
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
saves
محل ذخیره سازی موقت درحافظه اصلی که برای ثباتها و داده کنترلی به کارمی رود
channelled
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channeled
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
contrasting
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
frame
1-فضایی روی نوار مغناطیسی برای یک کد حرف . 2-بسته داده ارسالی حاوی اطلاعات کنترلی و مسیر
contrasted
دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
hard sectored
دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
initialize
تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
plotter
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
plotters
نرم افزار مخصوص که دستورات ساده را به دستورات پیچیده کنترلی تبدیل میکند تا رسام را هدایت کند
attributes
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
CTR
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
attributing
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
collective pitch control
کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
ansi
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
statement
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statements
2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
flexowriter
علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
arms control measures
مقررات کنترل جنگ افزار اقدامات کنترلی جنگ افزار
punches
منگنه کردن سوراخ کردن
punch
منگنه کردن سوراخ کردن
punched
منگنه کردن سوراخ کردن
ansi
برنامه مستقیم نرم افزاری کوچک که کدهای کنترلی صفحه نمایش ANSI را تفسیر میکند و صفحه نمایش را کاملا کنترل میکند
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com