| Total search result: 202 (13 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| application program interface     | 
		میانجی یا رابط برنامه کاربردی   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
					
					
						| Search result with all words | 
					
					
						 | 
					
		
		| presentation manager     | 
		تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی   | 
		
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| api     | 
		رابط یامیانجی برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| applet     | 
		1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-   | 
		
	
		
		| api     | 
		مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود   | 
		
	
		
		| software     | 
		هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است   | 
		
	
		
		| multi window editor     | 
		برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان   | 
		
	
		
		| utility program     | 
		برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| application program     | 
		برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| application     | 
		برنامه کاربردی استفاده   | 
		
	
		
		| applications programmer     | 
		برنامه نویس کاربردی   | 
		
	
		
		| applications     | 
		برنامه کاربردی استفاده   | 
		
	
		
		| application programmer     | 
		برنامه نویس کاربردی   | 
		
	
		
		| vertical application     | 
		برنامه کاربردی عمودی   | 
		
	
		
		| application programming     | 
		برنامه نویسی کاربردی   | 
		
	
		
		| transactional application     | 
		برنامه کاربردی ثبت و ضبط   | 
		
	
		
		| page maker     | 
		برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی   | 
		
	
		
		| client based application     | 
		برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر   | 
		
	
		
		| wraparound     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		word       | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| worded     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| word wrap     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| programmable communications interface     | 
		رابط مخابراتی برنامه پذیر   | 
		
	
		
		| programmer     | 
		برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد   | 
		
	
		
		| nontransactional application     | 
		برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی   | 
		
	
		
		| programmers     | 
		برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد   | 
		
	
		
		| alternated     | 
		برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره   | 
		
	
		
		| alternate     | 
		برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره   | 
		
	
		
		| alternates     | 
		برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره   | 
		
	
		
		| multimedia     | 
		ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| associated document     | 
		متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است   | 
		
	
		
		| associated file     | 
		متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است   | 
		
	
		
		| run duration     | 
		1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند   | 
		
	
		
		| link     | 
		دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است   | 
		
	
		
		| ActiveX     | 
		که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود   | 
		
	
		
		| buckets     | 
		فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| bucket     | 
		فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| general     | 
		برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد   | 
		
	
		
		| generals     | 
		برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد   | 
		
	
		
		| netware     | 
		برنامه کاربردی که تحت سیستم عامل Netware اجرا میشود   | 
		
	
		
		| verification     | 
		بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص   | 
		
	
		
		| readme file     | 
		فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد   | 
		
	
		
		| stacked     | 
		برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند   | 
		
	
		
		| cobol     | 
		زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود   | 
		
	
		
		| stacks     | 
		برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند   | 
		
	
		
		| mails     | 
		که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| stack     | 
		برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند   | 
		
	
		
		| mail     | 
		که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی   | 
		
	
		
		| beta version     | 
		گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است   | 
		
	
		
		master       | 
		رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است   | 
		
	
		
		| mastered     | 
		مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود   | 
		
	
		
		| run duration     | 
		کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است   | 
		
	
		
		| masters     | 
		مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود   | 
		
	
		
		| masters     | 
		رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است   | 
		
	
		
		| server     | 
		برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی   | 
		
	
		
		| allocations     | 
		فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند   | 
		
	
		
		master       | 
		مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود   | 
		
	
		
		| mastered     | 
		رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است   | 
		
	
		
		| allocation     | 
		فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند   | 
		
	
		
		| DLL     | 
		در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند   | 
		
	
		
		| privilege     | 
		وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند   | 
		
	
		
		| share     | 
		یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود   | 
		
	
		
		| startup screen     | 
		متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای   | 
		
	
		
		| linking     | 
		طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE   | 
		
	
		
		| shares     | 
		یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود   | 
		
	
		
		| wordstar     | 
		برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC   | 
		
	
		
		| shared     | 
		یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود   | 
		
	
		
		| scrolls     | 
		که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد   | 
		
	
		
		| algol     | 
		زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی   | 
		
	
		
		| demo     | 
		نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع   | 
		
	
		
		| scroll     | 
		که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد   | 
		
	
		
		| declarative language     | 
		زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را   | 
		
	
		
		| macwrite     | 
		برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است   | 
		
	
		
		| scalable software     | 
		برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد   | 
		
	
		
		| memo field     | 
		فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد   | 
		
	
		
		| principal line     | 
		خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط   | 
		
	
		
		| subschema     | 
		زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای   | 
		
	
		
		| set up     | 
		مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم   | 
		
	
		
		fork       | 
		پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است   | 
		
	
		
		| forking     | 
		پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است   | 
		
	
		
		| opened     | 
		برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند   | 
		
	
		
		| VidCap     | 
		برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی   | 
		
	
		
		| opens     | 
		برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند   | 
		
	
		
		| open     | 
		برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند   | 
		
	
		
		| bells and whistles     | 
		خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی   | 
		
	
		
		| applied ecology     | 
		بوم شناسی کاربردی اکولوژی کاربردی   | 
		
	
		
		| alert     | 
		پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا   | 
		
	
		
		| alerts     | 
		پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا   | 
		
	
		
		| merges     | 
		برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند   | 
		
	
		
		| alerted     | 
		پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا   | 
		
	
		
		| Visual Basic     | 
		ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود   | 
		
	
		
		| merge     | 
		برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند   | 
		
	
		
		| literacy     | 
		اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی   | 
		
	
		
		| wordperfect     | 
		برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود   | 
		
	
		
		| roll back     | 
		کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی   | 
		
	
		
		| flattest     | 
		برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد   | 
		
	
		
		| flat     | 
		برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد   | 
		
	
		
		| keyword     | 
		1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد   | 
		
	
		
		| foreground     | 
		سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری   | 
		
	
		
		| automatic programming     | 
		روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار   | 
		
	
		
		| source     | 
		برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس   | 
		
	
		
		| object oriented     | 
		روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود   | 
		
	
		
		| new     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| newest     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| new-     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| newer     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| landing schedule     | 
		برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود   | 
		
	
		
		| swaps     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swap     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swopping     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swops     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swopped     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swapped     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| job     | 
		دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند   | 
		
	
		
		| jobs     | 
		دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند   | 
		
	
		
		| dynamic data exchange     | 
		در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند   | 
		
	
		
		| modular     | 
		بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است   | 
		
	
		
		| Send To command     | 
		دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد   | 
		
	
		
		| arbitrator     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| arbitrators     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| arbitress     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| intermedium     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| intermediator     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| intercessor     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| paraclete     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| interagent     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| go between     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| referees     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| refereeing     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| refereed     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| go-betweens     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| referee     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| conciliation officer     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| conciliator     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| placater     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| intermediate     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| catalyzer     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| go-between     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| interface     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| intermediaries     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| mediator     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| moderator     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| moderators     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| intermediary     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| mediators     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| interfaces     | 
		میانجی   | 
		
	
		
		| preemptive multitasking     | 
		حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت   | 
		
	
		
		| midway     | 
		متوسط میانجی   | 
		
	
		
		lingua franca       | 
		زبان میانجی   | 
		
	
		
		| intercessions     | 
		میانجی گری   | 
		
	
		
		| intermediation     | 
		میانجی گری   | 
		
	
		
		| intercession     | 
		میانجی گری   | 
		
	
		
		| buster     | 
		خرج میانجی   | 
		
	
		
		| boosters     | 
		خرج میانجی   | 
		
	
		
		| booster     | 
		خرج میانجی   | 
		
	
		
		| interagency     | 
		میانجی گری   | 
		
	
		
		| to stand between     | 
		میانجی شدن   | 
		
	
		
		| to stand or go between     | 
		میانجی شدن   | 
		
	
		
		| communication interface     | 
		میانجی ارتباطی   | 
		
	
		
		| user interface     | 
		میانجی کمکی   | 
		
	
		
		| detonator     | 
		خرج میانجی   | 
		
	
		
		| intermediary bank     | 
		بانک میانجی   | 
		
	
		
		| buffer     | 
		حافظه میانجی   | 
		
	
		
		| detonators     | 
		خرج میانجی   | 
		
	
		
		| mediums     | 
		میانجی واسطه   | 
		
	
		
		| medium     | 
		میانجی واسطه   | 
		
	
		
		| Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code     | 
		زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری   | 
		
	
		
		| intercedes     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| interceded     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| system v interface definition     | 
		تعریف میانجی سیستم 5   | 
		
	
		
		| intermedial     | 
		میانجی گری کننده   | 
		
	
		
		| detonator     | 
		خرج میانجی جنگی   | 
		
	
		
		| intermediacy     | 
		میانجی گری مداخله   | 
		
	
		
		| scsi     | 
		میانجی سیستم کامپیوترکوچک   | 
		
	
		
		| intercede     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| network interface card     | 
		کارت میانجی شبکه   | 
		
	
		
		| mediating     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| mediates     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| graphical user interface     | 
		میانجی نگارهای کاربر   | 
		
	
		
		| mediative     | 
		وابسته به میانجی گری   | 
		
	
		
		| detonators     | 
		خرج میانجی جنگی   | 
		
	
		
		| mediatory     | 
		وابسته به میانجی گری   | 
		
	
		
		| mediate     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| interceding     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| mediacy     | 
		شفاعت میانجی گری   | 
		
	
		
		| mediated     | 
		میانجی گری کردن   | 
		
	
		
		| interpose     | 
		در میان امدن میانجی شدن   | 
		
	
		
		| interposes     | 
		در میان امدن میانجی شدن   | 
		
	
		
		| interposed     | 
		در میان امدن میانجی شدن   | 
		
	
		
		| small computer system interface     | 
		میانجی سیستم کامپیوتری کوچک   | 
		
	
		
		| midi     | 
		میانجی رقمی الات موسیقی   | 
		
	
		
		| musical instrument digital interface     | 
		میانجی رقمی الات موسیقی   | 
		
	
		
		| enhanced system device interface     | 
		میانجی دستگاه سیستم پیشرفته   | 
		
	
		
		| interposing     | 
		در میان امدن میانجی شدن   | 
		
	
		
		| assembly     | 
		1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند   | 
		
	
		
		applied       | 
		کاربردی   | 
		
	
		
		| intercedes     | 
		میانجی شدن میانه گیری کردن   | 
		
	
		
		| interceding     | 
		میانجی شدن میانه گیری کردن   | 
		
	
		
		| To meciate .  To intervene .      | 
		پا درمیانی کردن ( واسطه یا میانجی شدن )    | 
		
	
		
		| interceded     | 
		میانجی شدن میانه گیری کردن   | 
		
	
		
		| intercede     | 
		میانجی شدن میانه گیری کردن   | 
		
	
		
		| adapter     | 
		رابط   |