| Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| application program interface |
میانجی یا رابط برنامه کاربردی |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| presentation manager |
تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی |
| Other Matches |
|
| api |
رابط یامیانجی برنامه کاربردی |
| applet |
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3- |
| api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
| software |
هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است |
| multi window editor |
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان |
| utility program |
برنامه کاربردی |
| application program |
برنامه کاربردی |
| application |
برنامه کاربردی استفاده |
| applications programmer |
برنامه نویس کاربردی |
| applications |
برنامه کاربردی استفاده |
| application programmer |
برنامه نویس کاربردی |
| vertical application |
برنامه کاربردی عمودی |
| application programming |
برنامه نویسی کاربردی |
| transactional application |
برنامه کاربردی ثبت و ضبط |
| page maker |
برنامه قوی کاربردی و نشررومیزی |
| client based application |
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| programmable communications interface |
رابط مخابراتی برنامه پذیر |
| programmer |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
| nontransactional application |
برنامه کاربردی غیر ثبت وضبطی |
| programmers |
برنامه نویسی که برنامههای کاربردی می نویسد |
| alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| multimedia |
ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی |
| associated document |
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است |
| associated file |
متن یا فایلی که به برنامه کاربردی اصلی اش متصل است |
| run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
| link |
دادهای که در فایل یا برنامه کاربردی دیگری به آن مراجعه شده است |
| ActiveX |
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود |
| buckets |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
| bucket |
فضای ذخیره سازی حاوی داده برای یک برنامه کاربردی |
| general |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
| generals |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
| netware |
برنامه کاربردی که تحت سیستم عامل Netware اجرا میشود |
| verification |
بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص |
| readme file |
فایلی که حاوی آخرین اطلاعات درباره یک برنامه کاربردی باشد |
| stacked |
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند |
| cobol |
زبان برنامه سازی که بیشتر در برنامههای کاربردی تجاری به کار می رود |
| stacks |
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند |
| mails |
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی |
| stack |
برنامه کاربردی که از سیستم Apple maxintosh Hyper cord استفاده میکند |
| mail |
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی |
| beta version |
گونهای از برنامه کاربردی نرم افزار که تقریباگ آماده انتشار است |
master |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
| mastered |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
| run duration |
کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است |
| masters |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
| masters |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
| server |
برنامه کاربردی ذخیره شده روی دیسک سخت سرور که قابل دستیابی |
| allocations |
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند |
master |
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود |
| mastered |
رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است |
| allocation |
فرآیندی که در آن سیستم عامل برای برنامه کاربردی حافظه لازم را فراهم میکند |
| DLL |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند |
| privilege |
وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند |
| share |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
| startup screen |
متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای |
| linking |
طرحی که به شما امکان درج داده از یک برنامه کاربردی به دیگری می دهید با کمک تابع OCE |
| shares |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
| wordstar |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC |
| shared |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
| scrolls |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
| algol |
زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی |
| demo |
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع |
| scroll |
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد |
| declarative language |
زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را |
| macwrite |
برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است |
| scalable software |
برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد |
| memo field |
فیلدی در پایگاه داده یا پنجره متن در یک برنامه کاربردی که به کاربر امکان افزودن دستورات یا ماکرو درباره ورودی میدهد |
| principal line |
خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط |
| subschema |
زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای |
| set up |
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم |
fork |
پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است |
| forking |
پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است |
| opened |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
| VidCap |
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی |
| opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
| open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
| bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
| applied ecology |
بوم شناسی کاربردی اکولوژی کاربردی |
| alert |
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا |
| alerts |
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا |
| merges |
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند |
| alerted |
پیام خطا از طرف نرم افزار به کاربر یا برنامه کاربردی برای رویداد یک مشکل یا خطا |
| Visual Basic |
ابزار برنامه نویسی ساخت ماکروسافت که باعث ساخت برنامههای کاربردی ویندوز به آسانی میشود |
| merge |
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند |
| literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
| wordperfect |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود |
| roll back |
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی |
| flattest |
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد |
| flat |
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد |
| keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
| foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
| automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
| source |
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس |
| object oriented |
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود |
| new |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| newest |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| new- |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| newer |
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود |
| landing schedule |
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود |
| swaps |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swap |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopping |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swops |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swopped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| swapped |
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی |
| job |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
| jobs |
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند |
| dynamic data exchange |
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند |
| modular |
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است |
| Send To command |
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد |
| arbitrator |
میانجی |
| arbitrators |
میانجی |
| arbitress |
میانجی |
| intermedium |
میانجی |
| intermediator |
میانجی |
| intercessor |
میانجی |
| paraclete |
میانجی |
| interagent |
میانجی |
| go between |
میانجی |
| referees |
میانجی |
| refereeing |
میانجی |
| refereed |
میانجی |
| go-betweens |
میانجی |
| referee |
میانجی |
| conciliation officer |
میانجی |
| conciliator |
میانجی |
| placater |
میانجی |
| intermediate |
میانجی |
| catalyzer |
میانجی |
| go-between |
میانجی |
| interface |
میانجی |
| intermediaries |
میانجی |
| mediator |
میانجی |
| moderator |
میانجی |
| moderators |
میانجی |
| intermediary |
میانجی |
| mediators |
میانجی |
| interfaces |
میانجی |
| preemptive multitasking |
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت |
| midway |
متوسط میانجی |
lingua franca |
زبان میانجی |
| intercessions |
میانجی گری |
| intermediation |
میانجی گری |
| intercession |
میانجی گری |
| buster |
خرج میانجی |
| boosters |
خرج میانجی |
| booster |
خرج میانجی |
| interagency |
میانجی گری |
| to stand between |
میانجی شدن |
| to stand or go between |
میانجی شدن |
| communication interface |
میانجی ارتباطی |
| user interface |
میانجی کمکی |
| detonator |
خرج میانجی |
| intermediary bank |
بانک میانجی |
| buffer |
حافظه میانجی |
| detonators |
خرج میانجی |
| mediums |
میانجی واسطه |
| medium |
میانجی واسطه |
| Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code |
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری |
| intercedes |
میانجی گری کردن |
| interceded |
میانجی گری کردن |
| system v interface definition |
تعریف میانجی سیستم 5 |
| intermedial |
میانجی گری کننده |
| detonator |
خرج میانجی جنگی |
| intermediacy |
میانجی گری مداخله |
| scsi |
میانجی سیستم کامپیوترکوچک |
| intercede |
میانجی گری کردن |
| network interface card |
کارت میانجی شبکه |
| mediating |
میانجی گری کردن |
| mediates |
میانجی گری کردن |
| graphical user interface |
میانجی نگارهای کاربر |
| mediative |
وابسته به میانجی گری |
| detonators |
خرج میانجی جنگی |
| mediatory |
وابسته به میانجی گری |
| mediate |
میانجی گری کردن |
| interceding |
میانجی گری کردن |
| mediacy |
شفاعت میانجی گری |
| mediated |
میانجی گری کردن |
| interpose |
در میان امدن میانجی شدن |
| interposes |
در میان امدن میانجی شدن |
| interposed |
در میان امدن میانجی شدن |
| small computer system interface |
میانجی سیستم کامپیوتری کوچک |
| midi |
میانجی رقمی الات موسیقی |
| musical instrument digital interface |
میانجی رقمی الات موسیقی |
| enhanced system device interface |
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته |
| interposing |
در میان امدن میانجی شدن |
| assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
applied |
کاربردی |
| intercedes |
میانجی شدن میانه گیری کردن |
| interceding |
میانجی شدن میانه گیری کردن |
| To meciate . To intervene . |
پا درمیانی کردن ( واسطه یا میانجی شدن ) |
| interceded |
میانجی شدن میانه گیری کردن |
| intercede |
میانجی شدن میانه گیری کردن |
| adapter |
رابط |