Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
crowd the plate
نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
Other Matches
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
home port
پایگاه اصلی
corners
طرفین پایگاه اصلی
corner
طرفین پایگاه اصلی
cornering
طرفین پایگاه اصلی
dinger
دویدن به پایگاه اصلی
clean the bases
ضربه زدنی که بازیگران درپایگاهها را به پایگاه اصلی می رساند
add
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adds
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
base of origin
پایگاه مبداء منبع اصلی مبداء ارسال
ip
واحد نمایش مخصوص که به کار بردن امکان میدهد صفحات ویدیو متن ویرایش کنند پیش از ارسال آنها به پایگاه داده اصلی
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
aggregate
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
querying
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back
کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
query
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregates
تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
deployment operating base
پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list
فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
to rangeoneself
قرارگرفتن
perches
قرارگرفتن
perched
قرارگرفتن
perch
قرارگرفتن
perching
قرارگرفتن
sits
قرارگرفتن
sit
قرارگرفتن
privacy
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
center
درمرکز قرارگرفتن
heels
درپاشنه قرارگرفتن
formation
ترتیب قرارگرفتن
centred
درمرکز قرارگرفتن
centre
درمرکز قرارگرفتن
centers
درمرکز قرارگرفتن
centered
درمرکز قرارگرفتن
bring up the rear
<idiom>
آخرهمه قرارگرفتن
language
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages
زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
disposal
در معرض دید قرارگرفتن
call on to the carpet
<idiom>
مورد مواخذه قرارگرفتن
backs
برپشت چیزی قرارگرفتن
situation of a building
وضع قرارگرفتن بنا
back
برپشت چیزی قرارگرفتن
draw fire
<idiom>
مورد انتقاد قرارگرفتن
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
sql
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
run the gauntlet
<idiom>
درمعرفی آزمایش سخت قرارگرفتن
setup
وضع قرارگرفتن میلههای بولینگ
structures
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index
اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
use up
تحلیل بردن مورد استفاده قرارگرفتن
impressionability
امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
hull defilade
تا ارتفاع لوله در پشت حفاظ قرارگرفتن
query
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries
زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
exposes
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
novice
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
tuck
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucking
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
tucks
درجای دنج قرارگرفتن یاقرار دادن شمشیر نازک
air start
طرز قرارگرفتن هواپیما درهوا در شروع مسابقه هواپیمابری
exposing
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
expose
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن
novices
جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
QBE
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
problem program
برنامهای که به هنگام قرارگرفتن واحد پردازش مرکزی در حالت مسئله اجرا میشودبرنامه مسئلهای
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
stymies
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymieing
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymied
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
stymie
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
possitive stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
negative stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
obstruction
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstructions
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
campound
پایگاه
aboard
در پایگاه
site
پایگاه
platforms
پایگاه
status
پایگاه
station
پایگاه
sites
پایگاه
stations
پایگاه
platform
پایگاه
lodgment or lodge
پایگاه
sited
پایگاه
post
پایگاه
post-
پایگاه
posted
پایگاه
stationed
پایگاه
posts
پایگاه
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
battle station
پایگاه جنگی
filbert base
پایگاه فریبنده
air base
پایگاه هوایی
professional status
پایگاه حرفهای
battle station
پایگاه رزمی
space platform
پایگاه فضایی
space stations
پایگاه فضایی
data banks
پایگاه داده
data banks
پایگاه داده ها
defense base
پایگاه پدافندی
data base
پایگاه داده ها
defense base
پایگاه دفاعی
outpost
پایگاه مرزی
social status
پایگاه اجتماعی
data bank
پایگاه داده
space station
پایگاه فضایی
class status
پایگاه طبقهای
data bank
پایگاه داده ها
outposts
پایگاه مرزی
spaceport
پایگاه فضایی
home port
پایگاه مادر
height of site
ارتفاع پایگاه
hardened site
پایگاه مقاوم
base camp
پایگاه مبنا
encampments
اردو پایگاه
base command
فرماندهی پایگاه
base defense
پدافند از پایگاه
base defense
پدافند پایگاه
automatic take
تغییر پایگاه
knowledge base
پایگاه معلومات
achieved status
پایگاه اکتسابی
advance base
پایگاه جلو
naval base
پایگاه دریایی
naval station
پایگاه دریایی
air force base
پایگاه هوایی
landing site
پایگاه فرود
knowledge base
پایگاه اگاهی
knowledge base
پایگاه دانش
base development
تهیه پایگاه
encampment
اردو پایگاه
vacation camp
[American E]
پایگاه تابستانی
base of operations
پایگاه عملیات
base map
نقشه پایگاه
filbert base
پایگاه دروغین
databases
پایگاه داده ها
base development
ساختن پایگاه
database
پایگاه داده ها
air bases
پایگاه هوایی
data base specialist
متخصص پایگاه داده
database management
مدیریت پایگاه داده ها
naval auxiliary
پایگاه لجستیکی دریایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com