English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cue learning نشانه اموزی
Other Matches
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
underachievement کم اموزی
sign learning علامت اموزی
sensitivity training حساسیت اموزی
skill learning مهارت اموزی
omission training حذف اموزی
relation learning رابطه اموزی
overachievement پیش اموزی
place learning مکان اموزی
probationership کار اموزی
novitiate کار اموزی
noviciate کار اموزی
assertive training جرات اموزی
avoidancae training اجتناب اموزی
mastery learning تسلط اموزی
learning to learn یادگیری اموزی
tameness دست اموزی
concept learning مفهوم اموزی
conceptual learning مفهوم اموزی
enculturation فرهنگ اموزی
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
sex typing نقش اموزی جنسیتی
t group گروه حساسیت اموزی
probation دوره ازمایش وکار اموزی
probational دوره ازمایش و کار اموزی
unschooled تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
paideutics روش کار اموزی فن تعلیم علم تعلیم
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
indicative نشانه
cue نشانه
symptoms نشانه
emblem نشانه
cues نشانه
portent نشانه
attributes نشانه
attributing نشانه
signal نشانه
signaled نشانه
emblematic نشانه
symptom نشانه
signalled نشانه
symbol نشانه
portents نشانه
sacrament نشانه
icon نشانه
icons نشانه
presaging نشانه
ikons نشانه
cursors نشانه گر
presages نشانه
presage نشانه
presaged نشانه
marks نشانه
indications نشانه ها
sacraments نشانه
traces نشانه
traced نشانه
omen نشانه
mark نشانه
trace نشانه
omens نشانه
cursor نشانه گر
symptomless بی نشانه
marker نشانه
attribute نشانه
one address با یک نشانه
markers نشانه
token نشانه
tokens نشانه
bench mark نشانه
reminiscence نشانه
reminiscences نشانه
emblems نشانه
symptomatology نشانه شناسی
aim نشانه گرفتن .
token passing گذراندن نشانه
traffic signal نشانه روشن
targeted تیر نشانه
indicator علامت خط نشانه
proof نشانه مدرک
cairns سنگ نشانه
cairn سنگ نشانه
allegories نشانه علامت
aims نشانه گرفتن .
allegory نشانه علامت
target تیر نشانه
aimed نشانه گرفتن .
targeting تیر نشانه
targets تیر نشانه
targetted تیر نشانه
targetting تیر نشانه
typology نشانه شناسی
sem نشانه شناسی
levelled نشانه گرفتن
levels نشانه گرفتن
bench mark نشانه مبنا
direction peg میخ نشانه
dan buoy بویه نشانه
cockshy نشانه روی
discriminandum نشانه افتراق
cockshot نشانه روی
badge reader نشانه خوان
asterisks 1-نشانه گرافیکی
asterisk 1-نشانه گرافیکی
symptomatic نشانه بیماری
leveled نشانه گرفتن
emblematical حاوی نشانه
frequency mark نشانه فرکانس
bode نشانه بودن
proof of laziness نشانه تنبلی
prodrome پیش نشانه
pivot point نقطه نشانه
minimal cue نشانه کمینه
merit badge نشانه هنر
indicium نشانه ویژه
go ahead نشانه ترقی
sighting نشانه رفتن
sightings نشانه رفتن
level نشانه گرفتن
proofs نشانه مدرک
indication اشعار نشانه
trained نشانه رفتن
marker علامت نشانه
markers علامت نشانه
vetoing نشانه مخالفت
vetoes نشانه مخالفت
vetoed نشانه مخالفت
aiming نشانه روی
line of sight خط نشانه روی
train نشانه رفتن
veto نشانه مخالفت
trains نشانه رفتن
marksman نشانه گیر
marksmen نشانه گیر
code نشانه قراردادی
signaled علامت نشانه
signal علامت نشانه
signalled علامت نشانه
it bobes evil نشانه بدی است
impresa نشانه جمله شعاری
it is an indication of lazines نشانه تنبلی است
gun sight دستگاه نشانه روی
marks نشانه کردن حریف
it is indicative of bad luck نشانه بدبختی است
marks علامت نشانه هدف
fine sight تنظیم خط نشانه دقیق
hallmark انگ نشانه عیار
mark علامت نشانه هدف
hallmarks انگ نشانه عیار
crossbones نشانه مرگ وخطر
negative voice منع نشانه مخالفت
leading point نقطه نشانه روی
mark نشانه کردن حریف
kentish fire که نشانه نفاق ..باشد
k نشانه بیان یک هزار
directing point نقطه نشانه روی
extend گرافیک و نشانه ها است
carrying نشانه وقوع وام
carry نشانه وقوع وام
carried نشانه وقوع وام
sightings نشانه روی کردن
point نشانه روی کردن
aiming light چراغ نشانه روی
aiming post شاخصهای نشانه روی
aiming stake دستک نشانه روی
carries نشانه وقوع وام
caduceus نشانه علم پزشکی
sights دوربین نشانه روی
sights الت نشانه روی
extends گرافیک و نشانه ها است
extending گرافیک و نشانه ها است
sight دوربین نشانه روی
sight الت نشانه روی
sighting نشانه روی کردن
pavement marking نشانه گذاری راه
symptom substitution theory نظریه جانشینی نشانه ها
term symbol نشانه جمله طیفی
to present arms نشانه روی کردن
token ring network شبکه نشانه حلقهای
gunner نشانه رو توپ ساز
toxic symptom نشانه زهراگینی یامسمومیت
traffic sign لوحه نشانه گذاری
traffic sign تابلو نشانه گذاری
gunners نشانه رو توپ ساز
homage نشانه ی تکریم و وفاداری
sighting device وسیله نشانه روی
sight scale مقیاس نشانه روی
plotted نشانه میان چهارراه
peep sight دریچه نشانه روی
reciprocal laying نشانه روی متقابله
plot نشانه میان چهارراه
plots نشانه میان چهارراه
road marking نشانه گذاری راه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com