English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English Persian
rig نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
Other Matches
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
rig in باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
overpacking دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
packets بسته بندی کردن
parcels بسته بندی کردن
parcel بسته بندی کردن
packet بسته بندی کردن
packing بسته بندی کردن
parceling بسته بندی کردن
pack بسته بندی کردن
packs بسته بندی کردن
stripping بسته بندی کردن
put-up بسته بندی کردن
wraps بسته بندی کردن
wrap بسته بندی کردن
put up بسته بندی کردن
package قوطی بسته بندی کردن
packaged قوطی بسته بندی کردن
packages قوطی بسته بندی کردن
unpacks غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpack غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
unpacking غیر بستهای کردن بسته بندی را گشودن
reassembling بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled بستن قطعات سوار کردن قطعات
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
investment castings قطعات ریخته گی بسته
replaces عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
parcels به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcel به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
assembles سوار کردن قطعات
assemble سوار کردن قطعات
assembled سوار کردن قطعات
rebuilds نوسازی کردن قطعات
renovation تجدید قطعات کردن
rebuild نوسازی کردن قطعات
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
packages بسته بندی
covers بسته بندی
cover بسته بندی
coverings بسته بندی
dunnage بسته بندی
packaged بسته بندی
package بسته بندی
packaging بسته بندی
packing بسته بندی
match mark جفتن و جور کردن قطعات
dismounts پیاده کردن قطعات و وسایل
salvages پیاده کردن کامل قطعات
dismantles پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvage پیاده کردن کامل قطعات
dismount پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantling پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantled پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantle پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvaged پیاده کردن کامل قطعات
salvaging پیاده کردن کامل قطعات
quadrat به قطعات مستطیل تقسیم کردن
dismounting پیاده کردن قطعات و وسایل
package tour مسافرت بسته بندی
packaging cost هزینه بسته بندی
packed بسته بندی شده
packing note فهرست بسته بندی
packing list صورت بسته بندی
packing note گواهی بسته بندی
export packing بسته بندی صادراتی
packing density تراکم بسته بندی
packing list فهرست بسته بندی
trade pack بسته بندی تجاری
wisps بسته بقچه بندی
palletized بسته بندی شده
wisp بسته بقچه بندی
all-expense tour مسافرت بسته بندی
straws پوشال بسته بندی
straw پوشال بسته بندی
pre packing بسته بندی از قبل
case numbers شماره بسته بندی
package holiday مسافرت بسته بندی
timed تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
time تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
connection of loom pieces متصل کردن قطعات دار [قالی]
contents note فهرست محتوای بسته بندی
packingplant محل بسته بندی اجناس
expendable packing بسته بندی یکبار مصرف
packinghouse محل بسته بندی اجناس
impaction بهم فشردگی بسته بندی
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
food packet جیره بسته بندی شده
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
wrappers بسته بندی کاغذ روپوش
locker paper کاغذ بسته بندی اغذیه
pre-packed ازقبل بسته بندی شده
shipping marks علامتهای روی بسته بندی
wrapper بسته بندی کاغذ روپوش
overhaul پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
recondition نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
foldboat قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
docketing لیست محتوای بسته بندی برچسب
loose issue تدارکات خارج شده از بسته بندی
docket لیست محتوای بسته بندی برچسب
docketed لیست محتوای بسته بندی برچسب
wrappers لفاف بسته بندی جلد کتاب
wrapper لفاف بسته بندی جلد کتاب
packing list صورت کالاهای بسته بندی شده
dockets لیست محتوای بسته بندی برچسب
case marks علامتهای روی جعبه یا بسته بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
fishplate قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
bulk stock ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
corrugated cardboard مقوای محکمی که در بسته بندی بکار می رود
kraft کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
tagboard مقوای محکم بسته بندی وبرچسب زنی وغیره
revamped دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
running spare قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
routinely برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
cases جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
form utility کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
bumbles اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumble اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash. کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bumbled اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bollix سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
unitized load بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
packing عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
portions تسهیم کردن سهم بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
portion تسهیم کردن سهم بندی کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
gradate درجه بندی کردن مخلوط کردن
vamp وصله کردن سرهم بندی کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
segregation جدا کردن درجه بندی کردن
resorts جدا کردن طبقه بندی کردن
partition جدا کردن جزء بندی کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
partitions جدا کردن جزء بندی کردن
gaduate درجه بندی کردن تغلیظ کردن
resorted جدا کردن طبقه بندی کردن
resort جدا کردن طبقه بندی کردن
to put on شرط بندی کردن تحمیل کردن
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
assembly lines دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
crates صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
crate صندوقی که جهت بسته بندی ماشین الات بکاربرده میشود ومعمولا مسبک است
assembly line دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
shook بسته کردن
packs بسته کردن
pack بسته کردن
to commit oneself خودراگرفتاریا بسته کردن
size up <idiom> بسته به شرایط ،برانداز کردن
botton بسته شدن تکمه کردن
paste سر هم کردن سرهم بندی کردن
pastes سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasting سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted سر هم کردن سرهم بندی کردن
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com