Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
nit
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
nits
واحد غیرمتداول روشنایی درسیستم متریک
Other Matches
lumen
واحد فلوی روشنایی درسیستم متریک
ohm
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
ohms
واحد مقاومت الکتریکی درسیستم متریک
weber
واحد شار مغناطیسی درسیستم متریک
thermie
واحد کار یا انژی الکتریکی درسیستم متریک
poise
واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
maxwell
واحد شار مغناطیسی درسیستم غیرمتریک
watts
واحد توان در سیستم متریک
watt
واحد توان در سیستم متریک
newton
واحد نیرو در سیستم متریک
hertz
واحد فرکانس در سیستم متریک
steradian
واحد زاویه صلب در سیستم متریک
ton
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
tons
واحد استاندارد وزن در سیستم متریک
tesla
واحد چگالی یا انبوهی شارمغناطیسی در سیستم متریک
volts
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt
واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
slugs
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slugged
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
slug
واحد غیر متریک جرم معادل 9395/41 کیلوگرم
phot
واحد روشنایی
lambert
واحد روشنایی
lighting unit
واحد روشنایی
phot
واحد شدت روشنایی در سیستم غیرمتریک
footcandle
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
pictures
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picture element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
unfashionable
غیرمتداول
obsolete
غیرمتداول متروک
absolute system of units
سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
iceblink
روشنایی که ازبازتاب روشنایی یخ در افق پیدا میشود
it is insensitive to light
روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
metric
متریک
free enterprise
رقابت ازاد درسیستم سرمایه داری
bathymetric
باتی متریک
metric system
سیستم متریک
International System of Units
سامانه متریک
delivery forecast
پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
powers
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powering
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot
نات
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
metric space
فضای متریک
[ریاضی]
metric ton
تن متریک یا تن هزار کیلویی
metric horsepower
اسب بخار متریک
bell gear
چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
cpu
واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme
واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
metric system of measurement
سیستم اندازه گیری متریک
hydraulic fluid
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
metric system
سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
defaulted
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaulting
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
defaults
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
default
درایو دیسکی که پیش از همه درسیستم چند دیسک دستیابی میشود.
functional unit
واحد در حال کار واحد تابعی
replication
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
serfs
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
crossfiring
اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
coordinated illumination
روشنایی هم اهنگ شده طرح روشنایی هم اهنگ شده
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
EtherTalk
درسیستم Apple Macintosh گونههای مختلف شبکه اترنت استاندارد برای اتصال دستگاهها بهم و تغییری در Apple Talk کندتر است
rushlight
روشنایی کم
lightest
روشنایی
night light
روشنایی شب
luminance
روشنایی
clearness
روشنایی
lighting
روشنایی
peeped
روشنایی کم
illumination
روشنایی
luminouity
روشنایی
illuminations
روشنایی
electric lighting
روشنایی
peeps
روشنایی کم
luminosity
روشنایی
lightness
روشنایی
light
روشنایی
peep
روشنایی کم
peeping
روشنایی کم
lighted
روشنایی
flash
روشنایی مختصر
lighting switch
کلید روشنایی
lighting transformer
مبدل روشنایی
light brightness control
کنترل روشنایی
lighting control
کنترل روشنایی
light conditions
نسبتهای روشنایی
flashed
روشنایی مختصر
lighting mains
خط روشنایی اصلی
ligting conditions
نسبتهای روشنایی
glare
روشنایی زننده
luminous flux
شار روشنایی
light adaptation
انطباق با روشنایی
luminous efficiency
راندمان روشنایی
luminous flux
فلوی روشنایی
luminous intensity
شدت روشنایی
glares
روشنایی زننده
glared
روشنایی زننده
luminous flux
شاره روشنایی
luminous efficiency
ضریب روشنایی
flashes
روشنایی مختصر
luminance decay
کم شدن روشنایی
light meter
روشنایی سنج
lighting line
سیم روشنایی
light point
منبع روشنایی
lighting battery
باتری روشنایی
lighting feeder
تهیه روشنایی
lux meter
روشنایی سنج
luminous power
قوه روشنایی
lighting engineering
مهندسی روشنایی
luminance channel
کانال روشنایی
lighting engineering
تکنیک روشنایی
lighting outlet
خروجی روشنایی
lighting plant
تاسیسات روشنایی
light control
کنترل روشنایی
light fluctuation
نوسان روشنایی
light gap
فاصله روشنایی
optics
علم روشنایی
lighting source
منبع روشنایی
phosphorescence
روشنایی شب تابی
lighting set
دستگاه روشنایی
lighting effect
اثر روشنایی
lighting scheme
ترتیب روشنایی
ray
روشنایی تشعشع
incandescence
روشنایی سیمابی
earth shine
روشنایی خاکستری
electric light
روشنایی برقی
gaslight
روشنایی گاز
emergency lighting
روشنایی اضطراری
fluorescent light
روشنایی فلورسنت
illuminations
شدت روشنایی
illumination
شدت روشنایی
full beam spread
باندکامل روشنایی
sustained illumination
روشنایی پایدار
sustained illumination
روشنایی مداوم
street lighting
روشنایی خیابان
looms
هاله روشنایی
looming
هاله روشنایی
loomed
هاله روشنایی
loom
هاله روشنایی
image brightness
روشنایی تصویر
earth light
روشنایی خاکستری
artifical light
روشنایی مصنوعی
asterism
روشنایی و نور
brightness control
پیچ روشنایی
brightness signal
پیام روشنایی
ceiling light
روشنایی سقفی
constant luminance
روشنایی ثابت
continuous illumination
روشنایی مداوم
country life
زندگی روشنایی
decorative ligthing
روشنایی تزیینی
direct lighting
روشنایی مستقیم
glimmerings
روشنایی ضعیف
glimmering
روشنایی ضعیف
luminosity
بازده روشنایی
glimmers
روشنایی ضعیف
intensity of illumination
شدت روشنایی
illuminating fixture
لوازم روشنایی
illuminating gas
گاز روشنایی
illuminating system
سیستم روشنایی
photometer
روشنایی سنج
photology
دانش روشنایی
illumination change
تعویض روشنایی
illumination method
روش روشنایی
illumination method
سبک روشنایی
candlelight
روشنایی شمع
illuminator
دستگاه روشنایی
illuminator
وسیله روشنایی
incandescent lamp
لامپ روشنایی
indirect lighting
روشنایی غیرمستقیم
glimmer
روشنایی ضعیف
intensity level
سطح روشنایی
illuminating engineering
تکنیک روشنایی
illuminating engineering
مهندسی روشنایی
illuminance
شدت روشنایی
search light illumination
روشنایی با نورافکن
illuminating aperture
روزنه روشنایی
room lighting
روشنایی اطاق
illumniation aperture
روزنه روشنایی
glimmered
روشنایی ضعیف
illuminating beam
پرتو روشنایی
illuminating device
تجهیزات روشنایی
lighting equipments
الات و ادوات روشنایی
b y signal b y
پیام روشنایی ب- ایگرگ
lighting hours
زمان روشنایی یا سوختن
it is pervious to light
روشنایی ازان می گذرد
lambent
دارای روشنایی ملایم
neon
شبیه روشنایی نئون
illumination photometer
شدت روشنایی سنج
gas light
نور یا روشنایی گازی
gas lights
نور یا روشنایی گازی
illumination plan
طرح روشنایی منطقه
front lighting
روشنایی جلو ساختمان
lighting
سیستم روشنایی ماشین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com