Dictiornary-Farsi | ورقه پیوسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
continuous form	ورقه پیوسته


Other Matches

foliate	ورقه شده ورقه ورقه شدن
marmolite	یک جور سنگ سماق ورقه ورقه که رنگ ان کمی سبزاست
flakiness	خاصیت چیزی که ورقه ورقه است
laminate	ورقه ورقه ورقه ورقه کردن
to shell off	ورقه ورقه شدن ورامدن
interlaminate	ورقه ورقه بین هم گذاردن
layers	مطبق کردن ورقه ورقه
layer	مطبق کردن ورقه ورقه
flaky	ورقه ورقه ورقه شونده
sheet	ورقه ورقه کردن ورقه
sheets	ورقه ورقه کردن ورقه
away	پیوسته بطور پیوسته
delaminate	ورقه ورقه شدن
cleavages	ورقه ورقه شدگی
cleavage	ورقه ورقه شدگی
spall	ورقه ورقه کردن
laminate	ورقه ورقه شدن
exfoliaion	ورقه ورقه شدن
exfoliate	ورقه ورقه شدن
lamination	ورقه ورقه شدن
sheets	متورق ورقه ورقه
sheet	متورق ورقه ورقه
copper foil	ورقه بسیار نازک مسی ورقه مسی زرورق مسی
cleavable	قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
uninterrupted	پیوسته
coalescent	پیوسته
legato	پیوسته
conjoint	پیوسته
continued	پیوسته
continuous	پیوسته
for ever and aday	پیوسته
contiguous	پیوسته
d. in	پیوسته
for evermore	پیوسته
never ceasing	پیوسته
allied	پیوسته
ceaselessly	پیوسته
incessant	پیوسته
continual	پیوسته
concomitant	پیوسته
in connexion with	پیوسته به
continous	پیوسته
cursive	پیوسته
married	پیوسته
coadunate	پیوسته
round-the-clock	پیوسته
attached	پیوسته
ceaseless	پیوسته
annexed	پیوسته
incessantly	پیوسته
non-stop	پیوسته
perpetually	پیوسته
cohesive	به هم پیوسته
bursts	پیوسته
burst	پیوسته
eternal	پیوسته
unremittingly	پیوسته
syndetic	پیوسته
alway	پیوسته
on end	پیوسته
everywhen	پیوسته
on and on	پیوسته
proximate	پیوسته
affined	پیوسته
continuous duty	کار پیوسته
haunt	پیوسته امدن به
pealed	صدای پیوسته
burst mode	حالت پیوسته
continuous process	فرایند پیوسته
adjoins	پیوسته بودن
pealing	صدای پیوسته
collective	بهم پیوسته
continuous processing	پردازش پیوسته
peals	صدای پیوسته
contiguous	همجوار پیوسته
connecting arrangement	ترتیب پیوسته
continuous phase	فاز پیوسته
adjoined	پیوسته بودن
continuate	پیوسته بهم
continuous data	دادههای پیوسته
haunts	پیوسته امدن به
adjoin	پیوسته بودن
continuous distributions	توزیع پیوسته
whittle	پیوسته کم کردن
accrete	بهم پیوسته
conjunct	بهم پیوسته
burster	فرم پیوسته
continuous error	خطای پیوسته
continuous forms	ورقههای پیوسته
continuous function	تابع پیوسته
continuous paper	کاغذ پیوسته
peal	صدای پیوسته
continuous scrolling	حرکت پیوسته
continuous spectrum	طیف پیوسته
against	پیوسته مجاور
sympetalous	پیوسته گلبرگ
sustained yield	بازده پیوسته
permanent water level	تراز پیوسته اب
nid nod	پیوسته جنباندن
nid nod	پیوسته جنبیدن
without rest	پیوسته لاینقطع
linked list	لیست پیوسته
forever	جاویدان پیوسته
end to end	سرهم پیوسته
to be in a state of f.	پیوسته درتغییربودن
symphsis	عضو پیوسته
thereunto	بضمیمیه ان پیوسته به ان
collateral measures	اقدامت پیوسته
connected measures	اقدامت پیوسته
aggregate	بهم پیوسته
aggregates	بهم پیوسته
without intermission	پیوسته لاینقطع
vicinal	در همسایگی پیوسته
to whittle at	پیوسته بریدن
accretion	رشد پیوسته
insobriety	شرب پیوسته
inseparate	بهم پیوسته
compacted	بهم پیوسته
compacting	بهم پیوسته
compacts	بهم پیوسته
flow chip	براده پیوسته
continuous tone	ته رنگ پیوسته
diligence	کوشش پیوسته
diligency	کوشش پیوسته
ex post	بوقوع پیوسته
continuous traffic line	خط پیوسته امد و شد
compact	بهم پیوسته
full time	پیوسته کار
indiscrete	بهم پیوسته
incessant drinking	پیوسته گساری
continuous variable	متغیر پیوسته
gamosepalous	پیوسته کاسبرگ
continuous tone	اهنگ پیوسته
gamophyllous	پیوسته برگ
gamopetalous	پیوسته گلبرگ
form	ورقه
streaks	ورقه
streaking	ورقه
streaked	ورقه
streak	ورقه
lamellate	ورقه ورقه
formed	ورقه
forms	ورقه
ticket	ورقه
gold foil	ورقه زر
carte	ورقه
lamin	ورقه
laminose	ورقه ورقه
encrustment	ورقه
paper support	ورقه
tickets	ورقه
lamina	ورقه
leaflet	ورقه
papering	ورقه
papers	ورقه
leaflets	ورقه
plate	ورقه
sheet	ورقه
flasks	ورقه
flask	ورقه
leafleting	ورقه
leafleted	ورقه
writ	ورقه
writs	ورقه
sheets	ورقه
layers	ورقه
papered	ورقه
boarding	ورقه
plates	ورقه
flake	ورقه
flaked	ورقه
flaking	ورقه
layer	ورقه
paper	ورقه
zigzags	خطوط جناغی پیوسته
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
zigzagging	خطوط جناغی پیوسته
continuous packing column	ستون پر شده پیوسته
zigzagged	خطوط جناغی پیوسته
zigzag	خطوط جناغی پیوسته
continuous forms	فرم های پیوسته
continuing appropriation	تامین اعتبار پیوسته
continuous function	تابع پیوسته [ریاضی]
continuous background radiation	تابش زمینهای پیوسته
continuous flow analyser	تجزیه گر جریان پیوسته
continuous extraction apparatus	دستگاه استخراج پیوسته
continuous grading	دانه بندی پیوسته
steadied	پیوسته ویکنواخت کردن
continuous rating	کار پیوسته اسمی
order about	پیوسته پی فرمان فرستادن
indiscretely	بطور بهم پیوسته
he kept on speaking	پیوسته سخن میگفت
gamosepalous	دارای کاسبرگ پیوسته
gamophyllous	دارای برگ پیوسته
gamopetalous	دارای گلبرگ پیوسته
steadily	بطور پیوسته و یکنواخت
so let us always be kind	پیوسته مهربان باشیم
to breed in and in	پیوسته باخویشاوندان پیوندکردن
to chop and change	پیوسته تغییررای دادن
direct connected	ماشینهای بهم پیوسته

continuous form

ورقه پیوسته