Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
detector
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
detectors
وسیلهای که میتواند تشخیص دهد
Search result with all words
optical
وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
Other Matches
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
adders
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
adder
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
chips
وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
chip
وسیلهای که میتواند صدا تولید کند
omr
وسیلهای که علامتها و خط وط خاص را تشخیص میدهد
parametric
وسیلهای که میتواند سط وح فرکانس خاص را پیشبرد یا کاهش دهدار یک سیگنال صوتی
capacitor
وسیلهای با فرفیت خیلی بالا و کوچک که میتواند برای قط عات RAM فرار
phototypesetter
وسیلهای که میتواند متن با rendution بالا روی کاغذ یا فیلم حساس به نور ایجاد کند
punches
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punched
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punch
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
reader
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
readers
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند
storage
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند
lightest
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
light
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
lighted
امکان کامپیوتری به صورت قلم که حاوی یک وسیله حساس به نور است که میتواند پیکسهای روی صفحه ویدیو را تشخیص دهد.
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
receivers
وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
receiver
وسیله الکترونیکی که میتواند سیگنالهای ارسالی را تشخیص دهد و به صورت مناسبی نمایش دهد
smarted
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
papers
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papered
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
paper
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
papering
وسیلهای که نوار کاغذ پانج شده را می پذیرد و اطلاعات پانج شده و ذخیره شده روی آن را به سیگنال هایی تبدیل میکند که کامپیوتر میتواند پردازش کند
optical
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
scanned
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scan
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
micr
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
adders
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
exception
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
identification
تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
instrumental
وسیلهای
outputs
وسیلهای که
PID
وسیلهای
output
وسیلهای که
personal
وسیلهای
implemental
وسیلهای
literate
که میتواند بخواند
non volatile
ما میتواند اطلاعات را برگرداند.
smokers
وسیلهای که تولیددودکند
smoker
وسیلهای که تولیددودکند
isolator
وسیلهای که قط ع میکند
NVRAM
ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
application years
مدتی که یک دستگاه میتواند کارکند
rising mine
مینی که میتواند به سطح اب بیاید
idle
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idled
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
idles
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
magnetic tapes
وسیلهای با نوک مغناطیسی
magnetic tape
وسیلهای با نوک مغناطیسی
instrumental conditioning
شرطی شدن وسیلهای
idlest
ماشین یا خط تلفن یا وسیلهای
answer/originate
که میتواند داده دریافت یا ارسال کند
machined
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
dynamic
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
fielded
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
dynamically
مراجعه به دادهای که میتواند تغییر کند
machines
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
source
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
machine
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
stated
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state-
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
states
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
stating
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state
وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
doubled up
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
doubled
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
double
دیسکی که میتواند اطلاعات را در هر دو سو ذخیره کند
hydro airplane
هواپیمایی که میتواند روی اب فرود اید
field
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields
تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
enclosure
پوشش محافظ برای وسیلهای
enclosures
پوشش محافظ برای وسیلهای
readout
وسیلهای که امکان نمایش اطلاعات
synthesizers
وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer
وسیلهای که چیزی تولید میکند
waterspouts
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
waterspout
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
fire lit
وسیلهای که با اتش روشن شود
synthesisers
وسیلهای که چیزی تولید میکند
cushions
وسیلهای که شبیه تشک باشد
boomeranged
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
suppressor
وسیلهای که مانع را حذف میکند
boomerang
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
compensator
وسیلهای برای کاستن لگداسلحه
cushioning
وسیلهای که شبیه تشک باشد
boomerangs
وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
cushion
وسیلهای که شبیه تشک باشد
steering wheel puller
وسیلهای که غربالک رابیرون میکشد
cushioned
وسیلهای که شبیه تشک باشد
smarted
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarter
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarting
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smarts
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
burn through range
مسافتی که رادار در ان میتواند هدفها را کشف کند
counter check
چکی که فقط کشنده چک میتواند ان را از بانک بگیرد
smartest
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
smart
ترمینال شبکه که میتواند اطلاعات را پردازش کند
alternative
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
an economist of time
کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
alternatives
چیزی که میتواند جای چیز دیگر را بگیرد
scope
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
bi fuel
موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
lures
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
viscosimeter
وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
luring
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
displaying
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
carriers
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
transients
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
lured
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
lure
وسیلهای برای ماهیگیری باچند قلاب
mean
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
meaner
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
meanest
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند
coder
وسیلهای که یک سیگنال را رمز گذاری میکند
eraser
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند.
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
transient
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
stabilisers
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
continuous
وسیلهای که مرتب به چاپگر کار می فرستد
logger
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
logger
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند
loggers
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند
burner
وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
burners
وسیلهای که برنامه ها را در قطعه PROM می سوزاند
loggers
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند
stabilizer
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند
display
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
displayed
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
erasers
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند.
barcropper
وسیلهای که میل گرد را قطع میکند
displays
وسیلهای که اطلاعات و تصاویر را نمایش میدهد
carrier
وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
distinctions
تشخیص
diagnostic
تشخیص
contradistinction
تشخیص
distinction
تشخیص
discernment
تشخیص
denotation
تشخیص
diagnostics
تشخیص ها
diagnoses
تشخیص
indistinctively
بی تشخیص
diagnosis
تشخیص
percipience
حس تشخیص
assessment
تشخیص
assessments
تشخیص
discretion
تشخیص
specification
تشخیص
In my judgement. As I see it.
به تشخیص من
asr
وسیله یا ترمینالی که میتواند اطلاعات را ارسال و دریافت کند
bucket
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
originate answer
مدمی که میتواند هم پیامهارا تولید کرده و هم به انهاجواب دهد
wryneck
یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
capacitor
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
pickup field
زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
buckets
فضایی در حافظه که داده میتواند نادیده گرفته شود
real income
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
CB
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
T link
که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
microscopist
کسیکه میتواند با ریز بین ازمایش هایی بکند
failure
متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
bi directional
داده یا خط کنترلی که میتواند سیگنال ها را در دو جهت ارسال کند
failures
متوسط زمان که یک وسیله بین دو قط عی میتواند کار کند
compliant
وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
changer
وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
feed
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feeds
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feeds
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
burners
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
bottoming tap
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
demagnetizer
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
feed
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند
densitometer
وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
attachment
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
aerodynamic blockage thrust reverser
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
dte
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
transmitter
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com