| Total search result: 201 (14 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| ancillary equipment |
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| interrupt |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
| interrupting |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
| interrupts |
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد |
| facility |
وسیله یاساختاری که انجام کاری را ساده میکند |
| forward |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
| forwarded |
روش تشخیص خطا و تصحیح که به داده دریافتی اعمال میشود که داده را صحیح میکند و نیاز به ارسال مجدد نیست |
| zero wait state |
که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود |
| I'm really not responsible for it. <idiom> |
واقعا کاری از دست من برنمی آد. |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
| This is a red rag for me. |
این من را واقعا عصبانی میکند. |
| edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
| edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
| notations |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| notation |
و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
| There is more to it than meets the eye . It is not simple as all that. |
موضوع اینقدرها هم ساده نیست |
| to not have it easy |
[موقعیت] ساده نیست [برایشان] |
| resident |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
| residents |
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد |
| face up to <idiom> |
پذیرفتن چیزی پذیرفتنش آن ساده نیست |
| input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
| inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
| complex |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
| grid |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
| grids |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
| complexes |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
| ocr |
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
| optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
| flatbed |
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند |
| proxy agent |
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند |
| atoms |
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست |
| atom |
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست |
| isolator |
وسیلهای که قط ع میکند |
| external |
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد |
| externals |
وسیلهای که درون کامپیوتر نیست ولی به آن اضافه شده تا تواناییهای ذخیره سازی آن را افزایش دهد |
| storage |
هر وسیلهای که میتواند داده ذخیره کند و در صورت نیاز بازیابی کند |
| notations |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| notation |
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست |
| asynchronous |
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند |
| buffer |
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست |
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced. |
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد. |
| synchronizer |
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد |
| scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| synthesizers |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
| waterspouts |
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند |
| synthesisers |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
| synthesizer |
وسیلهای که چیزی تولید میکند |
| suppressor |
وسیلهای که مانع را حذف میکند |
| waterspout |
لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند |
| stabilizer |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
| logger |
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند |
| logger |
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند |
| transients |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
| loggers |
وسیلهای که تماسهای تلفنی را ضبط میکند |
| loggers |
وسیلهای که مجموعه عملیات را ضبط میکند |
| transient |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
mean |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
| meaner |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
| barcropper |
وسیلهای که میل گرد را قطع میکند |
| meanest |
متوسط زمان که وسیلهای عمل میکند |
| coder |
وسیلهای که یک سیگنال را رمز گذاری میکند |
| erasers |
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند. |
| eraser |
وسیلهای محتوای چیزی را پاک میکند. |
| stabilisers |
وسیلهای که از نوسانات وتکان جلوگیری میکند |
| nothing great is easy |
هیچ کاری بزرگی اسان نیست |
| codec |
وسیلهای که سیگنال ارسال شده را کد گذاری میکند یا سیگنال دریافت شده را از کد خارج میکند |
| paralleled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
| encoder |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به دیگری تبدیل میکند |
| parallelling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
| parallel |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
| paralleling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
| feeds |
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند |
| changer |
وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند |
| parallels |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
| parallelled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
| demagnetizer |
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند |
| feed |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
| transmitters |
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند |
| feeds |
وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند |
| transmitter |
وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند |
| feed |
وسیلهای که در هر لحظه یک ورق وارد چاپگر میکند |
| simulators |
وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند |
| simulator |
وسیلهای که سیستم دیگر را شبیه سازی میکند |
| There is nothing I can do about it. |
از دست من دراین باره کاری ساخته نیست |
| wraparound |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| worded |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| word wrap |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
word |
سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد |
| elastic buffer |
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند |
| buffer |
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند |
| clocks |
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند |
| decoder |
برنامه یا وسیلهای که داده را به حالت دیگری تبدیل میکند |
| shut off mechanism |
وسیلهای که در صورت بروز خرابی فرایند را متوقف میکند |
| microphones |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
| microphone |
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند |
communication |
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند |
| clock |
وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند |
| inverter |
وسیلهای که جریان متناوب را به مستقیم با برعکس تبدیل میکند |
| automatics |
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند |
automatic |
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند |
| arcadian |
ادمیکه ساده و بی تجمل زندگی میکند |
| seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
| timer |
وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند |
| timers |
وسیلهای که مدت زمان کامل شدن یک عمل را ضبط میکند |
| tapes |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
| coupling base |
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند |
| taped |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
| tape |
وسیلهای که داده را روی نوار مغناطیسی اجرا و ذخیره میکند |
| aligner |
وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند |
| papers |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
| capacitor |
وسیلهای از که فرفیت یک ماده برای ذخیره سازی داده استفاده میکند |
| papering |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
| paper |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
| dtr |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
| brouter |
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند |
| circuit |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
| papered |
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند |
| circuits |
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند |
| feeds |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
| speeches |
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند |
| circuit |
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند |
| drive |
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند |
| drives |
وسیلهای که دیسک مغناطیسی را می چرخاند و محل نوک خواندن / نوشتن را کنترل میکند |
| circuits |
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند |
| voltages |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
| speech |
وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند |
| voltage |
وسیلهای که ولتاژ خروجی درست میکند در صورتی مقدار ورودی ها تغییر کند |
| feed |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
| logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
| unattended operation |
سیستمی که بدون نیاز به اپراتور یا شخص دیگر برای بررسی کار میکند |
| converter |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
| punch |
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد |
| readers |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
| cartridge actuated device |
وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان |
| punches |
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد |
| spooling device |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
| reader |
وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند |
| brushes |
وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند |
| punched |
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد |
brush |
وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند |
| spooler |
وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند |
| convertor |
وسیلهای که سیگنال آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
| machines |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
| machined |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
| machine |
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود |
| bridgeware |
سخت افزار یا نرم افزاری که انتقال بین دو سیستم را ساده تر میکند |
| programmers |
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند |
| programmer |
وسیلهای که امکان نوشتن روی حافظه فقط خواندنی و قابل برنامه ریزی را فراهم میکند |
| baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
| card |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
| analog |
وسیلهای که سیگنال ورودی آنالوگ را به دیجیتال تبدیل میکند تا قابل فهم برای کامپیوتر شود |
| baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
| cards |
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند |
| optical |
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند |
| reader |
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند |
| readers |
وسیلهای که داده روی پانچ کارت را به صورتی که توسط کامپیوتر قابل تشخیص است تبدیل میکند |
| local area network |
کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند |
| unix |
امکانات نرم افزاری که کپی کردن داده را برای کاربر از یک کامپیوتر ساده تر میکند. |
| playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
| scanner |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
| scanners |
وسیلهای که اسکن میکند. اسکنر که میلهای را روی برچسب محصول می خواندبا استفاده از اشعه لیزر ودیود نوری |
| cut down to size <idiom> |
ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست |
| punctuation mark |
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند |
| punctuation marks |
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند |
| overlaying |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlays |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
| overlay |
نرم افزار سیستم که در حین اجرا بار کردن و اجرای بخشهای برنامه را در صورت نیاز مدیریت میکند |
simple design |
طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.] |
| quantization |
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند |
| plotter |
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند |
| plotters |
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند |
| auctioneering device |
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند |
| paralleling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
| parallels |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
| parallelling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
| paralleled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
| serial |
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند |
| serials |
وسیلهای که داده سری می پذیرد و داده موازی ارسال میکند |
| parallelled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
| parallel |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند |
| synthesizers |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
| synthesisers |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
| voice |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
| voices |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
| voicing |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
| synthesizer |
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند |
| controller |
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند |
| controllers |
وسیلهای که حروف یا کد گرافیکی و دستورات را می پذیرد و آنها را به یک الگوی -dot matix تبدیل میکند که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند |
| printer |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| printers |
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند |
| demands |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
| demand |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
| demanded |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
| page |
وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند |