Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
tail boom |
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند |
|
|
Other Matches |
|
gust lock |
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند |
performance monitor |
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند |
canard |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
canards |
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند |
transients |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
scaleweight |
وزنی که اسب در مسابقه تحمل میکند |
transient |
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند |
too much of a good thing |
غیر قابل تحمل تحمل ناپذیر |
basic |
پایهای |
buttress dam |
سد پایهای |
basics |
پایهای |
fundamental |
پایهای |
octal base |
هشت پایهای |
tripod ligand |
لیگاند سه پایهای |
piedmont |
کوه پایهای |
platform independence |
استقلال پایهای |
elementary |
مقدماتی پایهای |
grades |
در پایهای قرار گرفتن |
framed building |
ساختمان تیر پایهای |
grade |
در پایهای قرار گرفتن |
octal glass type tube |
لامپ الکترونی هشت پایهای |
stylobate |
پایهای که زیرچند ستون باشد |
basilar |
پایهای واقع شده در پایین |
andiron |
سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
polypidom |
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند |
polypary |
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند |
gingall |
یکجورتفنگ سنگین که روی پایهای گذاشته اتش میکنند |
tail planes |
سطوح دم |
composite area |
سطوح مرکب |
At lower levels. |
در سطوح پایین تر |
kernel |
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است |
kernels |
توابع دستوری ابتدایی اصلی که پایهای برای هر عملی در سیستم کامپیوتری است |
auxiliary control surfaces |
سطوح فرامین کمکی |
auxiliary flight surfaces |
سطوح پرواز کمکی |
altitude separation |
حد سطوح مبنای ارتفاع |
isothermal layer |
سطوح هم حرارت اب دریا |
aloft |
سطوح بالا در بالای |
energy gap |
فاصله سطوح انرژی |
pitch curves |
تلاقی سطوح طرفین دندانه |
fairing |
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی |
formwork unexposed |
قالب بندی سطوح نامرئی |
calyculate |
دارای سطوح حفره دار |
formwork exposed |
قالب بندی سطوح مرئی |
formwork at cirved section |
قالب بندی در سطوح منحنی |
ailavator |
سطوح فرامین روی بال |
fogging |
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها |
variable camber |
سطوح هادی گاز به داخل توربین |
adhesion |
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس |
bright work |
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ |
isotherm follower |
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا |
full rubber |
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن |
facets |
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش |
facet |
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
air foil |
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما |
adsorption |
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد |
cutting angle |
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود |
balanced control surfaces |
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا |
inertia welding |
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس |
crossed controls |
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه |
rotor incidence |
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی |
Xerox Network System |
پروتکل شبکه ساخت aerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه novell IPX است |
bulk yarn |
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته |
XNS |
پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است |
inhibiting |
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
actuating horns |
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند |
aerodynamic heating |
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد |
aerodynamics |
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها |
control lock |
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است |
control surface angle |
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما |
differential spoilers |
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند |
brinelling |
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید |
moustaches |
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند |
SX |
نوعی قطعه پردازنده که از پردازنده یا پایهای نشات گرفته است که تولید و خرید آن ارزانتر است |
inscribed |
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن |
inscribe |
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن |
inscribing |
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن |
inscribes |
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن |
anti servo tab |
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد |
biaxial deformation |
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد |
good humor |
تحمل |
enduringness |
تحمل |
tolerances |
تحمل |
tolerance |
تحمل |
passiveness |
تحمل |
longanimity |
تحمل |
endurance |
تحمل |
toleration |
تحمل |
deep stall |
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد |
chine |
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند |
page |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
pages |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
paged |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
sustain |
تحمل کردن |
frustration tolerance |
تحمل ناکامی |
sustained |
تحمل کردن |
bide |
تحمل کردن |
sustains |
تحمل کردن |
withstood |
تحمل کردن |
tolerates |
تحمل کردن |
endure |
تحمل کردن |
expected time |
زمان تحمل |
endures |
تحمل کردن |
sustainable |
قابل تحمل |
endured |
تحمل کردن |
withstands |
تحمل کردن |
withstanding |
تحمل کردن |
tolerating |
تحمل کردن |
forbearance |
تحمل امساک |
take it <idiom> |
تحمل مشکلات |
suffered |
تحمل کردن |
abiding |
تحمل کننده |
dure |
تحمل کردن |
bearable |
تحمل پذیر |
fault tolerance |
تحمل نقص |
sit down under |
تحمل کردن |
suffer |
تحمل کردن |
lie down under |
تحمل کردن |
keep up |
تحمل کردن |
suffers |
تحمل کردن |
tolerated |
تحمل کردن |
intolerability |
تحمل ناپذیری |
intolerableness |
تحمل نا پذیری |
tolerate |
تحمل کردن |
supportable |
قابل تحمل |
dree |
تحمل کردن |
intolerancy |
عدم تحمل |
endurable |
تحمل پذیر |
forbore |
تحمل کرد |
stand |
تحمل کردن |
abhide |
تحمل کردن |
beyond bearing |
تحمل ناپذیر |
bearing capacity |
گنجایش تحمل |
bearing capacity |
قدرت تحمل |
weathers |
تحمل یابرگزارکردن |
good humouredly |
با صبر و تحمل |
impassibility |
تحمل ناپذیری |
tolls |
تحمل خسارت |
unbearable |
تحمل ناپذیر |
insufferable |
تحمل ناپذیر |
unbearably |
تحمل ناپذیر |
weathered |
تحمل یابرگزارکردن |
weather |
تحمل یابرگزارکردن |
thole |
تحمل کردن |
withstand |
تحمل کردن |
experiencing |
تحمل کردن |
put up with |
تحمل کردن |
experiences |
تحمل کردن |
intolerance |
عدم تحمل |
experience |
تحمل کردن |
beyond bearing |
غیرقابل تحمل |
intolerable |
تحمل ناپذیر |
insupportable |
تحمل ناپذیر |
vasbyt |
تحمل کردن |
undergone |
تحمل کردن |
sufferable |
تحمل پذیر |
undergo |
تحمل کردن |
undergoes |
تحمل کردن |
tolerable |
قابل تحمل |
tolling |
تحمل خسارت |
toll |
تحمل خسارت |
bearing capacity |
فرفیت تحمل |
tolerator |
تحمل کننده |
to give support to |
تحمل کردن |
to bear out |
تحمل کردن |
impossible [colloquial] <adj.> |
تحمل ناپذیر |
undergoing |
تحمل کردن |
tolerable |
تحمل پذیر |
defrayal |
تحمل هزینه |
support |
تحمل کردن |
edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
critical error |
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند |
faulted |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
destructive cursor |
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند |
faults |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
fault |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
controller |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
controllers |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
scsi |
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند |
Intel |
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
slave |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
Intel |
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
slaved |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaves |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaving |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
postbyte |
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
million instructions per second |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
vane pump |
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند |
plotter |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
uart |
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |