Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
centre pawns
پیادههای مرکزی شطرنج
Other Matches
hanging pawns
پیادههای اویزان شطرنج
united pawns
پیادههای متصل شطرنج
united pressed pawns
پیادههای رونده متصل شطرنج
danish gambit
گامبی دانمارکی در بازی مرکزی شطرنج
doubled pawns
پیادههای دوبله
connected passes pawns
پیادههای رونده متصل
sicilian attack
حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
cpu time
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
headquarters
شعبه مرکزی اداره مرکزی
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
core
مرکزی
axial
مرکزی
cores
مرکزی
central
مرکزی
centrical
مرکزی
cl
خط مرکزی
centre pocket
مرکزی
centerline
خط مرکزی
focal line
خط مرکزی
central pumping station
مرکزی
focal
مرکزی
chequer
شطرنج
rook
رخ شطرنج
rooks
رخ شطرنج
chess
شطرنج
al fil
شطرنج
central processor
پردازنده مرکزی
centre game
بازی مرکزی
central position
وضعیت مرکزی
central position
قرارگاه مرکزی
central station
نیروگاه مرکزی
central processing unit
واحدپردازنده مرکزی
central site
سایت مرکزی
nuclei
لب هسته مرکزی
nucleus
لب هسته مرکزی
centralist
مرکزی نگر
central terminal
پایانه مرکزی
centrically
بطور مرکزی
directrix
خط تیر مرکزی
head office
دفتر مرکزی
head office
اداره مرکزی
fovea centralis
فرورفتگی مرکزی
fore and aft center line
خط مرکزی سراسری
central heating
گرمایش مرکزی
central heating
حرارت مرکزی
eccentricities
برون مرکزی
holding company
شرکت مرکزی
mainframes
پردازنده مرکزی
centrifugal
گریز از مرکزی
centripetal
جانب مرکزی
centrosymmetric
متقارن مرکزی
centrum
جسم مرکزی
state government
دولت مرکزی
centralists
مرکزی نگر
mainframe
پردازنده مرکزی
eccentricity
برون مرکزی
axial pressure
فشار مرکزی
central gyrus
شکنج مرکزی
central focusing wheel
چرخهزوم مرکزی
three centred curve
منحنی سه مرکزی
three center bonding
پیوند سه مرکزی
subcentral
زیر مرکزی
center distance
فاصله مرکزی
central
کامپیوتر مرکزی
central bank
بانک مرکزی
central head
فشار مرکزی
central convolution
شکنج مرکزی
central fissure
شیار مرکزی
central control desk
میزفرمان مرکزی
central city
شهر مرکزی
central sulcus
شیار مرکزی
central government
حکومت مرکزی
central canal
مجرای مرکزی
boost coil
کوئل مرکزی
spherical angle
زاویه مرکزی
central load
بار مرکزی
central office
دفتر مرکزی
central limit theorem
قضیه حد مرکزی
centralism
مرکزی نگری
center
گروه مرکزی
central processor
پردازشگر مرکزی
center base
میدان مرکزی
central
تلفن چی مرکزی
centralized plan
پلان مرکزی
concourse
تالار مرکزی
chessophrenetic
متعصب شطرنج
chessist
شطرنج باز
pawn
پیاده شطرنج
bishops
فیل شطرنج
pawned
پیاده شطرنج
bishop
فیل شطرنج
pawning
پیاده شطرنج
chessist
شطرنج دوست
chessomania
شیفتگی شطرنج
pawns
پیاده شطرنج
impledge
پیاده شطرنج
checker
خانه شطرنج
crampet game
بازی شطرنج
chessboards
تخته شطرنج
pieces
مهره شطرنج
piece
مهره شطرنج
chessboard
تخته شطرنج
mastered
استاد شطرنج
master
استاد شطرنج
a game of chess
یک مسابقه شطرنج
chess problem
مسئله شطرنج
chess oscar
اسکار شطرنج
rapid transit
شطرنج سریع
squaring
خانه شطرنج
squares
خانه شطرنج
squared
خانه شطرنج
square
خانه شطرنج
pignorate
پیاده شطرنج
queen
وزیر شطرنج
rules of chess
قوانین شطرنج
passer
رونده شطرنج
man
مهره شطرنج
mans
مهره شطرنج
postal chess
شطرنج مکاتبهای
bad bishop
فیل بد شطرنج
bishop pairs
دو فیل شطرنج
chequer
خانه شطرنج
chess board
صفحه شطرنج
chess clock
ساعت شطرنج
chess machine
ماشین شطرنج
chess man
مهره شطرنج
chess master
استاد شطرنج
chess olympiad
المپیاد شطرنج
progressive chess
شطرنج سریع
lightning chess
شطرنج سریع
chequer wise
شطرنج وار
chessman
مهره شطرنج
masters
استاد شطرنج
traditional chess
شطرنج استاندارد
chessmen
مهره شطرنج
queens
وزیر شطرنج
cns
دستگاه عصبی مرکزی
centre counter defence
دفاع متقابل مرکزی
heartlands
منطقه مرکزی وحیاتی
conurbations
شهر مهم مرکزی
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
central heating system
دستگاه حرارت مرکزی
center
وسط ونقطه مرکزی
central planning
برنامه ریزی مرکزی
heartland
منطقه مرکزی وحیاتی
cento
سازمان پیمان مرکزی
central mass storage
انباره انبوه مرکزی
central control panel
تابلوی مرکزی کنترل
measures of central tendency
اندازههای گرایش مرکزی
post office
اداره مرکزی پست
central tendency measures
اندازههای گرایش مرکزی
center of gravity axis
محور ثقل مرکزی
post offices
اداره مرکزی پست
conurbation
شهر مهم مرکزی
centers
وسط ونقطه مرکزی
axis of the bore
محور مرکزی لوله
rimland
حومه ناحیه مرکزی
vertical center line illusion
خطای خط قائم مرکزی
unit central processing
واحد پردازش مرکزی
precentral gyrus
شکنج پیش مرکزی
the middlands
استانهای مرکزی انگلستان
one shot pump
پمپ روغن مرکزی
statolatry
حمایت ازقدرت مرکزی
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
scandinavian defence
دفاع متقابل مرکزی
nave
تالار مرکزی صحن
downtown
قسمت مرکزی شهر
centred
وسط ونقطه مرکزی
naves
تالار مرکزی صحن
multicenter binding
پیوند چند مرکزی
centre
وسط ونقطه مرکزی
centered
وسط ونقطه مرکزی
gold
دایره مرکزی هدف
golds
دایره مرکزی هدف
inner city
بخش مرکزی شهر
core
هسته مرکزی مفتول
cores
هسته مرکزی مفتول
German Central Bank
بانک مرکزی آلمان
geocentric
دوران زمین مرکزی
geocentric system
دستگاه زمین مرکزی
inner cities
بخش مرکزی شهر
GHQ
مخفف ستاد مرکزی
heliocentric system
دستگاه خورشید مرکزی
queen's gambit
گامبی وزیر شطرنج
pawn island
جزیره پیادهای شطرنج
pawn roller
پیاده رانی شطرنج
pawn storm
توفان پیادهای شطرنج
postalite
شطرنج باز مکاتبهای
pawn push
پیاده رانی شطرنج
backward pawn
پایده عقبمانده شطرنج
pawn promotion
ترفیع پیاده شطرنج
queen side
جناح وزیر شطرنج
queen's fianchetto defence
گشایش لارسن شطرنج
queen's wing
جناح وزیر شطرنج
touch move
لمس مهره شطرنج
quiet move
حرکت ارام شطرنج
candidate master
نامزد استادی شطرنج
Chess is my pastim (hobby).
سر گرمی من شطرنج است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com