English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
inbound cargo کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
Other Matches
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
direction center مرکزهدایت اتش یا حرکت کشتی یاهواپیما
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
navigation هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
inbound cargo کالای تخلیه نشده
bulk cargo کالای بسته بندی نشده
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
unmounted سوار نشده پیاده
wreckage کالای بازیافتی از کشتی و.....
jettisons بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning بدریا ریزی کالای کشتی
jettison بدریا ریزی کالای کشتی
ship ton وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
bulk carriers کشتی که کالای فله حمل مینماید
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
bulk carrier کشتی که کالای فله حمل مینماید
shipments ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
shipment ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
wrecks کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wrecking کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
captain a protest افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
debarkation پیاده شدن از کشتی یا هواپیما
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
certificate of damage تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
transfer loader دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
logs :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
log :کنده قطعهای ازدرخت که اره نشده سرعت سنج کشتی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
labeled cargo کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bears کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
outline assembly drawing نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
giffen good نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
loading بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
true course سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
reporting point نقطه مبدای موقعیت ناو یاهواپیما
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
main armament جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
secondary armament جنگ افزار فرعی تانک یاهواپیما یا ناو
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
staged crews پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
unsought جستجو نشده کشف نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
incomplete انجام نشده پر نشده
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
frustrated cargo کالای متروکه
in wards کالای رسیده
the goods in question کالای موردبحث
free good کالای رایگان
stapling کالای عمده
giffen good کالای گیفن
stapled کالای عمده
staple کالای عمده
general cargo کالای معمولی
goods afloat کالای در راه
jetsam کالای اب اورد
luxury good کالای لوکس
goods in pledge کالای گروی
dead stock کالای بنجل
frustrated cargo کالای سرگردان
import کالای رسیده
import کالای وارده
labeled cargo کالای ویژه
knit goods کالای کش بافت
merchandise کالای تجارتی
importing کالای وارده
commodity کالای مصرفی
commodities کالای مصرفی
end item کالای ضروری
consignments کالای امانی
consignment کالای امانی
contraband کالای قاچاق
contraband کالای غیرمجاز
fakement کالای قلب
stolen goods کالای مسروقه
final goods کالای نهائی
importing کالای رسیده
economic good کالای اقتصادی
smuggled goods کالای قاچاق
smuggled merchandise کالای قاچاق
imported کالای رسیده
shipment [American] کالای ارسالی
shoddy کالای تقلبی
consignment کالای ارسالی
imported کالای وارده
delivery کالای ارسالی
easy commodity کالای نا مرغوب
inferior good کالای پست
bonded good کالای گمرکی
Contraband goods. کالای قا چاق
consumer brand کالای پر مصرف
consumer goods کالای مصرفی
purpose made کالای سفارشی
rip-offs کالای قلابی
rip-off کالای قلابی
limited editions کالای محدود
limited edition کالای محدود
flotsam کالای اب اورده
naval stores کالای دریایی
class i property کالای طبقه 1
business goods کالای تولیدی
scaron کالای کمیاب
wage good کالای مزدی
consigned inventory کالای امانی
normal good کالای عادی
normal good کالای معمولی
consumer's goods کالای مصرفی
class ii property کالای طبقه 2
consignment کالای امانت فروش
the free list صورت کالای بی گمرک
consignee گیرنده کالای ارسالی
stock in trade موجودی کالای مغازه
secondary item کالای تدارکاتی فرعی
staple goods کالای بسیار ضروری
opportunity cost هزینههای کالای تولیدی
consignments محموله کالای ارسالی
consignments کالای امانت فروش
velveting کالای مخملی مخمل
inwards واردات کالای رسیده
consignment محموله کالای ارسالی
r. ofanyone's chattles پس دادن کالای کسی
shipments کالای در حال حمل
ban item کالای ممنوع الورود
standards کالای جانشین رزمی
shipment کالای در حال حمل
scrap-heap انبار کالای قراضه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com