Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
investor
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
investors
کسی که پولش را در اختیار موسسات می گذارد و سهام انها را می خرد
Other Matches
bull
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls
گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
deferred share
سهامی که دارندگان ان پس از تقسیم سود سهام بین دارندگان سهام عادی باقیمانده سهام را طبق مفاد اساسنامه وشرکتنامه دریافت می دارند
notobranchiate
در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
capital stock
عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
It costs quite a bit .
کلی پولش می شود
Her purse was pinched(stolen).
کیف پولش را زدند
he pays his own money
پولش را خودش میدهد
stop loss order
دستور خرید یافروش سهام بدلال سهام
stock dividend
سهام صادره بابت سود سهام
stoporder
دستورخرید یا فروش سهام بدلال سهام
close corporation
شرکتی با صاحبان سهام محدود که معمولا" همین صاحبان سهام نیز مدیریت وسایر امور شرکت را بر عهده دارند
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
stock jobber
محتکر سهام دلال سهام
share holder
دارنده سهام صاحب سهام
weapons free
جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
private institutions
موسسات خصوصی
private enterprises
موسسات خصوصی
public enterprises
موسسات عمومی
thrift institutions
موسسات پس انداز
public institutions
موسسات عمومی
government enterprise
موسسات تولیدی دولتی
nonprofit enterprises
موسسات غیر انتفاعی
investment institutions
موسسات سرمایه گذاری
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
state aid
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
regional agency
موسسات ناحیهای موسساتی با صلاحیت محدودبه ناحیه خاص
corody
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
contiguous
آنچه اثر می گذارد
it burnsto a white ach
چون می سوزدخاکسترسفیدباقی می گذارد
decreasingly
چنانکه روبکاهش گذارد
is on the wane
رو بزوال یا نقصان می گذارد
I ll pay him back in his own coin .
حقش را کف دستش خواهم گذارد
hig low jack
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را جا می گذارد
lilies
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
big four
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
double pinochle
ضربهای در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 را بجامی گذارد
bedpost
ضربهای در بولینگ که میلههای 7 و 01 را بجا می گذارد
do split
ضربهای در بولینگ که میله جلو و 7 یا 01 را جا می گذارد
half worcester
ضربهای در بولینگ که میلههای 3 و 9 یا 2 و 8 را جامی گذارد
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
lily
ضربهای در بولینگ که شمارههای 5 و 7 و 01 راجا می گذارد
pluralism
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
feeders
مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
personal service utility
کسی که مستقیما" کار خود را دراختیار کارفرما می گذارد
feeder
مکانیزمی که به طور خودکار کاغذ درون چاپگر می گذارد
incommunicableness
چیزی که نتوان بکسی گفت یابا اودرمیان گذارد
incommunicability
چگونگی چیزی که نتوان بکسی گفت یا با اودرمیان گذارد
Nothing on earth will induce him to go there again.
اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
food and agricultural organization
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
waifs
اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
permanent structures
به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
devisor
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
bot
بخشی که شروع فضای ضبط نوار مغناطیسی را علامت می گذارد
salvoes
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
salvo
شرط یا عبارتی در سند که راه گریزی برای شخص باقی می گذارد
collective bargaining
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
dividend warrant
چک پرداخت سود سهام اجازه پرداخت سود سهام
joint
دستگاه کوچک باطریدار که سوارکار بطور غیر مجازروی گردن اسب می گذارد تاتندتر برود
advisory lock
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
fractional reserve banking
روش مبتنی بر ذخیره جبران کسری در امریکا در ازای هرصد دلاری که مشتریان دربانک می گذارد
international finance corporation
شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
ramdrive.sys
در DOS یک فایل پیکربنغی همراه سیستم عامل است که بخشی از حافظه دستیابی مستقیم کامپیوتر را بعنوان یک دیسک کنار می گذارد
saving institutions
موسسات پس انداز شرکتهای پس انداز
goofy foot
موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
yond
انها
they
انها
those
انها
who are they?
انها کی هستند
the most that i can do
بیشتر انها
one of them
یکی از انها
many of them
بسیاری از انها
most of them
بیشتر انها
stock
سهام
portfolio
سهام
liquidating
سهام
stocked
سهام
portfolios
سهام
liquidates
سهام
secular trend
سهام
liquidated
سهام
liquidate
سهام
holding
سهام
to pass muster
در بازدیدارتش و مانند انها
many of them
عده زیادی از انها
i saw none of them
هیچکدام از انها را ندیدم
neither of them know
هیچکدام از انها نمیدانند
he rolled them by
سواره از پهلوی انها رد شد
freedom of the will
اختیار
incoercible
بی اختیار
involuntary
بی اختیار
warranting
اختیار
at the d. of
به اختیار
liberties
اختیار
authorization
اختیار
authorisations
اختیار
credential
اختیار
wills
اختیار
willed
اختیار
will
اختیار
warrants
اختیار
warranted
اختیار
warrant
اختیار
involuntarily
بی اختیار
liberty
اختیار
unconsciously
بی اختیار
voluntariness
اختیار
spontaneous generation
بی اختیار
vetoes
حق و اختیار
spontaneous
بی اختیار
veto
حق و اختیار
clearance
اختیار
vetoed
حق و اختیار
attribution
اختیار
option
اختیار
vetoing
حق و اختیار
free will
اختیار
unconscious
بی اختیار
mandates
اختیار
controlling
اختیار
control
اختیار
mandate
اختیار
mandated
اختیار
mandating
اختیار
tests
اختیار
options
اختیار
tested
اختیار
test
اختیار
controls
اختیار
authority
اختیار
printed
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
print
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
stock broker
دلال سهام
share warrant
گواهینامه سهام
bank stock
سهام بانک
bearer shares
سهام بی نام
fixed portion
سهام معینه
inscribed stock
سهام با اسم
blue-chip
سهام مرغوب
growth stocks
سهام پر سود
government stock
سهام دولت
preferential shares
سهام ممتازه
gilt edged shares
سهام ممتازه
inscribed stock
سهام نامدار
general stock
سهام عمومی
stock_broker
دلال سهام
joint shares
سهام مشترک
preferred shares
سهام مقدم
propertied
سهام دار
privileged shares
سهام ممتاز
preferred stock
سهام ممتازه
preferred shares
سهام ممتاز
ordinary share
سهام معمولی
ordinary shares
سهام عادی
preference shares
سهام ممتاز
common stocks
سهام عادی
conversion of shares
تبدیل سهام
bullish stocks
سهام رو به ترقی
bourse
بازار سهام
savings bond
سهام قرضه
dividened
سود سهام
deferred share
سهام موجل
debenture stock
سهام قرضه
ordinary share
سهام عادی
registered shares
سهام بانام
preference shares
سهام ممتازه
common stock
سهام عادی
holding
دارائی سهام
stocked
سهام سرمایه
stock exchanges
بورس سهام
to buy into
سهام خریدن در
stock exchange
بورس سهام
dividend
سود سهام
stock exchange
بورس سهام
PR
سهام ممتاز
bourse
[in a non-English-speaking country]
بورس سهام
stock
سهام سرمایه
blue chip
سهام مرغوب
dividends
سود سهام
logroll
غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
extends
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
extend
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
they came to a rupture
میانه انها بهم خورد
they were badly officered
افسران انها خوب نبودند
it is a pity of them
دل ادم برای انها میسوزد
i alone bear the brunt of it
خدمت انها بر من واجب می اید
curtesy
زوج از انها ارث می برد
extending
بازشدن صفها از هم یا بازکردن انها
brass bands
ادوات انها از برنج باشد
pepo
کدو و خیار ومانند انها
they are cured by nature
طبیعت انها را درمان میکند
brass band
ادوات انها از برنج باشد
podiatry
دانش ناخوشیهای پاودرمان انها
they are of a doubtful paterni
اصل انها معلوم نیست
commander's call
در اختیار فرماندهی
power of attorney
اختیار نامه
letter of attorney
اختیار نامه
full power of attorney
اختیار نامه
adoption
اختیار اتخاذ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com