English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (23 milliseconds)
English Persian
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
Other Matches
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
capital ship کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
warships کشتی جنگی ناو جنگی
warship کشتی جنگی ناو جنگی
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
war material وسایل جنگی
camouflage پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged پنهان کردن وسایل جنگی
personnel کارکنان یاخدمه وسایل جنگی
camouflaging پنهان کردن وسایل جنگی
warlike وسایل جنگی مربوط به جنگ
camouflages پنهان کردن وسایل جنگی
merchantman کشتی بازرگانی
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
battleships کشتی جنگی
navies کشتی جنگی
navy کشتی جنگی
battleship کشتی جنگی
combatant vessel کشتی جنگی
war vessel کشتی جنگی
war ship کشتی جنگی
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
armement مهمات کشتی جنگی
ship of the line کشتی جنگی بزرگ
man of war کشتی جنگی رزمناو
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
composite defense دفاع ترکیب شده از وسایل و زمین و عدههای مختلف
ward room اطاق افسران در کشتی جنگی
orlop عرشه زیرین کشتی جنگی
orlop deck عرشه زیرین کشتی جنگی
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
trireme کشتی جنگی روم و یونان باستان
deck load وسایل روی پل کشتی
judo فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
prizing کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prize کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prizes کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
prized کشتی یا کالایی که به موجب حقوق جنگی در دریا به غنیمت برده شود
camouflage استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
stage سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
hush ship کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
large ship کشتی که بیش از 731 مترطول داشته باشد
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
universal receiver گیرندهای که با دی سی و هم ا سی کار میکند و دارای وسایل محافظ متعددی است
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
in self defence برای دفاع
large scale computer که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
an e. battle جنگی که برای دو طرف یکسان است
back checker بازگشته برای دفاع
cheated موضعگیری برای دفاع
cheats موضعگیری برای دفاع
cheat موضعگیری برای دفاع
gopher wood چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
orthotone که ازخود دارای تیکه باشد
lateener کشتی دارای بادبان سه گوش
bilgy دارای بوی گنداب کشتی
lateen sail کشتی دارای بادبان سه گوش
stern wheeler کشتی دارای پروانه درعقب
to stand in the gap برای دفاع اماده بودن
in defence of somebody [something] برای دفاع از کسی [چیزی]
on guard اماده برای دفاع باشید
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
spondee وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
tedradynamous دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد
an idiomatic experssion عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
tonner کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
ketches کشتی دارای بادبان جلو و عقب
ketch کشتی دارای بادبان جلو و عقب
box defence تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
high lift device وسایل برای زیاد
slip rope مهاری که دوسرش درکشتی ومیانش بکرانه بسته باشد.....کشتی رها شود
generic که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
Queen Mother ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
prelatess زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
Queen Mothers ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
pork pies کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
lagate a latere نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
oxer اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
pork pie کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
ox fence اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
club car واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
chloramine هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
interfaces تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
bent اسم رمز برای خرابی وسایل
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
double-faced فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
gamy دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
trapped زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
gamey دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
zone ride کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
battery استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
batteries استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار
sync حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
sync بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
equipment وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
path [corridor] for emergency vehicles راه [باز شده در جاده] برای وسایل اورژانس
escry فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
third base موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
golf cart گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
operator وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
buffering استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
samisch variation واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
tetragraph کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
condition 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
schleman defence دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
fishnet نوعی تور که برای نگهداری یاکاشتن وسایل استتار در محل خود به کار می رود
How can you ask? این باید واضح باشد برای تو
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
racks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracks فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
imperialism سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
racked فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
battle drill مشق جنگی تمرین جنگی
to have stood the test of time برای مدت زیاد دوام آورده باشد
It is yours for keeps . این برای همیشه پیش خودت باشد
voyage charter اجاره دربست کشتی برای سفری مشخص
jettisons به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
hermaprodite کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
ssquare rig کشتی دکل دار دارای بادبان خم شده بطرف دکل
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
grilse ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
pestiferously چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
empty فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptier فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptied فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
empties فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
emptiest فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد
barrier light نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
jetsam کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
jetsam کالایی که برای سبک کردن کشتی بدریا می ریزند
self- برای اطمینان از صحت نحوه کار کردن , معمولاگ حافظه , وسایل جانبی و دیسک درایوها بررسی می شوند
knowledge وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com