| Total search result: 202 (4 milliseconds) | 
			 | 
		
		
			 | 
			 | 
		
		
			| English | 
			Persian | 
		
		
		| name     | 
		کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه   | 
		
	
		
		| names     | 
		کلمه مصرفی یک متغیر در برنامه   | 
		
	
		| 
 | 
	
	
		| 	
 | 
	
				
				
					| Other Matches | 
				
				
					 | 
				
		
		| markers     | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		marker       | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		word       | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		| worded     | 
		نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		| declaring     | 
		معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری   | 
		
	
		
		| declares     | 
		معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری   | 
		
	
		
		| declare     | 
		معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری   | 
		
	
		
		| identification     | 
		بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند   | 
		
	
		
		| variable word length     | 
		طول کلمه متغیر   | 
		
	
		
		| variable word length computer     | 
		کامپیوتر با طول متغیر کلمه   | 
		
	
		
		| token     | 
		کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود   | 
		
	
		
		| tokens     | 
		کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود   | 
		
	
		
		| keyword     | 
		1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد   | 
		
	
		
		| auto     | 
		توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه   | 
		
	
		
		| autos     | 
		توانایی برخی از برنامههای کاربردی مثل کلمه پرداز و نرم افزار پایگاه داده ها که خود کار فایل مصرفی را ضبط کرده هر چند دقیقه   | 
		
	
		
		| sumptuary law     | 
		قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد   | 
		
	
		
		| software     | 
		هر برنامه یا گروه برنامه هایی که نحوه اجرای نرم افزار را مشخص میکند و شامل سیستم عامل , پردازشگر کلمه و برنامههای کاربردی است   | 
		
	
		
		| intercharacter spacing     | 
		خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد   | 
		
	
		
		| vi schedule     | 
		برنامه فاصلهای متغیر   | 
		
	
		
		| variable interval schedule     | 
		برنامه فاصلهای متغیر   | 
		
	
		
		| variable ratio schedule     | 
		برنامه نسبتی متغیر   | 
		
	
		
		| vr schedule     | 
		برنامه نسبتی متغیر   | 
		
	
		
		| expression     | 
		تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه   | 
		
	
		
		| expressions     | 
		تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه   | 
		
	
		
		| expendable property     | 
		کالای مصرفی اماد مصرفی   | 
		
	
		
		| word wrap     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| worded     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| wraparound     | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		word       | 
		سیستم در برنامه کاربردی ویرایش یا کلمه پرداز که در آن لازم نیست اپراتور انتهای خط را مشخص کند, و پیاپی تایپ میکند و خود برنامه کلمات را جدا میکند و به صورت یک متن خط به خط درمی آورد   | 
		
	
		
		| pointers     | 
		متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است   | 
		
	
		
		| initialled     | 
		که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه   | 
		
	
		
		| pointer     | 
		متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است   | 
		
	
		
		| initialing     | 
		که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه   | 
		
	
		
		| initials     | 
		که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه   | 
		
	
		
		| cross reference generator     | 
		متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند   | 
		
	
		
		| initialed     | 
		که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه   | 
		
	
		
		| initial     | 
		که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه   | 
		
	
		
		| initialling     | 
		که هنگام مقداردهی اولیه متغیر تنظیم میشود در ابتدای برنامه   | 
		
	
		
		| program status word     | 
		کلمه وضعیت برنامه   | 
		
	
		
		| program status word     | 
		کلمه وضیت برنامه   | 
		
	
		
		| word processing program     | 
		برنامه پردازش کلمه   | 
		
	
		
		| maximal oxygen consumption per minute     | 
		حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه   | 
		
	
		
		| global     | 
		متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است   | 
		
	
		
		| globally     | 
		متغیر یا عددی که توسط هر تابع یا ساختار برنامه قابل دستیابی است   | 
		
	
		
		| locals     | 
		انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است   | 
		
	
		
		| local     | 
		انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است   | 
		
	
		
		| parameters     | 
		اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند   | 
		
	
		
		| parameter     | 
		اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند   | 
		
	
		
		| assignment     | 
		دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد   | 
		
	
		
		| assignments     | 
		دستور ابتدایی برنامه نویسی که یک متغیر را معادل با یک مقدار یا رشته یا حرف قرار میدهد   | 
		
	
		
		| psw     | 
		Word Status Program کلمه وضعیت برنامه   | 
		
	
		
		| pc write     | 
		IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC   | 
		
	
		
		| hyphens     | 
		فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود   | 
		
	
		
		| hyphen     | 
		فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود   | 
		
	
		
		| logogriph     | 
		نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد   | 
		
	
		
		| assigned     | 
		1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه   | 
		
	
		
		| assigning     | 
		1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه   | 
		
	
		
		| assigns     | 
		1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه   | 
		
	
		
		| assign     | 
		1-مجموعهای از متغیر ها که معادل یک رشته از حروف یا اعداد هستند 2-استفاده از بخشی از سیستم کامپیوتری در حین اجرای یک برنامه   | 
		
	
		
		| tabbing     | 
		حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری   | 
		
	
		
		| reserved character     | 
		کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.   | 
		
	
		
		| band street writer     | 
		یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت BUNDSOFTWARE BROADER ساخته شده است   | 
		
	
		
		| macro     | 
		تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است   | 
		
	
		
		| search and replace     | 
		خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند   | 
		
	
		
		| parameters     | 
		کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است   | 
		
	
		
		| ins key     | 
		کلیدی که کلمه پرداز یا برنامه ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| microsoft word     | 
		یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد   | 
		
	
		
		| label     | 
		1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف   | 
		
	
		
		| insert key     | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| labeling     | 
		1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف   | 
		
	
		
		| labels     | 
		1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف   | 
		
	
		
		| labelled     | 
		1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف   | 
		
	
		
		| parameter     | 
		کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است   | 
		
	
		
		| inserts     | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| inserting     | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		insert       | 
		کلیدی که برنامه کلمه پرداز یا ویرایشگر را وارد حالت درج و نه نوشتن مجدد میکند   | 
		
	
		
		| maximal oxygen consumption     | 
		حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی   | 
		
	
		
		| maximal aerobic power     | 
		بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی   | 
		
	
		
		| maximal oxygen uptake     | 
		حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی   | 
		
	
		
		| forbid     | 
		ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست   | 
		
	
		
		| word star     | 
		یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic   | 
		
	
		
		| forbids     | 
		ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست   | 
		
	
		
		| wordstar     | 
		برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Micropro International برای کامپیوترهای CPLM و IBMPC   | 
		
	
		
		| class     | 
		در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد   | 
		
	
		
		| classes     | 
		در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد   | 
		
	
		
		| classing     | 
		در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد   | 
		
	
		
		| classed     | 
		در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد   | 
		
	
		
		| macwrite     | 
		برنامه کاربردی پردازش کلمه برای ریزکامپیوتر مک اینتاش که توسط شرکت کامپیوتری APPLE ساخته شده است   | 
		
	
		
		| api     | 
		مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود   | 
		
	
		
		| wordperfect     | 
		برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود   | 
		
	
		
		| worded     | 
		تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود   | 
		
	
		
		word       | 
		تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود   | 
		
	
		
		| hottest     | 
		دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| hotter     | 
		دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		hot       | 
		دستوری در برنامه به صورت کلمات مشخص کلیدی که یک کلمه مهم و اسسی را به صفحه مقصد بعدی وصل میکند که در صورتی که کاربر آن را انتخاب کند نمایش داده میشود   | 
		
	
		
		| least significant bit     | 
		رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.   | 
		
	
		
		| prefix     | 
		کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد   | 
		
	
		
		| statute at large     | 
		چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی   | 
		
	
		
		| prefixes     | 
		کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد   | 
		
	
		
		| augmented     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| augmenting     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| augments     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		| augment     | 
		تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر   | 
		
	
		
		Persian rug       | 
		[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]   | 
		
	
		
		| to rime one word with another     | 
		یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن   | 
		
	
		
		| ring shift     | 
		جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| automatic programming     | 
		روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار   | 
		
	
		
		| source     | 
		برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس   | 
		
	
		
		| object oriented     | 
		روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود   | 
		
	
		
		| new     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| newer     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| new-     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| newest     | 
		دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود   | 
		
	
		
		| landing schedule     | 
		برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود   | 
		
	
		
		| swapped     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swops     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swopping     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swopped     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| swap     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| jobs     | 
		دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند   | 
		
	
		
		| job     | 
		دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند   | 
		
	
		
		| swaps     | 
		توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی   | 
		
	
		
		| processor     | 
		ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم   | 
		
	
		
		| hypertext     | 
		روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر   | 
		
	
		
		| synonym     | 
		کلمه مترادف کلمه هم معنی   | 
		
	
		
		| synonyms     | 
		کلمه مترادف کلمه هم معنی   | 
		
	
		
		| syllables     | 
		جزء کلمه مقطع کلمه   | 
		
	
		
		| syllable     | 
		جزء کلمه مقطع کلمه   | 
		
	
		
		| disposability     | 
		مصرفی   | 
		
	
		
		| needlessness     | 
		بی مصرفی   | 
		
	
		
		| inputted     | 
		مصرفی   | 
		
	
		
		| input     | 
		مصرفی   | 
		
	
		
		| disutility     | 
		بی مصرفی   | 
		
	
		
		| lsb     | 
		رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است   | 
		
	
		
		| enclitic     | 
		متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد   | 
		
	
		
		| softest     | 
		محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد   | 
		
	
		
		| softer     | 
		محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد   | 
		
	
		
		| soft     | 
		محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد   | 
		
	
		
		| commodity     | 
		کالای مصرفی   | 
		
	
		
		| affluent society     | 
		جامعه مصرفی   | 
		
	
		
		| commodities     | 
		کالای مصرفی   | 
		
	
		
		| expendable items     | 
		اقلام مصرفی   | 
		
	
		
		| nonexpendable     | 
		غیر مصرفی   | 
		
	
		
		| autoconsumption     | 
		خود مصرفی   | 
		
	
		
		| coloring agent     | 
		رنگ مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer goods     | 
		کالای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumption credit     | 
		اعتبار مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer's goods     | 
		کالای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumption diseconomies     | 
		زیانهای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer capital     | 
		سرمایه مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer industries     | 
		صنایع مصرفی   | 
		
	
		
		| consumables     | 
		کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumption expenditures     | 
		هزینههای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumable stock     | 
		موجودی مصرفی   | 
		
	
		
		| consumable     | 
		ماده مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer goods     | 
		اشیاء مصرفی   | 
		
	
		
		| consumption goods     | 
		کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumption lending     | 
		وام مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer goods     | 
		کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| expendable supplies     | 
		کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| Consumer ( consrmers ) goods .      | 
		کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| dynamic data exchange     | 
		در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند   | 
		
	
		
		| There is no market for it in Iran .      | 
		درایران مصرفی ندارد   | 
		
	
		
		| commodity market     | 
		بازار کالای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer durables     | 
		کالاهای مصرفی پر دوام   | 
		
	
		
		| bar stock     | 
		ماده اولیه مصرفی   | 
		
	
		
		| durable consumption goods     | 
		کالاهای مصرفی بادوام   | 
		
	
		
		| commodity command     | 
		یکان امادکالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumption economies     | 
		صرفه جوئیهای مصرفی   | 
		
	
		
		| consumer durable goods     | 
		کالاهای مصرفی بادوام   | 
		
	
		
		| consumer nondurables     | 
		کالاهای مصرفی بی دوام   | 
		
	
		
		| nondurable consumer goods     | 
		کالاهای مصرفی بی دوام   | 
		
	
		
		| exposure dose     | 
		مقدار دوز مصرفی   | 
		
	
		
		| expendable items     | 
		اقلام مصرفی شدنی   | 
		
	
		
		| maxvo     | 
		بیشینه اکسیژن مصرفی   | 
		
	
		
		| maxvo     | 
		حداکثر اکسیژن مصرفی   | 
		
	
		
		| shifted     | 
		جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| shift     | 
		جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| shifts     | 
		جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند   | 
		
	
		
		| consumer price index     | 
		شاخص قیمت کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| make up feed     | 
		اب مصرفی دیگ بخار ناو   | 
		
	
		
		| consumer credit     | 
		اعتباربرای خرید کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| index of consumer prices     | 
		شاخص قیمت کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| modular     | 
		بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است   | 
		
	
		
		| Send To command     | 
		دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد   | 
		
	
		
		| consumable     | 
		اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی   | 
		
	
		
		| softest     | 
		حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود   | 
		
	
		
		| soft     | 
		حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود   | 
		
	
		
		| softer     | 
		حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود   | 
		
	
		
		| cycle     | 
		تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند   | 
		
	
		
		| cycles     | 
		تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند   | 
		
	
		
		| cycled     | 
		تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند   | 
		
	
		
		| preemptive multitasking     | 
		حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت   | 
		
	
		
		| variable recoil     | 
		سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر   | 
		
	
		
		| Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code     | 
		زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری   | 
		
	
		
		| assembly     | 
		1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند   | 
		
	
		
		| applet     | 
		1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-   | 
		
	
		
		| conspicuious consumption     | 
		مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی   | 
		
	
		
		| real balance effect     | 
		اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی   | 
		
	
		
		| businesses     | 
		مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.   |