Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Other Matches
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
standstill
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
bail out
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
defensive
منطقه دفاع
forcing shot
ضربهای که حریف را واداربه دفاع میکند
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
drop off
دفاع بیرون از منطقه خود
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
floods
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flood
بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
step aside
کنار رفتن
sheer
کنار رفتن
side step
کنار رفتن
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
go behind
به پشت حریف رفتن
call time
تام یک دقیقهای مربی برای راهنمایی کردن بازیگران
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
golf cart
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
bote
حق مستاجر به برداشتن چوب برای بعضی مصارف
alleyways
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
take croquet
ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
cabin blower
در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
submarines
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
compressor bleed air
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
grease paint
رنگ روعنی برای رنگ کردن صورت بازیگران
in self defence
برای دفاع
master clear
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
cheated
موضعگیری برای دفاع
back checker
بازگشته برای دفاع
cheats
موضعگیری برای دفاع
cheat
موضعگیری برای دفاع
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
Please put these clocolates aside for me .
لطفا" این شکلاتها را برای من کنار بگذارید
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
to stand in the gap
برای دفاع اماده بودن
in defence of somebody
[something]
برای دفاع از کسی
[چیزی]
on guard
اماده برای دفاع باشید
dan
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
deke
گول زدن حریف برای تغییرمحل
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
box defence
تشکیل یک مربع برای دفاع ازدروازه
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
basket hanger
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند
ban from flying
قدغن پرواز
[برای منطقه ای]
flying ban
[in an area]
قدغن پرواز
[برای منطقه ای]
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
ribbons
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
slush funds
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
ribbon
تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
slush fund
بودجه یا پولیکه برای رشوه دادن یا تطمیع و غیره کنار گذاشته میشود
convoys
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
appeal play
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف
slots
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
woodlot
منطقه ممنوعه در جنگل برای رشد درختان
slotting
منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
samisch variation
واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
schleman defence
دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence
دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
boilerplating
قرار دادن بخشهای مختلف متن در کنار هم برای ایجاد متن نهایی
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
trip the light fantastic
<idiom>
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
اماده برای رفتن
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
quick out
نوعی پاس که گیرنده به جلومی دود و برای دریافت پاس به کنار تغییر مسیر میدهد
lawn bowling point
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
to stretch one's legs
برای ورزش راه رفتن
gressorial
مناسب برای راه رفتن
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
indian check
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
diver's flag
پرچم قرمز با نوار سفید روی قایق برای هشدار به قایقرانان تا از منطقه غواصی دور شوند
stacked
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
to come towards
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to be coming up to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
turn out
<idiom>
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to approach
به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around
<idiom>
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to step out
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
guard
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
to be after somebody
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
to go clubbing
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
to go away
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
to go to
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
pit
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
pace lap
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
reflight
پرواز مجدد روی منطقه عکاسی شده برای تجدیدعکسبرداری از نقاطی که دردور اول حذف شده اند
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
players
بازیگران
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
the profession
جماعت بازیگران
registration of player
نامنویسی بازیگران
dramatis personoe
بازیگران نمایش
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com