English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
turtle graphics گرافیک لاک پشتی
Other Matches
tump line طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
interactive graphics نگاره سازی فعل و انفعالی گرافیک فعل و انفعالی گرافیک محاورهای
dorsad پشتی
hinders پشتی
hindering پشتی
hindered پشتی
hinder پشتی
tergal پشتی
spinally پشتی
sparsity کم پشتی
backs پشتی
back پشتی
backing پشتی
backrest پشتی
dorsal پشتی
backpart پشتی
spinal پشتی
back door در پشتی
at the back of به پشتی
trailng پشتی
posterior پشتی
knapsack کوله پشتی
bolsters پشتی کردن
bolstered پشتی کردن
bolster پشتی کردن
padded پشتی دار
negrophilism پشتی از سیاهان
packsack کوله پشتی
knapsacks کوله پشتی
density of traffic پر پشتی امد و شد
dorsal fin بالچه پشتی
kit کوله پشتی
dorsolateral پشتی و جانبی
dorsomedial پشتی- میانی
dossal پشتی فهری
dossel پشتی فهری
backing pawl ضامن پشتی
climbing pack کوله پشتی
climbing sack کوله پشتی
rucksack کوله پشتی
rucksacks کوله پشتی
kits کوله پشتی
kit bag کوله پشتی
backed پشتی دار
haversacks کوله پشتی
haversack کوله پشتی
backless بدون پشتی
to give a knee to پشتی کردن
to keep in countenance پشتی کردن
pack کوله پشتی
pillow پشتی مخده
to stick up for پشتی کردن
pads لایه پشتی
trailing edge لبه پشتی
pad لایه پشتی
pillows پشتی مخده
swag کوله پشتی
dossal پشتی ظهری
packs کوله پشتی
dossel پشتی ظهری
sparseness کم پشتی پراکندگی
ladder back دارای پشتی بلند
dorsomedial thalamus تالاموس پشتی- میانی
swagman مسافرکوله پشتی دار
pillow [قالیچه اندازه پشتی]
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
dossel پشتی صندلی وغیره
dossal پشتی صندلی وغیره
knapsack کوله پشتی کوچک
knapsacks کوله پشتی کوچک
graphics گرافیک
graphics, business گرافیک
graphic گرافیک
windsor chair صندلی دارای پشتی منحنی
pack frame کوله پشتی زین دار
backs پشتی کردن پشت انداختن
benchstool نیمکت [صندلی] بدون پشتی
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
back پشتی کنندگان تکیه گاه
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
back پشتی کردن پشت انداختن
backless bench نیمکت [صندلی] بدون پشتی
color graphics گرافیک رنگی
calligraphic graphics گرافیک خطاطی
analytical graphics گرافیک تحلیلی
road movement graph گرافیک راهپیمایی
passive graphics گرافیک منفعل
management graphics مدیریت گرافیک
trailing zeros صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
backpack کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
to stand by a person از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
backpacks کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
granger عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
dorsiventral دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
graphs نقشه هندسی گرافیک
low res graphics گرافیک با وضوح پایین
extending گرافیک و نشانه ها است
extends گرافیک و نشانه ها است
graph نقشه هندسی گرافیک
bit mapped graphics گرافیک نگاشت ذره یی
extend گرافیک و نشانه ها است
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
rounding ایجاد دید بهتر در گرافیک
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
zooming بزرگ کردن یک ناحیه از متن یا گرافیک
printed کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
print کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
prints کیفیت متن یا گرافیک چاپ شده
cad/cam گرافیک کامپیوتری Aided Computer/AidedDesign anufacturingComputer
MCGA استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
Hewlett Packard مجموعه دستورات استاندارد برای شرح گرافیک
presentation graphics گرافیک برای نمایش اطلاعات تجاری یا داده
ncga Computer National انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
conceal پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
multimedia ترکیب صوت و گرافیک و ویدیو و متن در برنامه کاربردی
multicolour استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
bit map ناحیهای در کامپیوتر که برای گرافیک نگهداری شده است
targetted پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
colour صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colours صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
targets پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targetting پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeting پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
targeted پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
tones درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
target پنجرهای که متن یا گرافیک روی آن نمایش داده می شوند
tone درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
sprite شی ای که اطراف صفحه نمایش در گرافیک کامپیوتری حرکت کند
conceals پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
paddle وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
presentation manager واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
paddled وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
paddles وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
paddling وسیله دستی که نشانه گر یا گرافیک را در بازی کامپیوتر حرکت میدهد
swims گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
swim گرافیک کامپیوتری که به علت واحد نمایش خراب به آرامی حرکت میکند
handle نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
hercules graphics adapter استاندارد برای آداپتور تک گرافیک با renolation بالا ساخت Hercules Carporation
handles نمایش مربعی کوچک که قادر به تغییر شکل پنجره یا شی گرافیک است
file به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
filed به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
desktop در یک GUI فضای کاری که نمایش گرافیک از میز کار واقعی ای با نشانههای تلفن
spline در گرافیک کامپیوتری کثیرالجملهای چند قطعهای با تدوام مرتبه اول بین قطعههای ان
dejagging نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
graphic زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
Quantel شرکت گرافیک کامپیوتری که سیستم گرافیکی Hrrey , Paint box را تولید کردند
aliasing روش کاهش اثر لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها. 2-
language زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
languages زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
anti- روش کاهش اثرات لبههای دندانه دار در گرافیک با استفاده از سایههای خاکستری در لبه ها
bells and whistles یک توضیح غیر رسمی ازویژگیهای بیشتر یک سیستم کامپیوتری که شامل گرافیک نمایش رنگی
monochrome صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
extends استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
startup screen متن یا گرافیک نمایش داده شده در حین اجرای برنامه کاربردی یا کتاب چند رسانهای
extending استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
VT terminal emulation استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
styli وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
styluses وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
sketching روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
MDRAM حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
multibank dynamic random access memory حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
stylus وسیلهای مشابه قلم که در سیستمهای گرافیک کامپیوتری برای بیان محل نشانه گر در صفحه به کار می رود
positive که متن و گرافیک به رنگ سیاه ری زمینه سفید نشان داده میشود تا از صفحه چاپ شده تقلید کند
descriptions زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
eraser در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
erasers در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
sprites اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
description زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
BMP در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
texture mapping 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
storage TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
graphics در کامپیوتر که دستورات نرم افزاری را به سگنالهای الکتریکی تبدیل می کنند که گرافیک را روی صفحه تصور متصل نشان میدهد
adapter در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
VT terminal emulation مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
monitors واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitored واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
dump نشان دادن متن یا گرافیک روی صفحه نمایش بر روی چاپگر
pasting درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
pastes درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
pasted درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
paste درج متن یا گرافیک کپی شده یا بریده شده در یک فایل
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
blit در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
bitblt در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
preview نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
previews نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
edited فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
edit فضایی در صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
videos متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
video متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com