English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
Other Matches
docl pass گواهی که پس از پرداخت هزینههای لنگرگاه به صاحب کشتی داده میشود
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
nautically از لحاظ کشتی رانی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
clean bill of health گواهی نامه بهداشت کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
athwart حرکت درعرض کشتی
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
luff حرکت کشتی درجهت باد
cruising speed سرعت حرکت هواپیما یا کشتی
to outgo حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
commercial water movement حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
containers قطار و کشتی بکاربرده میشود
container قطار و کشتی بکاربرده میشود
direction center مرکزهدایت اتش یا حرکت کشتی یاهواپیما
headings جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
heading جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
salvage پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaging پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvaged پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
salvages پاداشی که به رهاننده کشتی از خطرداده میشود
leeway یک ورشدگی کشتی در اثر باد حرکت یک وری
chine درز شیارابی که دراثرحرکت کشتی ایجاد میشود
pillotage وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
national ensign پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
sea tail بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
bareboat charter ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
groundage حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
guinea pig کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
guinea pigs کشتی مسئول بررسی مصون بودن منطقه حرکت ناو گروه
navigation هدایت کشتی یاهواپیما حرکت در روی زمین با استفاده از قطب نما
salvages نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
ballast وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
primage اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
standard نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standards نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
social disease بیماریهای مقاربتی بیماریهای شایع در اجتماع
open cover بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
open policy بیمه نامهای که جهت حمل مجموعههای متعدد تهیه میشود
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
consular convention عهد نامهای که جهت مبادله کنسول بین دو کشور منعقد میشود
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
letters patent نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
letters patent نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
config.sys این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
adjusting to water حرکت در هوا هنگام فرود دراب
alluvial deposit موادیکه هنگام حرکت اب ته نشین میشوند
zero hour هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی
dynamic تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
dynamically تغییراتی که هنگام اجرای برنامه اعمال میشود
ark کشتی
ship haven یک کش کشتی
argo کشتی
ship کشتی
by water با کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
on the water در کشتی
deck پل کشتی
decked پل کشتی
decks پل کشتی
carinae کشتی
carina کشتی
on board a ship در کشتی
aft در پس کشتی
on shipboard در کشتی
on the sea در کشتی
ships کشتی
vessels کشتی
flat پل کشتی
board کشتی
flattest پل کشتی
collier کشتی
hulks کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
foreship سر کشتی
hulk کشتی
vessel کشتی
boarded کشتی
afloat در کشتی
bottom کشتی
bottoms کشتی
catch کشتی کج
bilge اب ته کشتی
wrestling کشتی
puppis کشتی دم
antistrophe حرکت از چپ براست نمایشگران هنگام اواز دسته جمعی
windage تنظیم حرکت تفنگ درهدفگیری هنگام وجود بادعرضی
wheat germ گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
atmospheric braking کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
foreship دماغه کشتی
large ship کشتی بزرگ
lee shore کشتی بادپناه
skippering ناخدای کشتی
flying dutchman شبح کشتی
skipper ناخدای کشتی
icebreaker کشتی یخ شکن
wrestling match مسابقه کشتی
skippered ناخدای کشتی
wrestled کشتی کشمکش
kelson or keelson سقف ته کشتی
wrestled کشتی گرفتن
skippers ناخدای کشتی
master کاپیتان کشتی
derrick دکل کشتی
wrestles کشتی کشمکش
greco roman کشتی فرنگی
derricks دکل کشتی
fireman اتشکار کشتی
lading بار کشتی
masters کاپیتان کشتی
mastered کاپیتان کشتی
wrestles کشتی گرفتن
launch به اب انداختن کشتی
keel shaped شبیه ته کشتی
land به گل نشستن کشتی
crewing کارکنان کشتی
drillship کشتی حفاری
crews خدمه کشتی
prow دماغه کشتی
crews کارکنان کشتی
fire ship کشتی اتش زن
ferry boat کشتی گذاره
crewing خدمه کشتی
crewed کارکنان کشتی
he went aboard the ship او داخل کشتی شد
prows دماغه کشتی
flag ship کشتی پیشرو
crew خدمه کشتی
adversaries حریف کشتی
adversary حریف کشتی
hermaphrodite brig کشتی دو دگله
crew کارکنان کشتی
crewed خدمه کشتی
exs تحویل از کشتی
dressing ship تزیین کشتی
smokestack دودکش کشتی
he went aboard the ship به کشتی درآمد
firemen اتشکار کشتی
wresthing match مسابقه کشتی
To launch a ship (boat). کشتی به آب انداختن
wrech کشتی شکستگی
wrech کشتی شکسته
jerque بازرسی کشتی
inboard داخل کشتی
HMS کشتی انگلیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com