Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
logical
یری توان پردازش موتور واسط
Search result with all words
lips
استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
Other Matches
eight bit system
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
interfaces
واسط واحد پردازش و باس IEEE
interface
واسط واحد پردازش و باس IEEE
telematics
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
motor output
توان موتور
engine rating
توان موتور
horse power
توان موتور
engine performance
توان موتور
motor rating
توان نامی موتور
interfaces
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
interface
استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
internal store
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory
بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
inductive coordination
توافق بین تولیدکننده توان الکتریکی و تولیدکننده ارتباط به روش کاهش واسط های اجباری
kilos
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
Advanced Technology Attachment
واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
minicomputer
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
midi
واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
power meter
دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
postprocessor
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
rating
توان نامی توان قدرت
ratings
توان نامی توان قدرت
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot.
<proverb>
در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
volt ampere meter
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
single phase induction motor
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
mediums
واسط
interface
واسط
medium
واسط
interfaces
واسط
point of intersection
واسط
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
intermediate storage
انباره واسط
ieee
واسط استاندارد IEEE
NDIS
واسط دستور استاندارد
navigation
دگمه ها و واسط کاربر
peripheral
برنامه یا تابع واسط
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
ieee
واسط ی که مط ابق استاندارهای IEEE است
interface
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
crosstalk
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
advanced
یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
interfaces
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
hybrid circuit
نوعی واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آنالوگ
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
acr
واسط ی که به وسیله آن دستگاه ضبط به کامپیوتر وصل میشود
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
channels
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
adapter
وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
channeled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channelled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeling
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channel
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
general
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
joystick
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
AT Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
enhances
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
joysticks
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
enhance
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
shield
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
shields
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
enhanced
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhancing
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
generals
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
gpib
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
Advanced Technology Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
presentation manager
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
breakout box
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
ccp
نرم افزاری که واسط بین ترمینال کاربر و Bios سیستم است
Hewlett Packard
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
ESDI
واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
standards
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
topology
که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
AT Attachment
گونه مشابهی از واسط SCSI که تحت نام IDE شناخته شده است
standard
واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
communication
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
Advanced Technology Attachment
حالت معمول از واسط SCSI که تحت نام IDE هم شناخته شده است
AT Attachment
واسط استانداردی که به -CD ROM یا یا درایو نوار اجازه اتصال به پورت ATA میدهد
device driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device handler
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
opened
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opens
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
open
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
electronics
استانداردی که سیگنالهای واسط رامعرفی میکند. نرخ ارسال و نیرو برای اتصال ترمینال ها به مودم ها
graphical user interface
واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
high-powered
پر توان
ambidextrous
دو سو توان
vigour
توان
equipotent
هم توان
powers
توان
capacitance
توان
powered
توان
power
توان
powering
توان
vim
توان
vigor
توان
isoelectric
هم توان
oligotrophic
کم توان
p
توان
exponents
توان
ambidextral
دو سو توان
throughput
توان
low power
توان کم
potency
توان
potential
توان
exponent
توان
finder
واسط کاربر گرافیکی به Macintosh اجازه دادن به کابر به مشاهده فایل ها و شروع برنامههای کاربردی با استفاده از Mouse
rf
ورقه نازک فلزی که اطراف یک کابل پیچیده شده که مانع ارسال سیگنالهای واسط فرکانس رادیویی میشود
powering
قوه یا توان
valence
توان ارزش
horsepower
توان اسب
micro
کامپیوتر کم توان
instantaneous power
توان لحظهای
low power
توان کوچک
rehabilitation
توان بخشی
power level
تراز توان
paces
حفظ توان
light output ratio
توان نور
output power
توان خروجی
interference power
توان پارازیت
physical medicine
طب توان بخشی
potential energy
نهان توان
power factor
ضریب توان
active power
توان موثر
powers
توان نیرو
heating power
توان حرارتی
idle current wattmeter
توان کورسنج
power function
تابع توان
power
توان
[ریاضی]
wattles power
توان کور
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
paced
حفظ توان
i. and evdevolution
توان یابی
power endurance
توان استقامت
simple circuit
مدار توان
i^ r loss
اتلاف توان
h.p.
توان اسب
microcomputer
کامپیوتر کم توان
powers
توان برقی
out put
توان دستگاهها
power circuit
مدار توان
maximum available powere
توان حداکثر
input power
توان ورودی
powers
قوه یا توان
purchasing power
توان خرید
indicated horsepower
توان فاهری
increase of output
افزایش توان
power level indicator
توان نما
pace
حفظ توان
idle power
توان کور
electric power
توان برقی
dispersive power
توان پاشندگی
thermal power
توان حرارتی
discriminating power
توان افتراق
rating
سنجش توان
ratings
سنجش توان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com