English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
eia interface یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
Other Matches
rs c استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
s 00 bus یک وسیله استاندارد اتصال میان برخی ریزکامپیوترها وتجهیزات جانبی
expansion interface حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
peripherals دستگاههای جانبی
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
computer interface unit وسیله اتصال دستگاههای جانبی به کامپیوتر
standard interface رابط استاندارد
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
sbc RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
PCMCIA حافظه یا وسیله جانبی که با استاندارد PCMCIA مط ابقت دارد
enhance واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhancing واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhances واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhanced واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
scsi استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
small computer systems interface واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
Hewlett Packard روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
ESDI واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک
double buffering روش انتقال اطلاعات میان کامپیوتر و دستگاه جانبی میانگیر مضاعف
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
prodos سیستم عامل II APPLE که برای حمایت دستگاههای ذخیره انبوه و دستگاههای ذخیره فلاپی دیسک طراحی شده است
interface تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
interfaces تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
well-behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
bells and whistles خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
documented روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
document روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
medoterranean واقع در میان چند زمین میان زمینی
peripheral مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
international standards organization طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
POSIX استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
source استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
intervenient در میان اینده واقع در میان
futtock میان چوب میان تیر
photoelectric devices دستگاههای فتوالکتریکی
clustered devices دستگاههای گروهی
selsyn devices synchro دستگاههای همگرد
self synchronous devices دستگاههای همگرد
cryptoequipment دستگاههای رمز
hardware دستگاههای اصلی
control transmitter دستگاههای همگرد
electrodiagnosis تشخیص با دستگاههای برقی
crushing and grinding equipment دستگاههای خرد کننده
byeffect عوارض جانبی [اثر جانبی]
by-effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
secondary effect عوارض جانبی [اثر جانبی]
adverse reaction عوارض جانبی [اثر جانبی]
fall-out [side effect] عوارض جانبی [اثر جانبی]
avionic مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
storage pool گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
exchange selector سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
instrument flight پرواز با کمک دستگاههای کنترل هواپیما
side spray بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
orient توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
famos Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
avionics فن استفاده از دستگاههای الکتریکی و خودکار درهوانوردی و نجوم
orienting توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
homing station ایستگاه ردیاب دستگاههای هدایت مسیر هواپیما
orients توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
commutation تغییر جهت پی در پی جریان در سیم پیچهای دستگاههای الکتریکی
halving adjustment تنظیم نیم حبابها به منظورتراز کردن دستگاههای اندازه گیر
soft ware وسایل نرم ابزار دستگاههای کامپیوتر یا چاپ و فیلم برداری
middlemen دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
sub woofer هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود
bench check کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
nihilism اعتقاد به تباهی وفساد دستگاههای اداری ولزوم از بین رفتن انها
middleman دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
ODI واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
hooks روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
hook روشی که نافرین مقدم با ان دستگاههای کنترل خودکارهواپیماها را روی فرامین مشخص روانه می کنند
wavetable حافظه در کارت صوتی که حاوی دستگاه ضبط دستگاههای موسیقی واقعی که اجرا می شوند است
interface رابط
adapter رابط
point of intersection رابط
wiring connector رابط
fitting رابط
interfaces رابط
copulative رابط
go between رابط
connector رابط
connective رابط
link رابط
liaisons رابط
internuncial رابط
liaison رابط
flank observation دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
high fidelity receiver گیرنده رابط
high line پل رابط اصلی
fuse wire رابط فیوز
push rod میل رابط
connections میلههای رابط
parallel interface رابط موازی
ground liaison رابط زمینی
trunk line رابط ترانک
ediswan connector رابط ادیسوان
push rod میله رابط
reducer لوله رابط
reducing adaptor رابط کاهنده
box connector رابط جعبه
feeder canal نهر رابط
fuse link رابط فیوز
patch cord سیم رابط
serial interface رابط سری
edge connector رابط لبه
cylinderical fit رابط استوانهای
logical connector رابط منطقی
inductor hose لوله رابط
enlarging adapter رابط فزاینده
link belt تسمه رابط
liaison officer افسر رابط
lead in wire سیم رابط
journal شفت رابط
interneuron نورون رابط
journals شفت رابط
bent adaptor رابط خمیده
internuncial neuron نورون رابط
connector plug دوشاخه رابط
bay پل رابط در پل شناور
bayed پل رابط در پل شناور
baying پل رابط در پل شناور
internuncio رابط پیک
link chain زنجیر رابط
logical connective رابط منطقی
bays پل رابط در پل شناور
lamp connector رابط لامپ
leads رابط برق
interface card کارت رابط
lead رابط برق
continuity equation رابط پیوستگی
connecting cable کابل رابط
connecting rod میله رابط
centronics interface رابط موازی
connecting tube لوله رابط
connector switch کلید رابط
link شاخه رابط
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
switch position موضع رابط دفاعی
cell connector رابط پیل باتری
air liaison officer افسر رابط هوایی
battery connector رابط پیل باتری
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
anterior commissure بافت رابط قدامی
relay post پست رابط ستون
flared fitting رابط قیفی شکل
expression فرمول یا رابط ه ریاضی
liaising رابط نظامی بودن
commissure بافت عصبی رابط
commissural fibres رشتههای عصبی رابط
command liaison شبکه رابط یکان
cross tree رابط عرضی دکلها
liaises رابط نظامی بودن
liaised رابط نظامی بودن
liaise رابط نظامی بودن
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
expressions فرمول یا رابط ه ریاضی
triatic stay بکسل رابط ناو
crawl trench خطوط رابط سنگرها
intervening variable متغیر فرضی رابط
dry cell connector رابط پیل خشک
test lead رابط برق ازمایش
command liaison افسر رابط فرماندهی
interfaces وصل کردن از طریق رابط
interface وصل کردن از طریق رابط
commissurotomy برداشتن بافت عصبی رابط
air transport liaison officer افسر رابط ترابری هوایی
api رابط یامیانجی برنامه کاربردی
to catch the connection وسیله نقلیه رابط را گرفتن
application program interface میانجی یا رابط برنامه کاربردی
programmable communications interface رابط مخابراتی برنامه پذیر
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
psychophysics علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
click زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
clicked زنگ خوردن تیک تیک کردن قلاب یا ضامن در دستگاههای زمان سنجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com