English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
block-cornice قرنیز بلوکی
Other Matches
cornice قرنیس
cornice رخام
cornice گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cornice گلویی
cornice قرنیز
cornice نقاب
cornice ابزارو گچبری در زیر سقف
cornice رخبام
cornice گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornice قرنیز رخبام
cornice پیش امدگی
cornice کتیبه
gorge-cornice ربع گرد بزرگ [معماری]
horizontal cornice رخ بام افقی
eaves cornice قرنیز بام
crown cornice کتیبه اصلی
crown cornice قرنیز اصلی
boxed cornice قرنیز
boxed cornice سایه بان
sloping cornice قرنیسمایل
cornice weathering گچ بری زیر سقف
coved cornice قرنیز کف خواب
architrave-cornice [پیشانی ستون بدون حاشیه ی تزئینی]
ceiling cornice قرنیز در بندگاه ها
toothed cornice brick اجر دندانه
block مسدودکردن
the block مردن بوسیله گردن زنی
v block گونیای جناقی
block بندال
block out جاسازی
self block خودبندی
on the block <idiom> فروخته شده
block فراکسیون
block سد
block قالب ریختن
block کنده مانع ورادع
block وقفه
block منطقه
block مانع
block قرقره
block کنده
block توده قلنبه
block قالب کردن
block مانع شدن از بازداشتن
block جعبه قرقره
block بنداوردن
block اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block بلوک
block انسداد
block قطعه
block بستن مسدود کردن
block پارازیت
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block دفاع
block سدکردن غیرمجاز حریف
block دفاع در مقابل ابشار
block بلاک
block توقف رویدادن چیزی
block بلوک ساختن
block مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block سد کردن خطا
block بلوک سیمانی
block قرقره طناب خور
block سد قالب
block سد کردن
block مانع شدن
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block قطعه زمین
block تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
block توده
block یک دستگاه ساختمان
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
snatch block قرقره فلزی چفت دار
radius block بلوک شعاعی
pully block قرقره مرکب
punch down block وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
radium block بلوک شعاعی
snatch block قرقره پران
engine block قالب یا بدنه موتور
swivel block قرقره گردان
swage block قالب سوراخ سوراخ
storage block بلوک ذخیره
stone block قالبسنگ
starting block تخته استارت
tackle block دستگاه قرقره جرثقیل
starting block سکوی شروع
spike over the block ابشار از بالای دفاع
engine block بلوک موتور
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
plummer block کنده شفت
plummer block کنده محور
fuse block بلوک فیوز
fuse block خانه فیوز
foot block قژعه چوبی یا فلزی کوچکی که در زیر ستون و روی خاک کار گذاشته میشود.
fuse block چینی فیوز
form block بلوک فرمکاری
foot block بالشتک ستون
foot block زیر سری ستون
erratic block بلوک نامنظم
erratic block بلوک جابجا شونده
fuse block قالب فیوز
hat block قالب کلاه
input block واحد ورودی
pierce the block ابشار محکم غیرقابل دفاع
pierce the block شکافتن دفاع
one man block تک دفاع
offensive block دفاع تهاجمی
nested block بلوک تو در تو
nerve block وقفه عصبی
leg block and under over فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
keel block تیر حمالی که به کشش کارمیکند
input block بلاک ورودی
entry block کنده مدخل
breeze-block آجرسیمانی
block vote رایفردیبهگروهی
block capitals حروفبزرگسادهوبدونهیچگونهنشانوتزئینی
travelling block بستانتقال
tension block کششقرقره
pulley block کلیدسایهروشن
pin block بخشسوزنی
hoisting block گیرهجرثقیل
earth block پلاکزمینی
tower block ساختمانبرجمانند
chip off the old block <idiom> (هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
knock one's block off <idiom> خیلی سخت به کسی صدمه زدن
to walk around the block دور بلوک خیابان راه رفتن
key-block سنگ تاج
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
breeze-block خاکه زغال نیمه سوز
block-plan نقشه اولیه ساختمان
block-house دژ چوبی
block-capital سرستون بالشتکی
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
crown block قرقرهراس
anchorage block بستلنگرگاه
chock-a-block به هم چپیده
to block out an inage طرح کردن یک فکر
to block a passage مسدود کردن یک راه
to block a hat قالب کردن یک کلاه
to block a ball نگهداشتن توپ در بازی
title block قسمت عنوان نامه
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
three man block دفاع سه نفره
tail block قلاب عقب هواپیما
to block out an inage دراوردن یک تصویردرذهن
two man block دفاع دونفره
wood block قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب
chock-a-block مملو
chock-a-block کیپ
chock-a-block پر
chock-a-block بالا کشیده
chock-a-block کاملا افراشته
chock-a-block خفت
chock-a-block کاملا کشیده
block and tackle قرقره و زنجیر
block and tackle طناب و قرقره
tail block قرقره طناب دار
block size اندازه بلاک
block length درازای بلوک طول بلوک
block length درازای کنده
block house موضع مستحکم
block heel نعلبند پاشنه اسب
block header سر بلوک
block graphics نگاره سازی بلوک
block gap gap interrecord شکاف بین بلاک
block gap شکاف بین کندهای
block diagram نمودار بلوکی نمودار کلی
block diagram بلوک دیاگرام
block diagram نمودار کلی
block length طول کندهای طول بلاک
block letter چاپ نوعی حروف چوبی وبزرگ
block size اندازه کندهای
block size اندازه کنده
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
block ship سد کردن دهانه کانال
block protection حفافت بلوک
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
block operation عملیات بلوک
block move جابجایی بلوک
block move انتقال بلوک
block mark نشان کنده
block lining پوشش بلوکی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
block letter حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
block diagram نمودار بلوکی
block diagram نمایش تصویری سیستمها
anvil block سندان مخصوص اهنگری
angle block سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
road block مانع روی جاده
road block راه بند
road block سد جاده
stumbling block سبب سقوط
stumbling block موجب لغزش
stumbling block مانع
stumbling block سنگ لغزش
block letters حروف جداودرشت
building block واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block بنا کنده
arrow block بلوک پیکانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com