English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
types of window انواعپنجره
Other Matches
types نوع خون را معلوم کردن
types نمونه
types تیره
types مدل
types ساختمان
types سنخ تیپ
types متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
types متغیری که هر نوع داده مثل عددی , متن و... را می پذیرد
types تعریف پردازنده یا انواع داده که یک متغیر در کامپیوتر دارد
types وارد کردن اطلاعات از طریق صفحه کلید
types فرمان TYPE
types نوع خون
types با ماشین تحریر نوشتن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
types سنخ
types نوع
types قسم
types رقم
types گونه الگو
types قبیل
types حروف چاپی حروف چاپ
types کلیشه
types باسمه ماشین تحریر
types of inflorescences انواعگلآذینها
types of heading انواعوالانها
types of head انواعسرپیچ
types of grip انواعگرفتن
types of dress انواعپیراهن
types of door انواعدر
types of curtain انواعپرده
the types are inked over در چاپخانه حروف را مرکب می زنند
types of collars انواعیقه
types of skirt انواعدامن
types of leaves انواعبرگ
types of move انواعحرکتها
types of oar انواعپارو
hippocratic types سنخهای بقراطی
types of tools انواعابزار
function types سنخهای کارکردی
types of trousers انواعشلوار
types of handle انواعدسته
types of telephones انواعتلفن
types of sleeves انواعآستین
types of pockets انواعجیب
types of pleat انواعپیلی
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
types of outlet انواعخروجی
types of chair انواعصندلی
types of bodywork انواعبدنهاتومبیل
blood types گروه خونی
types of pins انواعموانعبرلیتگ
touch-types نگارش با روش پرماسی
blood types تعیین کردن
types of anchor شکللنگر
blood types گروه خون
types of arch انواعکمان
types of arches انواعقوسها
types of blouse مدلهایبلوز
types of burst نوع ترکش
truss types انواع خرپا
principal types of forks انواععمدهچنگالها
principal types of missile انواععمدهموشک
principal types of foot فشرده کننده آب سنگین
principal types of bills انواعنوک
major types of shoes عمدهتریناشکالکفش
principal types of berry انواعتوتفرنگیهایعمده
principal types of spoons انواععمدهقاشقها
principal types of interchange انواععمدهپلهایچندراهی
principal types of knife انواععمدهچاقو
types of beam bridges قسمتهایتیرپیل
types of arch bridges انواعیلها
types of golf clubs انواعچوبگلفباشگاهی
principal types of tables انواععمدهمیزها
principal types of spectacles انواععمدهعینکها
types of kitchen knife انواعچاقویآشپزخانه
principal types of shoe انواععمدهکفشها
principal types of pome انواععمدهمیوههایکروی
principal types of nut انواععمدهمغزهایخوراکی
principal types of armchairs انواعصندلیهایدستهداراصلی
principal types of tent انواععمدهچادرها
wood flooring types اشکالکفچوبی
principal types of carving blade انواعتیغهحکاکیاصلی
principal types of tropical fruit انواععمدهمیوههایگرمسیری
principal types of citrus fruit انواععمدهمرکبات
principal types of stone fruit انواععمدهمیوههایهستهدار
window مشابه 10682
window پنجره دار کردن
to go to the window به [سوی] پنجره رفتن
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
window ویترین دریچه
window روزنه
go out the window <idiom> اثرش از بین رفته
by the window کنار پنجره
window بیوه زن
window پنجره
French window پنجره لولادار
maintenance window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
flanking window نورگیر ثابت
screen window پوششپنجره
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
lattic-window پنجره مشبک
protective window پنجرهحفافتی
laced window [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
Ipswich window پنجره بالکن
pylon window قسمتبازبرج
sliding window پنجرهمتحرک
compss-window پنجره کنسولی
window awning پنجرهچادر
to stand at [by] the window کنار پنجره ایستادن
The window is jammed. پنجره گیر کرده است.
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
eucharistic window [نیم پنجره محراب]
window-shopping نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
window tab برچسبپنجره
My desk is by the window. میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
balanced window پنجره چرخان
eyebrow window [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
double window پنجره دو جداره
Diocletion Window پنجره نیم دایره
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
chicago window پنجره شیکاگویی
cabinet-window ویترین
biforate window پنجره دودر
bay-window شاه نشین
bay-window [پنجره ی بیرون زده ]
window curtain پردهپنجره
playing window پنجرهنمایش
rear window پنجره عقب
French window اقشقشه
round window روزنه گرد
oval window روزنه بیضی
dormer window پنجره شیروانی
sash window پنجره کشویی
continuous window پنجره سراسری
sash window اروسی
compass window شاه نشین نیم گرد
inactive window پنجره غیرفعال
bay window شاه نشین
pop up window پنجرهای که در هر لحظه قابل نمایش روی صفحه است در بالای تمام چیزهایی که روی صفحه هستند
pivoting window پنجره محوری
pivoting window پنجره گردان
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window پنجره پیش امده
bay window پیش امدگی ساختمان
lancet window پنجره نوک تیز
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
bow window پنجره قوسی
child window پنجرهای در پنجره اصلی
window pane جام پنجره
window seats صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window seat صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
French window درپنجرهای
window-box قاب پنجره
window-frames قاب پنجره
window-frame قاب پنجره
window frame قاب پنجره
window-pane جام پنجره
window-panes جام پنجره
case window پنجره لولادار
cant bay window کج پنجره
camera window دریچه دیافراگم دوربین
blind window پنجره نما
balance window پنجره چرخان
bow window پنجره پیش امده کمانی
window box قاب پنجره
active window پنجره فعال
window-boxes قاب پنجره
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
observation window پنجرهدیدهبانی
window-sill تختهی زیر پنجره
window-sill لب پنجره
window-sill هرهی پنجره
worksheet window پنجره صفحه کاری
lattice window شباک
window dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
window-sills هرهی پنجره
window-sills لب پنجره
louvred window پنجرهیروزنهدار
landing window پنجرهفرود
panoramic window پنجرهوسیع
casement window پنجرهیلولایی
basement window پنجرهزیرزمین
access window مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
window-sills تختهی زیر پنجره
window shade کرکره
window-dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
text window پنجره متن
stormproof window پنجره ضد طوفان
storm window پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
splitting a window تقسیم بندی پنجره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com