English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
Other Matches
armistise متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
by the window کنار پنجره
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
to stand at [by] the window کنار پنجره ایستادن
gables سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
gable سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
My desk is by the window. میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
tile مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tiles مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
Could we have a table in the corner? آیا ممکن است میز ما در گوشه باشد؟
Could we have a table outside? آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
Could we have a table on the terrace? آیا ممکن است میز ما روی تراس باشد؟
Could we have a table in the non-smoking section? آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
petitioning creditor بستانکاری که به دادگاه اعلام میکند که ممکن است مدیون ورشکسته باشد
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
aristocracy حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
perpetuting testtimony تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
virtual فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
logical واحد اطلاعات آماده پردازش که لزوما شبیه داده اصلی در فضای ذخیره سازی نیست که ممکن است حاوی داده کنترل و... باشد
beta software نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
title میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
deletion روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
totalitarianism سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
double lancet [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
transom پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
posse ممکن
posses ممکن
thinkable ممکن
possible ممکن
contrivable <adj.> ممکن
feasible ممکن
makable <adj.> ممکن
workable <adj.> ممکن
executable <adj.> ممکن
practicable <adj.> ممکن
possible [doable, feasible] <adj.> ممکن
manageable <adj.> ممکن
makeable <adj.> ممکن
achievable <adj.> ممکن
makable [spv. makeable] <adj.> ممکن
conceivable ممکن
doable <adj.> ممکن
feasible <adj.> ممکن
ternary با سه حالت ممکن
probable error خطای ممکن
multilevel با مقادیر ممکن
to be posible ممکن بودن
unfeasible <adj.> غیر ممکن
inexecutable <adj.> غیر ممکن
possible capacity گنجایش ممکن
impracticable <adj.> غیر ممکن
as far as possible هر چه ممکن است
warnings توجه به خط ر ممکن
interactive را ممکن میکند
warning توجه به خط ر ممکن
available ممکن الحصول
perhaps ممکن است
possibilities چیز ممکن شق
possibility چیز ممکن شق
mayhap ممکن است
perchance ممکن است
impossible غیر ممکن
to the nth degree <idiom> بالاترین وجه ممکن
pron to با حداکثر سرعت ممکن
leg مسیر ممکن در یک تابع
may ممکن است میتوان
legs مسیر ممکن در یک تابع
i may go ممکن است بروم
nemo tenetur ad impossible غیر ممکن وادارکرد
minimise کوچک کردن تا حد ممکن
probable error خطای ممکن [ریاضی]
an impossible act کار غیر ممکن
feasible solutions راه حلهای ممکن
as much as possible هر قدر ممکن است
ramp weight حداکثر وزن ممکن هواپیما
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
Can you help me? ممکن است کمکم کنید؟
perhaps you have seen it ممکن است انرادیده باشید
Could you bring me ... ? ممکن است ... برایم بیاورید؟
Excuse me. May I get by? ببخشید. ممکن است رد شوم؟
he may come late ممکن است دیر بیاید
may i go yes you may ایا ممکن است من بروم
ambiguous آنچه دو معنای ممکن دارد
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
brims کنار
brimming کنار
side aisle کنار
limit کنار
brimmed کنار
lotuses کنار
brim کنار
lotus کنار
marge کنار
border line خط کنار
along side تا کنار
marginate کنار
apart کنار
lote کنار
border کنار
bordered کنار
bordering کنار
besides کنار
verge کنار
verges کنار
edges : کنار
edge : کنار
ex- کنار
along side در کنار
abutment کنار
margins کنار
margin کنار
list کنار
lip کنار
lotos کنار
ex کنار
away کنار
rand کنار
waterfront اب کنار
recesses کنار
recess کنار
waterfronts اب کنار
on shore بر کنار
rims کنار
banks کنار
bank کنار
bourne کنار
rim کنار
off از کنار
brink کنار
sashes پنجره
inlier پنجره
biforus دو پنجره
biforis دو پنجره
casements پنجره
window-sills لب پنجره
thirl پنجره
window پنجره
sash پنجره
peeper پنجره
casement پنجره
winnock پنجره
sole plate کف پنجره
window-sill لب پنجره
cant bay window کج پنجره
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
By hook or by crook. somehow. هر جوری شده ( بهر طریق ممکن )
it is not p to climb it نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
ccd که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
mesh هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
phoneme که ممکن است کلمهای را ایجاد کند
meshes هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
Can you tell me where ... is? آیا ممکن است به من بگویید ... کجاست؟
Would you wait for me, please? ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
bifurcation سیستمی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است
Can you help me with my luggage? ممکن است بارم را حمل کنید؟
contingency چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
May I have an iron? ممکن است یک اتو برایم بیاورید؟
May I have a blanket? ممکن است یک پتو برایم بیاورید؟
May I have an ashtray? ممکن است یک زیرسیگاری برایم بیاورید؟
Can you give me the key, please? لطفا ممکن است کلید را به من بدهید؟
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
May I park there? ممکن است اینجا پارک کنم؟
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
WI'll you give the car a wash (wash – down) please. ممکن است لطفا" اتوموبیل رابشوئید
boolean operation یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
bistable که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
meshing هر سیستم با دو یا چند مسیر ممکن در هر اتصال
contingencies چیزی که دراینده ممکن است رخ دهد
Can you give me an estimate? ممکن است یک برآورد هزینه به من بدهید؟
Can you lend me ... آیا ممکن است ... را به من امانت بدهید؟
floret of ray گلچه کنار
overrules کنار گذاشتن
Stand asid . step aside . کنار بایست
overruled کنار گذاشتن
overrule کنار گذاشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com